در حال بارگذاری ...

کتابی هست بنام «Late Victorian Holocausts» که نویسنده­ای آمریکایی به نام «مایک دیویس» آن را نوشته. در این کتاب با استناد به آمار و مدارک سیستم اداری دولت انگلیس آن زمان، بسیاری از جنایات انگلیسی ها در هند افشا شدند. کتاب نشان داد که حتی مقامات بالایی در خود بریتانیا از همه این جنایات خبر داشتند و در آنها سهیم بودند

* سید عاکف زیدی

 

گرسنگی مردم در ازای رونق تجارت انگلیس!

هیچ چیزی در دست هندی ­ها نمی ماند و اگر هم می­ماند خوردنی نبود. لذا در قرن نوزدهم، بخصوص در سه دهه آخر آن، قحطی­ های وحشتناکی در کل هندوستان رخ داد. سرشماری نسبتا دقیقی هم از همان زمان آغاز شد و لذا در آن زمان ما شاهد افت جمعیت در بسیاری از مناطق هند هستیم. شهرستانهایی بودند که یک چهارم جمعیت از گرسنگی می­ مرد، در حالی که در همان زمان صادرات محصولات خوردنی از آن شهرستها افزایش می­یافت و رکورد می­شکست! در سالهای خشکسالی و قحطی این مسائل در هند مستعمره عادی بود.

مرگ مردم از گرسنگی را قانونی طبیعی می ­خواندند!

کتابی هست بنام «Late Victorian Holocausts» که نویسنده­ای آمریکایی به نام «مایک دیویس» آن را نوشته. در این کتاب با استناد به آمار و مدارک سیستم اداری دولت انگلیس آن زمان، بسیاری از جنایات انگلیسی ها در هند افشا شدند. کتاب نشان داد که حتی مقامات بالایی در خود بریتانیا از همه این جنایات خبر داشتند و در آنها سهیم بودند. انگلیسی­ها با تکیه بر نظرات اقتصادی آدام اسمیت که می گفت نباید هیچ دخالتی در اقتصاد بشود و همه چیز به طور طبیعی پیش برود، مرگ مردم از گرسنگی را قانونی طبیعی می ­خواندند. وقتی میلیون­ها هندی دارند از گرسنگی می­میرند، جلوی صادرات محصولات خوردنی را نمی­گیرند و می­گویند طبیعت باید کار خود را بلا مزاحمت انجام دهد، و دولت نباید دخالت کند. اما وقتی یک تاجر هندی می­خواهد در میدان تجارت با شرکت­های انگلیسی رقابت کند دولت انگلیس جلوی او را می گیرد! می گفتند اینکه شایع شده هندی­ها برای یافتن غذا بچه های خود را می­فروشند طبیعی است! نباید به آنها کمک شود زیرا این خلاف نظام طبیعت است و هندی­ها را تنبل و پرتوقع بار می­آورد. اصلا این هندی­ها هستند که خیلی تنبلند، حاضرند بچه های خود را بفروشند ولی کار نکنند!

کاری دیگری که کردند این بود که اجازه ندادند اخبار این فجایع به بیرون هند انعکاس یابد و تمامی آنها را سانسور می کردند. اگر خبر یک طوری به بیرون درز می­کرد، مجبور می­شدند حرکات نمایشی­ ای برای رفع تهمت انجام دهند. مثلا در یک مورد گفتند که ما سیستم اداری را تغییر دادیم و قوانین جدیدی وضع کردیم و از این به بعد در هر شهرستانی ک در آن قحطی اتفاق افتاد، ما خانه های فقرا را راه می­اندازیم و در آنجا به هندی­های گرسنه غذا رایگان می­دهیم. ولی عکس­ها و گزارش ها همگی نشان می دهند که در این خانه های فقرا چه فجایعی رخ می داد و بیشترین تلفات در همین خانه­های دولتی اتفاق می افتاد. اولا چون مقدار غذایی که برای توزیع در اینها درنظر گرفته بودند برای سالم ماندن یک انسان کافی نبود. ثانیا به خاطر فساد مالی عظیمی که در دستگاه انگلیسی ها وجود داشت همان مقدار اندک غذا هم به فقرا داده نمی شد. علاوه بر این نیازهای بهداشتی و پزشکی اصلا رعایت نمی­شدند. لذا گرسنگان در خانه های دولتی فقرای انگلیس دسته­ دسته می­ مردند!

 

 

چرا نمی گذارید به کشور شما تریاک وارد کنیم؟!

اینجا خوب است مسئله کاشت و تجارت جهانی افیون را نیز ذکر کنیم تا نشان دهیم انگلیسی­ها چگونه از هند و هندی­ها استفاده ابزاری کردند برای غارت نه فقط منابع هند بلکه برای آسیب­رسانی به ملت­های دیگر نیز.

انگلیسی ها هند را تبدیل کردند به مرکز کاشت افیون. در برخی مناطق حاصل­خیز کشاورزان را مجبور به کاشت افیون ­می­کردند. جالب این است که افیون در هند تولید می شد ولی انگلیسی­ها آن را سخت کنترل می­کردند تا در خود هند مصرف افیون افزایش نیابد؛ بالآخره می­خواستند از هندی­ها بهره­کشی کنند و اگر آنها معتاد به افیون می­شدند دیگر آنطور کار نمی­کردند. آن افیون می­رفت به شهر کلکته و آنجا سوار کشتی می­شد تا به چین برود.

چین کشوری بود که صادرات زیادی مثل چای به اروپا داشت و هیچ نیازی برای وارد کردن کالایی از سوی اروپائیان را نمی­کرد. چینی­ها محصولات خود را می­فروختند و در مقابله آن فقط طلا و نقره می گرفتند. این برای انگلیسی­ها قابل تحمل نبود. دنبال چیزی بودند که آن را بجای طلا  نقره وارد چین کنند. لذا از طریق عمال خود تریاک­کشی را در جامعه چین رواج دادند. چین سواحلی طولانی­ای دارد و دولت مرکزی نمی توانست همه آنها را کنترل کند. بنابراین تریاک را وارد چین می­کردند و جامعه را به مرز نابودی کشاندند.

وقتی دولت چین دید که این ها دارند جامعه چین را نابود می کند، ورود افیون را ممنوع کرد و برای جلوگیری از قاچاق آن نیز اقدام کرد. در واکنش به این ممنوعیت انگلستان با دولت چین وارد جنگ شد. دلیل جنگ این بود که چرا اجازه نمی دهید افیون به کشور شما وارد کنیم؟!

تغییر بافت جامعه به ضرر اکثر هندی­ها

حالا برگردیم به هند. قبل از ورود انگلیسی ها، اگر کشاورزی مالیات را پرداخت نمی کرد تنبیه جزئی می شد. اما انگلیسی­ها گفتند هرکس مالیات را – به هر دلیلی ولو خشکسالی – پرداخت نکرد، زمین او به مزایده گذاشته می شود. این کار، چند اثر داشت؛ یکی اینکه علاوه بر افزایش مرگ و میر – که چندین نمونه مرگ دسته جمعی بزرگ مانند آنچه در بنگال اتفاق افتاد داریم -، سیستم رباخواری را نیز وارد قلب هندوستان کرد. چطور؟ فرض کنید من کشاورزی کوچک هستم که باید سر موعد مالیات را به شکل نقد بپردازم. مجبورم برای گرفتن پول نقد سراغ رباخواری بروم که به تازگی از شهر به روستا آمده. این سیستم انگلستان سبب شد که رباخواران به شکل آفت گونه­ای در سراسر روستاهای هند پخش شوند. رباخوار پول نقد را می­داد و در ازای آن درصدهای فاجعه­باری پس می­گرفت؛ مثلا در عرض یک سال باید دو برابر پول به رباخوار برگشت داده می­شد

چه کسی زمینم را می خرد؟

علاوه بر ترویج رباخواری و گسترش فقر، بافت جامعه هم به تدریج عوض شد. یک نمونه آن در روستاها را می­ توان با این مثال توضیح داد: وقتی من کشاورز نمی توانم قرض رباخوار را پس بدهم یا مالیات را بپردازم، زمینم به مزایده گذاشته می شود. آنگاه چه کسی زمینم را می خرد؟ همان رباخوار و همدستانش. سپس این مالکان جدید اگر صلاح بدانند به من کشاورز سابق اجازه می­دهند در زمین سابق خودم کار بکنم ولی این دفعه به عنوان کارگر حقیری برای مزد ناچیزی و برای اربابی که شاید سالی یک بار از شهر به روستا برای سرکشی زمین­های متعدد خود می­آید. اتفاقی که می افتد این است که تعداد کشاورزان نگون­بخت بدون زمین هر سال اضافه می­شود. این تعداد غیر از آن جمعیت انبوهی از مردم هند بوده که بسبب از بین رفتن صنعت و حکومت­های محلی، از صوفف کارگران، سپاهیان، دامداران، چوپان و امثال آن خارج می­شدند و به کشاورزان بدون زمین تبدیل می­شدند. این جمعیت عظیم در کشاورزی کار می­کرد بدون اینکه مالک زمین باشد و بدون این که از حقوق اولیه اجتماعی برخوردار باشد. مجبور بودند در زمین­های دیگران کارگری کنند یا از راه­های دیگر مثل تکدی یا دزدی امرار معاش کنند. آنهایی که می­توانستند خود را وارد ارتش انگلیسی­ها می­کردند و در برادرکشی بر علیه هندی­ های دیگر بکار گرفته می­شدند.

 

تاریخ استعمار انگلستان در شبه قاره هند و تاثیرات آن – قسمت اول

تاریخ استعمار انگلستان در شبه قاره هند و تاثیرات آن – قسمت دوم

تاریخ استعمار انگلستان در شبه قاره هند و تاثیرات آن- قسمت سوم

تاریخ استعمار انگلستان در شبه قاره هند و تاثیرات آن - قسمت چهارم

تاریخ استعمار انگلستان در شبه قاره هند و تاثیرات آن - قسمت پنجم

تاریخ استعمار انگلستان در شبه قاره هند و تاثیرات آن - قسمت ششم

تاریخ استعمار انگلستان در شبه قاره هند و تاثیرات آن - قسمت هفتم

تاریخ استعمار انگلستان در شبه قاره هند و تاثیرات آن - قسمت هشتم

 




نظرات کاربران