پیامبران و کتاب های نازل شده و قبل از همه، قرآن کریم برای درمان اختلافات بشر آمده است نه برای زیاد کردن ماده اختلاف، و نه برای اینکه خودش موضع و ماده اختلاف باشد. پس اختلاف ناپسند است. با وجود اختلاف، ایجاد امتی واحد که قلب ها وابسته به هم، کلمه اش واحد و مجموعه ای که شامل وحدت باشد، ممکن نخواهد بود.
* طه جابر العلوانی
منطق قرآن، منطق اتحاد و دوری از اختلاف
♦ منطق بنیادینی که برای بنای امت، قرآن با آن سخن می گوید. منطق اتحاد و دوری از اختلاف، وحدت دین و وحدت تدین و دوری از نزاع در دین یا تدین؛ است. زمانی که مردم به خاطر اختلاف در طبع شان در قدرت عقلی و ذهنی و سطح فهم و تلقی شان مختلف هستند، پس معنا ندارد که از یک مبدا ثابت بنیادین به سوی دیگری کشیده شوند و آن مبدا به صورت مشخص دین است. خدای متعال می فرماید :« مردم، امّتى یگانه بودند پس خداوند پیامبران را نویدآور و بیم دهنده برانگیخت، و با آنان، کتاب [خود] را بحق فرو فرستاد، تا میان مردم در آنچه با هم اختلاف داشتند داورى کند. و جز کسانى که [کتاب] به آنان داده شد- پس از آنکه دلایل روشن براى آنان آمد- به خاطر ستم [و حسدى] که میانشان بود، [هیچ کس] در آن اختلاف نکرد. پس خداوند آنان را که ایمان آورده بودند، به توفیق خویش، به حقیقت آنچه که در آن اختلاف داشتند، هدایت کرد. و خدا هر که را بخواهد به راه راست هدایت مىکند. » (بقره: 213) یعنی پس اختلاف داشتند، این معنایی است که قول خداوند متعال بر آن دلالت می کند: « و مردم جز یک امّت نبودند. پس اختلاف پیدا کردند. و اگر وعدهاى از جانب پروردگارت مقرر نگشته بود، قطعاً در آنچه بر سر آن با هم اختلاف مى کنند، میانشان داورى مى شد »(یونس:19)، قرآن بعضی آیاتش بعضی آیات دیگر را تفسیر می کند. کلمه «پس اختلاف داشتند» در آیه 19 سوره یونس روشن گردید. گویی در بطن آیه سوره بقره بود. بنابراین پیامبران و کتاب های نازل شده و قبل از همه، قرآن کریم برای درمان اختلافات بشر آمده است نه برای زیاد کردن ماده اختلاف، و نه برای اینکه خودش موضع و ماده اختلاف باشد. پس اختلاف ناپسند است. با وجود اختلاف، ایجاد امتی واحد که قلب ها وابسته به هم، کلمه اش واحد و مجموعه ای که شامل وحدت باشد، ممکن نخواهد بود.
بد فهمیده اند که وحدت یک امر استثنایی است
♦ در سوره هود خدای متعال می فرماید: « و اگر پروردگار تو مى خواست، قطعاً همه مردم را امّت واحدى قرار مى داد، در حالى که پیوسته در اختلافند.* مگر کسانى که پروردگار تو به آنان رحم کرده، و براى همین آنان را آفریده است. و وعده پروردگارت [چنین] تحقّق پذیرفته است [که:] «البتّه جهنّم را از جنّ و انس یکسره پر خواهم کرد.» » (هود:118-119)، بعضی از مفسرین این آیه را بد فهمیدند بدین صورت که اختلاف و تفرقه یک امر طبیعی است و وحدت و پیوند یک امر استثنائی است. به این آیه استدلال کرده و ادعا کردند که خدای عزوجل مردم را خلق کرده است تا مختلف باشند. این اختلاف نسبت به تنوع زبان ها و گویش ها و رنگ ها و محل های زندگی است که امری طبیعی است و نشانه ای از نشانه های قدرت خداوند عزوجل است:« و از نشانه هاى [قدرت] او آفرینش آسمانها و زمین و اختلاف زبان هاى شما و رنگ هاى شماست. قطعاً در این [امر نیز] براى دانشوران نشانه هایى است. »(الروم:22) پس علما می شناسند و می دانند که اختلاف در نوع، تضاد نیست بلکه امری طبیعی است.
تفرقه گر به پیامبر خدا متصل نیست
♦ در وقت خودش خدای متعال در کتاب عزیزش به شدت اختلاف در دین یا در قرآن را انکار کرده و فرموده است.:« کسانى که دین خود را پراکنده ساختند و فرقه فرقه شدند، تو هیچ گونه مسئول ایشان نیستى. کارشان فقط با خداست. آن گاه به آنچه انجام مى دادند آگاهشان خواهد کرد »(الأنعام:159)، (خداوند) تهدید کرده است. بعد از آن که پیامبر خدا (درود خدا بر او و خاندان او باد) را در آیه سوره اعراف ، از نسبت داشتن با آن هایی که در دینشان تفرقه ایجاد می کنند و گروه و فرقه و حزب می شوند، منزه دانسته است و هیچ کدام از این ها به پیامبر خدا متصل نیستند. با هدایت او هدایت نشده اند و سنتش را تبعیت نکرده اند و پیامبر نیز از آنها بیزار است. پس (خداوند) تهدیده کرده است در فرمایشش در سوره انعام :« بگو: «او تواناست که از بالاى سرتان یا از زیر پاهای تان عذابى بر شما بفرستد یا شما را گروه گروه به هم اندازد [و دچار تفرقه سازد] و عذاب بعضى از شما را به بعضى [دیگر] بچشاند.» بنگر چگونه آیات [خود] را گوناگون بیان مى کنیم. باشد که آنان بفهمند. »(الأنعام:65).
♦ به همین خاطر زمانی که اراده ی خداوند اقتضا کند که از مسلمانان مومن، امتی واحد قرار بدهد، خودش با ذات بلند و شریفش پیوند بین قلبهای مومنان را برعهده می گیرد. فرموده: « و اگر بخواهند تو را بفریبند، [یارى] خدا براى تو بس است. همو بود که تو را با یارى خود و مؤمنان نیرومند گردانید.* و میان دلهایشان الفت انداخت که اگر آنچه در روى زمین است همه را خرج مى کردى نمى توانستى میان دلهای شان الفت برقرار کنى. ولى خدا بود که میان آنان الفت انداخت. چرا که او تواناى حکیم است »(الأنفال:62-63)، و نیز در سوره آل عمران می فرماید:« و همگى به ریسمان خدا چنگ زنید، و پراکنده نشوید و نعمت خدا را بر خود یاد کنید، آن گاه که دشمنان [یکدیگر] بودید. پس میان دل هاى شما الفت انداخت، تا به لطف او برادران هم شدید و بر کنار پرتگاه آتش بودید که شما را از آن رهانید. این گونه، خداوند نشانه هاى خود را براى شما روشن مى کند. باشد که شما راه یابید. »(آل عمران:103)، پس پیوند بین قلب ها امری الهی است. اینجا جایی است که خداوند ورود کرده است و خدای متعال آن را برای بنای امت مومن واحد تعیین کرده است. زیبنده نیست مگر اینکه امتی واحد باشد. تفرقه برای آن به صلاح نیست. زمانی که تفرقه ایجاد شد، ضرر و خسارت و خرابی سرزمین وارد می شود. به همین دلیل فرمود (درود خدا بر او باد) در سخنی صحیح که احمد از ثوبان نقل کرده است :« به زودی امت ها به مقابله با شما برخواهند گشت همانگونه که خورندگان به سمت طبقشان برمیگردند. گوینده ای گفت: با تعداد کم مان در این روز چه کنیم؟ فرمود: بلکه شما در آن روز زیاد هستید. لکن شما خاشاکی چون خاشاک روی آب سیل هستید و خداوند از سینه دشمنتان ترس از شما را می گیرد و در قلب شما سستی وارد می کند. گوینده ای گفت: ای پیامبر خدا! سستی وضعف چیست؟ فرمود: دوست داشتن دنیا و کراهت نسبت به مرگ. » بنابراین، تلاش به سوی وحدت این امت بر هر مرد و زن مسلمانی واجب حتمی است.
از بین بردن تفرقه واجب عینی است
♦ خداوند همیشه پیوستگی بین قلب ها را می خواهد. بر همه واجب عینی است که در راه از بین بردن نفرت و تفرقه و نزاع و اختلاف بین امت اسلام تلاش کنند. ما مامور به پیروی از انبیا هستیم و ایمان داریم که موسی و هارون به سوی فرعون و قومش فرستاده شدند. زمانی که سامری بنی اسرائیل را به عبادت گوساله طلایی دعوت کرد و همه آن را عبادت کردند؛ هارون فرستاده پیامبر بود. جضرت موسی آمد و هارون را سرزنش کرد:« [موسى] گفت: «اى هارون، وقتى دیدى آنها گمراه شدند چه چیز مانع تو شد، که از من پیروى کنى؟ آیا از فرمانم سر باز زدى؟» گفت: «اى پسر مادرم، نه ریش مرا بگیر و نه [موى] سرم را، من ترسیدم بگویى: میان بنى اسرائیل تفرقه انداختى و سخنم را مراعات نکردى.» »(طه:92-94)، این آیه دلالت می کند بر اینکه این پیامبر عظیم و رسول کریم، با قومش که همگی برگشته بودند و بنده گوساله شده بودند، درگیر نشد، چرا که از جدایی کلمه شان ترس داشت، همانا هر زن و مرد مسلمانی در راه تفرقه کلمه این امت و تشتت جمع آن و تبدیل آن به گروه ها و احزاب عمل کند. قطعا او دشمن امت است و ممکن نیست با آن نسبت داشته باشد یا از فرزندان امت شمرده شود.
ساخت فرقه در گذشته و حزب در عصر ما و تشکیلات و گروه ها و احزاب سیاسی در امت مسلمان، نیاز دارد به دقت نظر و تامل در پرتو آنچه از آیات و روایات بر ما وارد شده و در پرتو ارزشمند وحدت امت و اجتماع کلمه و تشکیل صفوف.
همگی به ریسمان خدا چنگ زنید
♦ اجتماع کلمه امت و ایمان به وحدتش و حراست آن، دوری کامل از ایجاد گروه در امت، حرف زدن در مورد آن و ادعای تشکیل آن توسط هر حزب و گروه یا حرکت یا سازمانی را اقتضا می کند. چه برای خود نام و شعاری دینی انتخاب کرده باشد یا نام و شعار دینی انتخاب نکرده باشد. همه این ها مصداق خروج از دستورات الهی است. پیامبر خدا(درود خداوند بر او و خاندانش) در حالی از دنیا رفت که همه دقدقه و غصه اش این بود که چگونه ممکن است کلمه این امت جمع بشود. از تفرقه می ترسید. حضرت(درود خداوند بر او و خاندانش) فرمود: « در بین شما کتاب خدا را گذاشتم که اگر به آن تمسک جستید هرگز گمراه نخواهید شد.»
♦ می توانیم بگوییم که این سخن در اصل در قول خداوند وجود دارد : « و همگى به ریسمان خدا چنگ زنید، و پراکنده نشوید و نعمت خدا را بر خود یاد کنید: آن گاه که دشمنان [یکدیگر] بودید، پس میان دل هاى شما الفت انداخت، تا به لطف او برادران هم شدید و بر کنار پرتگاه آتش بودید که شما را از آن رهانید. این گونه خداوند نشانه هاى خود را براى شما روشن مى کند. باشد که شما راه یابید. »(آل عمران:103)، دلالت می کند بر اینکه هیچ کس نباید مجموعه ای را از مسلمانان ایجاد کند و نامی مخصوص برآن بگذارد و آنها را از امت مسلمان جدا کند. شعارهایی غیر از جمعیت عظیم امت انتخاب کند و آن عده را کیان مستقلی از امت اسلام قرار دهد. تحت هر شعار یا اسمی؛ چه فرقه نامیده شود چه گروه یا مذهب یا حزب یا هر نام دیگری. همه اینها مصداق آنچه از آن به شدت نهی شده می شود. برای به پا کنندگانش پستی و ذلالت در دنیا و عذاب خدا در آخرت عرضه خواهد شد.
♦ بنابراین، وجود گروه ها، تشکیلات، حرکت ها، احزاب و مذاهب و مانند این ها همه اش منافی دستورات خداوند و خارج از وصیت رسول خدا و اخلال گر در امت محمد(ص) است. امتی که واجب است امت واحد باشد، عزتی ندارد جز با وحدت و بقائی ندارد جز با وحدت. بر گروه ها و مذاهبش واجب کرده است که به نور کتاب خدای عزوجل، و هدایت پیامبر و پوشیدن جامه رشد، برگردند و دوباره بر کلمه ای واحد جمع شوند. عزت امت در این است و تنها راه اعاده شکوه امت، به دوش کشیدن رسالت پروردگار، گواهی و محوریت و خوب بودنش، در وحدت است.
♦ پس ای مردم در مورد خودتان تقوای الهی پیشه کنید و بدانید که گرویدن به گروه های تفرقه انگیزی که جمعی را از جسم امت جدا کند و عنوان و شعار و ویژگی مخصوص برای خود وضع کند همه اش بر ضد کتاب خدا و انکار سنت رسول خدا است. آگاه باشید! آیا رساندم؟ خدایا شاهد باش. آگاه باشید! آیا رساندم؟ خدایا شاهد باش. آگاه باشید! آیا رساندم؟ خدایا شاهد باش.