معنای وفاق این نیست که گروهها و تشکیلات و جناحهای گوناگون اعلام انحلال کنند؛ نه، هیچ لزومی ندارد. معنای وفاق این است که نسبت به هم خوشبین باشند؛ «رحماء بینهم» باشند؛ همدیگر را تحمّل کنند؛ در جهت ترسیم هدفهای والا و عالی و برای رسیدن به آنها به یکدیگر کمک کنند و از ایجاد تشنّج، بداخلاقی، درگیری، اهانت و متّهم کردن بپرهیزند.
مُحَمَّدٌ رَسولُ اللَّهِ ۚ وَالَّذینَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم ۖ تَراهُم رُکَّعًا سُجَّدًا یَبتَغونَ فَضلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضوانًا ۖ سیماهُم فی وُجوهِهِم مِن أَثَرِ السُّجودِ ۚ ذٰلِکَ مَثَلُهُم فِی التَّوراةِ ۚ وَمَثَلُهُم فِی الإِنجیلِ کَزَرعٍ أَخرَجَ شَطأَهُ فَآزَرَهُ فَاستَغلَظَ فَاستَویٰ عَلیٰ سوقِهِ یُعجِبُ الزُّرّاعَ لِیَغیظَ بِهِمُ الکُفّارَ ۗ وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ مِنهُم مَغفِرَةً وَأَجرًا عَظیمًا﴿۲۹﴾ سوره مبارکه فتح آیه ۲۹
محمّد (ص) فرستاده خداست؛ و کسانی که با او هستند در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند؛ پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود میبینی در حالی که همواره فضل خدا و رضای او را میطلبند؛ نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است؛ این توصیف آنان در تورات و توصیف آنان در انجیل است، همانند زراعتی که جوانههای خود را خارج ساخته، سپس به تقویت آن پرداخته تا محکم شده و بر پای خود ایستاده است و بقدری نموّ و رشد کرده که زارعان را به شگفتی وامیدارد؛ این برای آن است که کافران را به خشم آورد (ولی) کسانی از آنها را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند، خداوند وعده آمرزش و اجر عظیمی داده است.
نشانههای امت اسلامی
اسلام پیروان خود را اینجور تربیت میکند: «و الّذین معه اشدّاء علی الکفّار رحماء بینهم تریهم رکّعا سجّدا یبتغون فضلا من اللَّه و رضوانا سیماهم فی وجوههم من اثر السّجود»؛ اینها نشانههای امت اسلامی است. اینها آن معنویتی است که در آنها وجود دارد؛ آن توکل، آن توجه به خدا، آن تذکر، آن خضوع در مقابل پروردگار. این، خاصیت پرورش انسان مسلمان و مؤمن است. اسلام اینجور انسانی پرورش میدهد: در مقابل خدای متعال، خاضع؛ با برادران ایمانی، رحیم، مهربان؛ اخوت اسلامی، برقرار؛ اما در مقابل مستکبران، در مقابل ظالمان، مثل کوهِ استوار میایستند؛ «و مثلهم فی الانجیل کزرع اخرج شطئه فأزره فاستغلظ فاستوی علی سوقه». این، همان مراحل رشد امت اسلامی است؛ سر میزند، رشد میکند، بالندگی پیدا میکند، مستحکم میشود. «یعجب الزّرّاع»؛ خود آن کسانی که این زمینه را فراهم کردند، به شگفت میآیند. این دست قدرت الهی است که اینجور انسانها را رشد میدهد. «لیغیظ بهم الکفّار»؛(۱) دشمن مستکبر وقتی به این انسان مسلمانِ تربیت شدهی بالیدهی در دامان اسلام نگاه میکند، معلوم است که به خشم میآید و ناراحت میشود. ما باید اینجوری عمل کنیم. خود را بسازیم. خود را با قرآن تطبیق دهیم. اخلاق خود را، رفتار خود را، با دوستان، با معارضان و معاندان، با مستکبران، طبق برنامهی قرآن تنظیم کنیم. خداوند متعال وعده کرده است که به افرادی که اینجور حرکت کنند، پاداش خواهد داد، اجر خواهد داد. این اجر، هم در دنیاست، هم در آخرت. در دنیا عزت است، برخورداری از زیبائیها و تمتعات الهی در این عالم است - که برای انسانها فراهم کرده است - در آخرت هم رضوان الهی و بهشت الهی است.(۲)
«اشداء علی الکفار» به چه کسانی میگویند؟
خدای متعال در سورهی سراسر حماسه و درس فتح، بعد از آنکه همهی آیات حماسه را بیان میکند، دربارهی اصحاب پیغمبر میفرماید «اشدّاء علی الکفّار رحماء بینهم»؛ اینها در مقابل کفّار - یعنی همان دشمنانی که صف بستهاند - شدیدند. مراد از کفّار، آن یهودی یا مسیحی نبود که زیر سایهی پیغمبر در مدینه زندگی میکرد. همان وقت بودند، مسیحیان و یهودیانی که داخل مدینه زندگی میکردند و پیغمبر و اصحابش با آنها روابط خوبی داشتند. آنها را «اشدّاء علی الکفّار» نمیگوید. «اشدّاء علی الکفّار» به کفاری میگوید که یا مثل کفّار قریش به طور دائم علیه اسلام و مدینهی اسلامی در حال تحرّکات نظامی بودند؛ یا مثل یهودیهای بنیقریظه و خیبر و بقیهی مناطق دائم کارشکنی میکردند - بروند این طرف و آن طرف سفر کنند، این گروه و آن گروه را علیه اسلام جمع کنند؛ لشکرکشی کنند، تحریک کنند، شایعه درست کنند - و یا کسانی که در چهرهی مسلمان اما با دل و باطن کافر در داخل مدینه زندگی میکردند و دائم هم یا با کفّار دستهی اول و یا با کفّار دستهی دوم ارتباط داشتند. «اشدّاء علی الکفّار»، یعنی اشدّاء بر این سه دسته.(۳)
این کفّار کجا هستند؟ هر غیر معتقد به اسلام کسی نیست که باید نسبت به او سختگیر بود و شدّت گرفت. قرآن میگوید: «لا ینهاکم اللَّه عن الّذین لم یقاتلوکم فی الدّین و لم یخرجوکم من دیارکم ان تبرّوهم و تقسطوا الیهم انّ اللَّه یحبّ المقسطین»؛(۴) کسانی که با شما سر ستیزه ندارند و علیه شما توطئه نمیکنند و کمر به نابودی نسل و ملت شما نبستهاند، ولو از دین دیگری باشند، با آنها نیکی کنید و رفتار خوب داشته باشید؛ کافری که با او باید شدید بود، این نیست. «انّما ینهاکم اللَّه عن الّذین قاتلوکم فی الدّین و اخرجوکم من دیارکم».(۵) باید با کسانی شدید بود که با هویّت، اسلام، ملیّت، کشور، تمامیت ارضی، استقلال، شرف، عزّت، ناموس، سنّتها، فرهنگ و ارزشهای شما مبارزه میکنند.(۶)
معنای درست «اشداء علی الکفار» چیست؟
اشداء بر کفار معنایش این نیست که با کفار دائم در حال جنگند. اشداء، شدت، یعنی استحکام، استواری، خورده نشدن.(۷) «اشداء» جمع «شدید» است. شدید یعنی سخت، سخت یعنی نفوذناپذیر. هر جسمی که سختتر باشد، وقتی با جسم دیگری اصطکاک پیدا کرد، در آن جسم دیگر اثر میگذارد، اما از آن جسم اثر نمیپذیرد.(۸) یک فلزی زنگ میزند، خورده میشود، پوک میشود، از بین میرود؛ یک فلز هم قرنهای متمادی که بگذرد، دچار خوردگی و زنگزدگی و پوسیدگی و پوکی نمیشود. اشداء یعنی این. شدت یعنی استحکام.(۹) دربارهی آهن میگوید: «فیه بأس شدید».(۱۰) شدید است؛ یعنی مستحکم است. شدّت در اینجا به معنای ظلم نیست، به معنای حتماً خونریزی هم نیست. به معنای استحکام است؛ یعنی این خاکریز نباید شل و نرم باشد؛ این دیوار نباید رخنه داشته باشد.(۱۱)
استحکام یک وقت در میدان جنگ است، یک جور بروز میکند؛ یک وقت در میدان گفتگوی با دشمن است، یک جور بروز میکند. شما ببینید پیغمبر در جنگهای خود، آنجائی که لازم بود با طرف خود و دشمن خود حرف بزند، چه جوری حرف میزند. سرتا پای نقشهی پیغمبر استحکام است؛ استوار، یک ذره خلل نیست. در جنگ احزاب پیغمبر با طرفهای مقابل وارد گفتگو شد، اما چه گفتگوئی! تاریخ را بخوانید. اگر جنگ است، با شدت؛ اگر گفتگو است، با شدت؛ اگر تعامل است، با شدت؛ با استحکام.(۱۲) معنایش این نیست که حتماً بایستی دشمن را آدم بکلی پامال کند و سرکوب کند؛ نه، یک وقت اقتضای سرکوبی دارد، یک وقت هم اقتضای سرکوبی ندارد؛ اما در همه حال باید در مقابل دشمن سرسخت بود.(۱۳) این معنای اشداء علی الکفار است.(۱۴)
«رحماء بینهم» شامل چه کسانی است؟
برای این که ما بنیانهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی خود را مستحکم کنیم، پیش نیاز اوّلیِ قطعی ما، ایجاد وفاق و وحدت کلمه است. برای وفاق باید همه تلاش کنند. معنای وفاق این نیست که گروهها و تشکیلات و جناحهای گوناگون اعلام انحلال کنند؛ نه، هیچ لزومی ندارد. معنای وفاق این است که نسبت به هم خوشبین باشند؛ «رحماء بینهم» باشند؛ همدیگر را تحمّل کنند؛ در جهت ترسیم هدفهای والا و عالی و برای رسیدن به آنها به یکدیگر کمک کنند و از ایجاد تشنّج، بداخلاقی، درگیری، اهانت و متّهم کردن بپرهیزند.(۱۵) رحماء بینهم، یعنی در بین خودشان که هستند، نه؛ اینجا دیگر خاکریز نرم است، انعطاف وجود دارد؛ اینجا دیگر آن شدت و آن صلابت نیست. اینجا باید دل داد و دل گرفت. اینجا باید با هم با تعاطف رفتار کرد.(۱۶)
اتحاد و برادری، فقط یک استثنا دارد. آن استثنا این است که با کسانی که در این حرکت صحیح، اخلال میکنند، بایستی با شدت برخورد کرد: «أشدّاء علیالکفّار». این شدّت، متعلّق به آنجاست؛ اما در دایرهی ملت ایران، همهی قشرهای اجتماعی باید با این چشم، به یکدیگر و به هدفهای این نظام مقدّس و این کشور اسلامی و این نقطهی مورد امید مسلمانان دنیا، نگاه کنند. یعنی همه با هم، برادر و دوست و مهربان و دارای حقوقی در مقابل اراده و قانون الهی - که بر این کشور حاکم است - باشند.(۱۷)
پینوشت:
۱) فتح: ۲۹
۲) بیانات در دیدار مسئولان نظام درروز میلاد پیامبر (ص) ۱۳۸۹/۱۲/۰۲
۳) بیانات در دیدار دانشجویان و دانشآموزان و جانبازان ۱۳۷۹/۰۸/۱۱
۴) ممتحنه: ۸
۵) ممتحنه: ۹
۶) بیانات در دیدار جوانان سیستان و بلوچستان ۱۳۸۱/۱۲/۰۶
۷) بیانات در دیدار مسئولان نظام به مناسبت مبعث حضرت رسول اعظم (ص) ۱۳۸۷/۰۵/۰۹
۸) بیانات در دیدار دانشجویان ۱۳۹۱/۰۵/۱۶
۹) بیانات در دیدار مسئولان نظام به مناسبت مبعث حضرت رسول اعظم (ص) ۱۳۸۷/۰۵/۰۹
۱۰) حدید: ۲۵
۱۱) بیانات در دیدار دانشجویان و دانشآموزان و جانبازان ۱۳۷۹/۰۸/۱۱
۱۲) بیانات در دیدار مسئولان نظام به مناسبت مبعث حضرت رسول اعظم (ص) ۱۳۸۷/۰۵/۰۹
۱۳) بیانات در جمع قاریان قرآن در روز اول ماه رمضان ۱۳۸۸/۰۵/۳۱
۱۴) بیانات در دیدار مسئولان نظام به مناسبت مبعث حضرت رسول اعظم (ص) ۱۳۸۷/۰۵/۰۹
۱۵) بیانات در دیدار نمایندگان مجلس ۱۳۸۱/۰۳/۰۷
۱۶) بیانات در دیدار مسئولان نظام به مناسبت مبعث حضرت رسول اعظم (ص) ۱۳۸۷/۰۵/۰۹
۱۷) بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم ۱۳۷۵/۰۷/۱۸
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=20738