برای بعضی از مردم سوالاتی مطرح است که دنبال جواب آن هستند؛ مثلا صحابه کاری میکند که لازم می آید از او اعلام برائت کنیم چطور پیروی کنیم از کسی که برائت از او واجب است؟
*استاد حسین الخشن
مترجم: محمد رحمانیان
برای بعضی از مردم سوالاتی مطرح است که دنبال جواب آن هستند
1: اینکه بعضی از علما پیروی میکنن از صحابه ای که خلاف مذهب از اوثابت شده؛ چطور این پیروی را حل کنیم ؟
2: صحابه ای که ثابت شده با دلیل فسقش یا ظلمش به اهل بیت چطور برای او طلب مغفرت کنیم آیا این منافات با محبت ما نسبت به اهل بیت ندارد؟
3: صحابه کاری میکند که لازم می آید از او اعلام برائت کنیم چطور پیروی کنیم از کسی که برائت از او واجب است؟
برای جواب به این سوالها باید ابتدا مطالبی عرض شود
1: روش پیامبر صلی الله علیه واله در تربیت صحابه
الف: شکی نیست که پیامبر اکرم تمام تلاش خود را در تربیت صحابه بکار گرفت، صحابه ای که حاملان رسالت اسلامی بودند و تمام دارایی خود را در راه رضای الهی بخشیدند و در نشر اسلام در سرزمین های که مامور بودند تلاش کردند.
شیعه دعوت میکند به کمال اهتمام واحترام به صحابه و موافقت با آنها چه آنهایی که در زمان حیات پیغمبر بودند یا بعد پیامبر زندگی کردند وشکی نیست که جمع کثیر از صحابه به عهد خود ماندند و به ایمان خود به حق امیرالمومنین در خلافت پایبند ماندند واین راه و روش بعد از راهنمایی های امیرالمومنین بود که بنابر مصالح اسلام اقتضا میکرد این روش را داشته باشند.
2: نظر ما درباره صحابه
در ابتدا باید به چند نکته توجه کرد
اولا: زمانی که به یک سخن نگاه میکنیم که از طرف کسی است که همراه رسول خدا بوده است این یک فضیلت شمرده میشود، اما اگر ببینین از روش و سیره پیامبر خارج شده این دیگر دارای فضیلتی نیست بلکه دارای مذمت است، و روشن است که مصاحبت در همه حالات باعث عصمت فرد نمی شود. و این تصور که برای صحابه مقامی عالی قائل شویم و همه آنها را عادل بدانیم مورد قبول نیست و دلیلی ندارد و منطق دین را ازبین می برد چه رسد به منطق تاریخ که از بین می رود.
ثانیا: ضروری است که ما تمام مراحل تاریخمان را نقد کنیم وبررسی کنیم رموزی که این تاریخ راساخته است خصوصا جریاناتی که بعد وفات رسول خدا درباره موضوع خلافت وتقسیماتی که در امت واقع شده است.
ثالثا: منظور ما از نقد صحابه دشنام دادن آنها و رد کردن آنها نیست ،شیعه دشنام دادن مشرکین را جایز نمی دادند چه برسد به مسلمانان وصحابه رسول اکرم ،و این جایز نبودن دشنام از تعالیم قران است.
3: رضایت و شناخت زیبا
ضرورت اخلاقی حکم میکند که رضایت داشته باشیم از کسی که نیکویی از او دیده ایم و بر روش پیامبر رفتار کرده است و این تبعیت ما تبعیت از هدایت قرآن است. خداوند در قرآن سوره توبه آیه 100می فرماید:
{ وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِینَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِینَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ}
و پیشگامان نخستین از مهاجرین و انصار و کسانی که با نوعی نیکو کاری از آنها تبعیت کردند خدا از آنها خوشنود است و آنها از خدا خشنودند.
4: تولی و تبری
رضایت از یک شخص معین معنایش این نیست که آن شخص مورد رضایت خداوند میباشد، چون جمله رضی الله عنه جمله اخباری نیست بلکه جمله انشائیه است یعنی درخواست رضایت از خداوند برای شخصی که از او راضی هستیم. میگوییم خدایا از فلانی و فلانی راضی باش و این مانعی ندارد حتی اگر شخص فاسق باشد بلکه ما طلب بخشش او را از خدا میکنیم.
اما تبری از ظالم مبدا اسلامی و قرانی است و این تبری رد کردن ظلم است نه خود کافر، چون با خود شخص کافر مشکلی نداریم مشکل کفر و ظلم و فسق اوست،
و در مقابل رضایت از شخص سبب دوستی و رضایت به کارهای او و روشش نیست بلکه این رضایت گاهی بخاطر ترحم بر اوست بخاطر نیاز او به طلب رحمت می باشد.
*نتیجه
با توضیحاتی که دادیم معلوم شد که رضایت از شخصی بخاطر عدم اطاعت او از امام در امری ازامور منافاتی با حب ما و موالات ما نسبت به امام ندارد وملازمیه ای بین این دو مطلب نیست و ما از خدا طلب میکنیم تا معاصی که انجام داده ببخشد همانطور که در قران سوره شعرا آیه 86 حضرت ابراهیم علیه السلام برای عمویشان طلب بخشش میکند{وَاغْفِرْ لِأَبِی إِنَّهُ کَانَ مِنَ الضَّالِّینَ}
بنابراین اگر بعضی از علما اعلام رضایت از صحابه ای را میکند منظورش این نیست که آن صحابی اشتباهی ندارد و نمی توان او را نقد کرد چه رسد به اینکه بخواهد موافق همه کارهای او باشد.