اختلاف بین قائلین به جواز و بین آنهایی که جائز نمی دانند، برمی گردد به اینکه یا این افعال را به عنوان اولی جایز نمی دانند، یا به عنوان ثانوی حرام می دانند، یا به عنوان اولی حرام می دانند و یا اصلا به عنوان شعائر قبول ندارند. زیرا نه در عصر نص وجود داشته است و نه در نص کتاب و سنت وارد شده است.
استاد حیدر حب الله
شیخ حیدر حب الله در سال 1973 م، در لبنان متولد شد. دروس مقدمات و سطوح حوزه علمیه را گذراند و در سال 1995م به ایران برای تکمیل سطوح عالی حوزه آمد. در سال 2002م، به گروه مطالعات کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث در دانشکده اصول دین پیوست و سپس در علوم اسلامی نیز از جامعه المصطفی العالمیه موفق به اخذ فوق لیسانس شد.
سوال: در جواب یکی از سوال هایی که درباره ماه صفر پرسیده شده بود، فرمودید که در استحباب برخی از امور، نص وارد شده است، مثل « گریه».اما دربرخی امور دیگر، ما نصی نداریم. مانند «قمه زنی» و «به مانند سگ راه رفتن به سمت قبرها» و...و نیز اشاره کردید که ممکن است مورد دوم، تحت برخی از عمومات قرار بگیرد. پس اگر اینگونه است ، می توانیم بگوییم معیار، مفهوم عرفی حزن و عزاداری و مانند آن است، که مفهوم متغیری هم هست. بنابراین معنی ندارد که متفکران و حوزویان، بحث کنند که آیا برخی از این شعائر، در زمان ائمه علیه السلام و اصحابشان، مرسوم بوده است یا خیر؛ مگر به شرط عدم صدق احکام ثانویه. دیگر اینکه آیا این اعمال با طبیعت آن مناسبت و صاحب آن مناسبت تناسب دارد یا خیر؟ و یا اینکه در تقلید از سگ و گل مال کردن جسم، کرامت مومن نهفته هست یا خیر؟
جواب: به طور کلی، هر کدام از این اعمال، اگر در میان عرف، به عنوان نشانه ای از حزن و احیاء امربه حساب بیاید، و مانعی از عناوین اولیه و ثانویه هم در کار نباشد، می تواند در تحت برخی عمومات بنگجد.اما اینجا دیگر امری مستحب قلمداد نمی شود. و بحث علما، حوزویان و متفکران در وجود نداشتن برخی اشکال عزاداری، از چهار امر ریشه می گیرد که ریشه ی تمام اختلافات است.
۱ـ برخی افعال مانند راه رفتن روی آتش، قمه زنی، سینه خیز رفتن به سمت قبور متبرکه و مانند این ها، به عنوان اولی مستحب نیستند. بر خلاف برخی علما که در تلاشند که این افعال را به دین نسبت دهند، آن هم بدین شکل که ثابت کنند که این ها به عنوان اولی مستحب هستند. و این چیزی است که از سخنان برخی از ایشان فهمیده می شود. مانند سید محمد شیرازی و سید صادق شیرازی و برخی دیگر از علما. مثلا می بینیم برای «قمه زنی» ، به برخی روایات و یا کاری که حضرت زینب سلام الله علیها کرد و مانند آن، استدلال می کنند.
۲- برفرض اینکه قبول کنیم که به عنوان اولی مشروعیت دارند، به عنوان ثانوی مرجوحیت پیدا می کنند و جایز نمی باشد. و این تفکر، منبع بسیاری از مخالفت ها با برخی شیوه های عزاداری است. و مواضع جریان خط امام خمینی رحمة الله علیه نیز، به همین تفکر بازگشت می کند. که می توان آن را در سخنان آیت الله خامنه ای حفظه الله نیز مشاهده کرد.
۳ـ حتی اگر بپذیریم که این رفتارها تحت عمومات قرار می گیرند، نمی توانیم عنوان «شعائر» را بر آن اطلاق کنیم. و از این رو برخی سعی در این دارند که عنوان «شعائر» را از این رفتارهایی که به عنوان شعائر، شناخته می شوند بردارند. و این روش و مکتب برخی از معاصران است. مقصود ما از عمومات، فقط عمومات گریه نیست، زیرا ممکن است کسی بگوید گریه که جزو رفتارهای غیرمتعارف نیست. خیر! مقصود ما عمومات احیاء امر و ذکر مصیبت و بی تابی کردن در عزا است.
۴ـ این اعمال ، به عنوان اولی حرام می باشند. و این مکتب و روش سید محمد حسین فضل الله رحمة الله علیه است. چنانکه ایشان در موضوع «قمه زنی» چنین نظری دارند و آن را جزو ضررهای حرام بر نفس و جسم می دانند.
بنابراین اختلاف بین قائلین به جواز و بین آنهایی که جائز نمی دانند، برمی گردد به اینکه یا این افعال را به عنوان اولی جایز نمی دانند، یا به عنوان ثانوی حرام می دانند، یا به عنوان اولی حرام می دانند و یا اصلا به عنوان شعائر قبول ندارند. زیرا نه در عصر نص وجود داشته است و نه در نص کتاب و سنت وارد شده است.
اما درباره همخوانی با کرامت مومن و مانند آن؛ این کلام نیز بستگی دارد به وجود مانع اولی یا ثانوی. و آن دسته که قائلند به جواز شرعی این اعمال، آن را منافی حق مومن و مغایر با کرامت او نمی دانند. زیرا در درجه ی اول، آن را شرعی می دانند و در درجه ی دو، معتقد هستند که کسی که برای او عزادرای می کنیم، اهل بیت علیهم السلام هستند، که مقامات شخصی در برابر آنها ناچیز است. و به همین دلیل هم هست که سخت است با آنها در این زمینه به بحث نشست و به دنبال قانع کردنشان بود.
ترجمه: م.س.اقدامی