در حال بارگذاری ...

حقیقت تاریخی ای که برای مسلمانان اتفاق افتاد، اینکه گفتمان خلافت در سلطنت را خطابی آزاد ندیدند. خطابی که با هجرت یهودیان در قرن نوزدهم مخالف باشد. تا اینکه فرمان ورود یهودیان و تملک اراضی آن در سال 1869صادر شد و برای اینکه به اصل وجود یهودیان در فلسطین اعتراض نشود اعلان کردند که سلطنت اولین موقف بازگشت برای تملک یهود است

* بشار اللقیس

اطلاع یافتن اردوغان در خلال مسئله کردها به خطر ارتش برای خود

سلیم سوم در بعضی اصلاحات سیاسی و نظامی عجله کرد. اصلاحاتی که مرهون اصلاحات عثمانی بیش از دو قرن پیش بود. در قرن 18 و با تمام شدن جنگ بلگراد بین روسیه و عثمانی، سلیم سوم به کمک بزرگان ارتش اصلاحات نظامی را شروع کرد. سلطان عثمانی شروع کرد به تبادل نیروهای مدرن و پیشرفته با بیشترین سرعت و اصلا فکر نمی کرد که اصلاحات او دارای تبعاتی بی نظیر در تاریخ  باشد. هسته مرکزی ارتش ترکیه سکولار است  و دانشگاه ها بیش از نیم قرن صرفا یک نهاد نظامی بودند و در آنها علوم جنگ و خدمات پزشکی برای پیشرفت های جدید تعلیم داده می شد.

در نیمه های قرن نوزدهم و بر اثر پیامدهای منفی ای که مرحله مقدمات نامیده شده بود، سلطنت دوباره به نتیجه گیری از خطابات دینی و ایدئولوژیک برگشت. زیرا عبد الحمید از تاثیر و عواقب موسسات نظامی که تعلیمات غربی داشتند نگران بود و بخاطر نفوذی که داشت بدون هیچ مانعی گفتمان سلفی را اختیار کرد و از سلطنت خواست تا مفهوم خلافت را بعد از غیبت این کلمه که چندین قرن از ادبیات سیاسی، سلطنت بود، بکار گیرد. چون این تنهاترین مسئله ای بود که باعث فشار بر مسلمانان به جنگ در بالکان و باعث امتداد ترس دشمن و حفظ مرزها می شد. ولی این اصلاحات باعث پیامد های منفی شد که منطقه مجبور شد تا امروز در این شرایط ناگوار زندگی کند. اقلیت های دینی ناچار بودند که یکی از این دو را اختیار کنند، یا در نهاد سکولار رادیکال ادغام شوند یا اینکه در میان امتی غرق شوند که آنها را به رسمیت نمی شناختند. و این باعث نزدیکی اقلیت ها به موسسات نظامی در شهرهای ترکیه و شام تا امروز شد. اما گفتمان امت و خلافت مسئله دیگری بود که در اواخر زمان تسلط عثمانی در سرزمین شام واقع شد و باعث دوری سلطان محمد حمید الدین علی از هیئت مدیریه ناوگان بریتانیا شد.

حقیقت تاریخی ای که برای مسلمانان اتفاق افتاد، اینکه گفتمان خلافت در سلطنت را خطابی آزاد ندیدند. خطابی که با هجرت یهودیان در قرن نوزدهم مخالف باشد. تا اینکه فرمان ورود یهودیان و تملک اراضی آن در سال 1869صادر شد  و برای اینکه به اصل وجود یهودیان در فلسطین اعتراض نشود اعلان کردند که سلطنت اولین موقف بازگشت برای تملک یهود است. و بیان این مطلب توسط رشید رضا و بعد حزب آزادی، که "قضیه فلسطین قضیه ای است که در نهایت با خلافت پوشیده شده است" باعث شده بود یهودیان در زمین هایی که حقی در آنها نداشتند به راحتی شهرک سازی کنند.

هر قانون و حکم اردوغانی حکم اسلامی نیست

در اواخر سلطنت، مسئله فلسطین طبق اجماع آراء موسسات نظامی و دینی به مسئله امنیت ملی ترکیه تبدیل شد. مانند مسئله کرد در زمان حاضر. در سال 1901 هرتزل در بازدید خود وعده ی حمایت از سلطنت در ارمنستان را داد و تنها شرطش چشم پوشی سلطنت از شهرک سازی یهودیان بود و این باعث شد که مسئله ارمنستان دوباره مورد توجه برای موسسات نظامی و سلطنت که از تکرار تجربه محمد علی می ترسید قرار گیرد. وحدت درباره حضور یهودیان در بندر مصر مشرف بر فلسطین، باعث حفظ تعادل اقلیات مسیحی و شیعی در شرق می شد و سبب می شد که جاه طلبی های مصر به مسئله ای تکان دهنده برای سیستم بین المللی شود. در این هنگام اسلامیون بیشتر از هر گروه دیگری آگاه بودند به اینکه این قضایا به خارج از مرزهای اولویت های ملی کشیده شده است و این مسائل از موسسات نظامی سرچشمه می گیرد. دو سال قبل اردوغان برای موسسات نظامی فعالیت هایی را در شرق وضع کرد و موسسه نظامی ای را در طول خط باکو، کوه های ارضروم و در عمق کردی خطوط امنیت ملی وضع کردند. بالنسبه به اردوغان، قرار دادن پرچم سبز در عملیات ها توسط موسسه نظامی در شرق بر ضد حزب عمال کردستان، بعد از خوداری کردن از واگذاری آن در طول سال ها، یعنی تجارت نظامی برای ارتش در امور داخلی نسبت به موسسه نظامی. چیزی که اردوغان در شکل کلی نمی دید.

اردوغان نسبت به قسمت بزرگی از نیروهای مسلح، حالت قومیتی و دینی ایجاد کرده بود و هر آنچه اردوغان حکم می کرد آنطور که بعضی تصور می کردند حکم اسلامی نبود. در کودتا پرچم های آذری و ترکمن ها در پیشاپیش پرچم های در استانبول حاضر بود. برای ناظران درک ملی اردوغان حالتی قومیتی بوجود آمده بود که بیان آن برای بعضی شیرینی ای مثل حالت محض اسلامی داشت. زمانی که امور بر ما مشتبه می شود باید یادآوری کنیم که حزب عمل ملی از برجسته ترین متحدان اردوغان بودند. با نگاه به گذشته می فهمیم که یک تحول جهش یافته در داخل ترکیه اتفاق افتاده است که آغاز آن از عبدالله گل برای ریاست جمهوری در سال 2007 است که ارتش اعلام کودتا کرد. ولی درخواست او برای جنجال در عرصه اسلامی باعث به خطر افتادن رهبریش، شرایط امنیت افرادش و همچنین شرط ارتش برای قوه قضائیه کمتر از یک سال، شروع فرصتی برای اسلامیین برای حمله به اقتدار جنرال ها بود.

درسال 2011 گروه شیخ فتح الله گولن تحت پیگرد قانونی نظامی قرار گرفت و دولتش منحل شد و در جولای 2011 ارتش ترکیه اعلام کرد که باید چهار نفر از کارکنان آن از جمله رئیسش استعفا دهند. برای اردوغان در زمان خروج گولن یک فرصت بوجود آمد برای عدالت و توسعه. اردوغان در سکوت کار ارتش با کشیدن ناخن های شیخ العراب و با حذف او از گروه خود در نظام عدالت و قانونی، با یک کودتا وارد مرحله جدیدی شد.

شب کودتای شانزدهم ژوئیه  سال 2016 در ترکیه باعث ورود به یک مرحله جدید از بازی سیاسی بود

او کردها و گولن را که دارای هدف مشترک بودند، محدود کرد. اردوغان معتقد بود که هماهنگی با ارتش سخت تر از هماهنگی با دشمن است. همانطور که می بینیم در قضیه اخراج گولن و گروهش و عدم توجه به منابع اسلامی، باعث بوجود آمدن اختلاف و نزاع اسلامی شد. اردوغان همچنین معتقد بود که عدالت و توسعه باعث تحول در قوانین ارتش شده و سبب رشد آن می شود و ارکانش محکم می گردد. اما در مسئله کردها هر کدام برای خود اهداف خاصی داشتند و اردوغان متوجه خطر ارتش برای خود شد چون فهمید که ارتش با به راه انداختن جنگ به دنبال سلطه است. اردوغان توسعه سلامتی و نظام پزشکی را برای حفظ و نفوذ اسلامی داخل، بنیه دولت و موسسات معتبر می دانست. او در سال 2002 تلاش کرد برای تضعیف نفوذ استادش نجم الدین اربکان اقدام کند. گرچه این مسئله در ترکیه و سطح بین االملی شرم آور بود اما او به مسائلی که مربوط به امنیت ترکیه بود توجهی نکرده و به دنبال قدرت گرفتن حکومتش بود.

در سوریه با وجود جنگ و اختلافات شدید، اردوغان از زیر معادله ناتو و ورشو خارج نشد تا بشود این دو همسایه را کنترل کرد. اما نسبت به شرق و به رغم فشارهای بین المللی نسبت به ارمنستان، اردوغان با چندین بار صحبت کردن و حمایت از همسایه شرقی یعنی جمهوری آذربایجان، این را جزئی از امنیت ملی ترکیه می دانست. و در مسئله قره باغ می دانست با رد آن باعث از دست دادن آذربایجان می شود. و این یعنی به خطر انداختن امنیت ملی ترکیه. و این پایان رضایت ارتش از اوست. این حکایت حال ترکیه در دو قرن گذشته است و در هر تغییری جمله ای از علائق شخصی، داخلی و خارجی وجود داشته است. و در چهار ماه گذشته و در مذاکرات صلح اسرائیل و ترکیه، برای اثبات حسن نیت خود هاکان فیدان، رئیس سرویس اطلاعات را که اسرائیل را ناراحت کرده بود و دست راست اردوغان و از دوستان ایران بود، از کار برکنار کرد. چه بسا برکناری فیدان به مثابه شروع یک انقلاب بود ولی سهل انگاری و عدم دقت در این مرحله باعث از بین رفتن ارکان آن شد. درسی که اسلامیون و ارتش باید ازین مسئله بگیرند درسی است که سلاطین عثمانی بیشتر از یک قرن پیش گرفتند. یعنی اینکه دست برداشتن از هویت و اسلام گرایی برحسب قضایایی که برای آزادی خیالی پیش می آید، برای تام شدن مشروعیت کافی نیست. و خسارتی که به دو طرف وارد می شود باعث تبدیل نظام است. مانند سؤول که دولتش به پایان رسید.

آیا ارتش پنج سال جنگ در سوریه براه انداخت  به خیال برگشت به مرحله قبل؟ در ترکیه کسی برای یک لحظه بدنبال حقیقت نبود. و شب کودتای شانزدهم ژوئیه  سال 2016 در ترکیه باعث ورود به یک مرحله جدید از بازی سیاسی بود. و گیوتین بزرگترین عنوان بود برای این مرحله که اتفاق افتاد. ولی بحث در اسم و تعداد و عناوین نیست بلکه بحث در این است که یک بازی سیاسی در ترکیه، آن را در یک مرحله و جایگاه ناگوار انداخت.

الحمد لله رب العالمین




نظرات کاربران