در حال بارگذاری ...

تکفیرگرایی یک وجه افراطگرایی دینی بوده و فرقه‌گرایی یا همان مذهب‌گرایی وجه دیگر آن. شاید مذهبگرایان تکفیر ‌نکنند، اما اعمال آن‌ها با تکفیرگرایی همسو است. مذهب‌گرایی را چنین می‌توان توصیف کرد: اشخاصی که یک نوع تفسیر دین را پذیرفته، با ایجاد همبستگی ناگسستنی در میان خود، مؤمنان غیرهم‌اندیش را گمراه تلقی می‌کنند. مهمتر از آن همه علاوه بر این اقدام، در مسائل سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و حتی در زندگی روزمره خود نسبت به دیگران تبعیض قائل می‌شوند. این عمل مانند تکفیرگرایی در بین مسلمانان کین، نفرت و دشمنی ایجاد کرده و موجب، دعوا، درگیری و جنگ میان آن‌ها می‌شود.

پروفسور محمدعلی بویوک کارا، استاد دانشگاه شهیر استانبول

 

خداوند متعال در آیه 94 سوره نسا می‌فرماید: "یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِذَا ضَرَبْتُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ فَتَبَیَّنُواْ وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ أَلْقَى إِلَیْکُمُ السَّلاَمَ لَسْتَ مُؤْمِنًا تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا فَعِندَ اللّهِ مَغَانِمُ کَثِیرَةٌ کَذَلِکَ کُنتُم مِّن قَبْلُ فَمَنَّ اللّهُ عَلَیْکُمْ فَتَبَیَّنُواْ إِنَّ اللّهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرًا".

آیه فوق به نکات مهمی در مورد بحث ما اشاره دارد؛ نخست، گوینده "سلام خدا" به عنوان نشانه ظاهری مسلمان را مؤمن دانسته و می‌گوید کسی حق ندارد به وی بگوید "تو مؤمن نیستی، بلکه کافری".

دوم، این آیه نشان می‌دهد که تکفیر مسلمان، امری معمولی نیست. امر خداوند مبنی بر "تحقیق کنید"، که دو بار در این آیه به آن اشاره شده است، نشان می‌دهد، ساز و کار تکفیر با استدلال‌های ساده و عمومی غیرممکن و نیازمند تحقیقات دقیق توسط متخصصین است.

سوم، آیه مذکور، هدف اساسی از تکفیر که امروزه نیز بارها با آن روبه می شویم را مطرح می‌کند، هرچند که این خود یکی از منافع فانی دنیوی است. امروزه با این مسئله در عالم سیاست مواجه هستیم.

چهارم اینکه خطاب به مسلمانان آن‌ روز خاطرنشان می‌کند: "پیش از این شما هم مسلمان نبودید". این یادآوری، هشدار می‌دهد که "منصف باشید". شاید مخاطب‌تان به درستی رابطه‌اش با اسلام را قطع کرده باشد، اما درهای توبه باز است و برگشتن از خطا سهل و ممکن است. لطف خداوند وسیع است، اگر بخواهد هدایت می‌کند. بنابرین، عجول بودن و اسرار ورزیدن در تکفیر معقول نیست.

برخورد رسول الله (ص) با منافقین در مدینه که امنیت او و مسلمانان را به وضوح تهدید و با رفتارهای تحقیرآمیز علیه نسبت به وی بی‌احترامی میکردند و عدم واکنش به رغم این‌که از ایمان آن‌ها با خبر بود و حتی ادای نماز میت بر برخی از آن‌ها از سوی وی، همگی به خاطر پرهیز از تکفیر بود.

زیان تکفیر، از آسیبی که هم‌اکنون آن‌ها می‌رساند، بیشتر می‌شد. مجازات، کشتن و تبعید کسی‌که شهادتین گفته و می‌گوید "من مسلمانم" اما از روی تنبلی نماز می‌خواند، با اکراه زکات می‌دهد و با زور به جهاد رفته‌، موجب ایجاد فتنه در جهان اسلام شده و تمام مسلمانان خالص را نگران خواهد کرد. مسلمان نگران آن می‌شوند که به غیر از بیان و اعلان چگونه می‌توانند ایمان و اسلام‌شان را به اثبات برسانند. این یک معضل اجتماعی و عامل ایجاد کننده نفاق و ریا به حساب می‌آید.

آیه مذکور در پایان با جمله "خداوند از هر عملی آگاه است" خاتمه پیدا می‌کند. یعنی خداوند با این آیه میفرماید که "ای تکفیرگرایان، شما با نیت‌خوانی، انسان‌ها آن‌ها را تکفیر می‌کنی،د اما من نیز نیت شما را خوانده و از آن چه که در باطن قرار اشته و منظور اصلی شماست آگاهم".

خداوند همچنین در آیه 64 سوره النور می‌فرماید: "أَلَا إِنَّ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قَدْ یَعْلَمُ مَا أَنتُمْ عَلَیْهِ وَیَوْمَ یُرْجَعُونَ إِلَیْهِ فَیُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوا وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ." و سپس در آیه 64 سوره الحج می‌فرماید: "اللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فِیمَا کُنتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ".

اهل سنت مانند اصحاب پیامبر اکرم، با استناد به آیه فوق، نفاق را نیز گناه ارزیابی کرده و افراد و اقشار از نوع ذکر شده در فوق را جزیی از جامعه اسلامی دانسته و به جای تکفیر، سزای اعمال آن‌ها را به خداوند سپرده‌اند. یکی از دلایلی که ابوحنیفه و برخی از یارانش به عنوان «مرجعیة اهل السنة» شناخته می‌شوند، نیز همین است. سخنان حضرت علی(ع) در جنگ‌های جمل و صفین خطاب به طرفداران خود که مخالفین را "کافر" قلمداد می‌کردند، که فرمودند: "آن‌ها کافر نیستند، بلکه برداران عاصی شما هستند"، مهمترین منبع اهل تسنن در این زمینه است.

جنبش خوارج، در تاریخ متاسفانه گاهی اوقات به عنوان ناقض نگرش و طرز فکر نبوی موثر بوده و ضمن آلودن جهان اسلام به تروریسم، موجب ریخته شدن خون و آسیب دیدن خیلی‌ها شده است. اما افراطگرایی دوام نداشته و بدین سبب هیچ آثاری از خوارج دیگر دیده نمی‌شود. لیکن، این بیماری بعضی وقت‌ها در طول تاریخ مجددا زنده شده است.

امروزه، در دوره قرار داریم که خوارج رونق پیدا کرده اند. خوارج امروزه نیز مانند گذشته از افراد جاهل نسبت به دین تشکیل شده اند. از میان برخی کتب قدیمی چیز‌های در آورده و فتوا‌های با تکیه بر آن ها صادرکردن، علم نیست. مقصود اصلی خداوند و پیامبر از نصوص چه بوده است؟ تاریخ اجماع علما در طول تاریخ چگونه شکل گرفته است؟ تجربه امت در این خصوص چگونه جریان داشته است؟ الزامات فقه (فقه الواقع) چیست؟ علم از پاسخ‌ به این سئوالات تشکیل یافته است.

تکفیرگرایی یک وجه افراطگرایی دینی بوده و فرقه‌گرایی یا همان مذهب‌گرایی وجه دیگر آن. شاید مذهبگرایان تکفیر ‌نکنند، اما اعمال آن‌ها با تکفیرگرایی همسو است. مذهب‌گرایی را چنین می‌توان توصیف کرد: "اشخاصی که یک نوع تفسیر دین را پذیرفته، با ایجاد همبستگی ناگسستنی در میان خود، مؤمنان غیرهم‌اندیش را گمراه تلقی می‌کنند. مهمتر از آن همه علاوه بر این اقدام، در مسائل سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و حتی در زندگی روزمره خود نسبت به دیگران تبعیض قائل می‌شوند. این عمل مانند تکفیرگرایی در بین مسلمانان کین، نفرت و دشمنی ایجاد کرده و موجب، دعوا، درگیری و جنگ میان آن‌ها می‌شود.

بدون تردید، مخاطب هشدار خداوند تعالی در آیه 159 سوره النعام یعنی؛ "إِنَّ الَّذِینَ فَرَّقُواْ دِینَهُمْ وَکَانُواْ شِیَعًا لَّسْتَ مِنْهُمْ فِی شَیْءٍ إِنَّمَا أَمْرُهُمْ إِلَى اللّهِ ثُمَّ یُنَبِّئُهُم بِمَا کَانُواْ یَفْعَلُونَ" مذهب‌گرایان اند. در اصل اختلاف، منبع رحمت بوده اما در دست مذهب‌گرایان تبدیل به ظلم و اذیت شده است. زیرا مذهب‌گرا مذهب خود را به جای دین دیده و فقط هم‌مذهبان را به عنوان برادران دینی خود می‌بیند.

او تمام تلاش خود را در جهت پیروزی مذهبش انجام داده و در این راه از صرف هیچ هزینه‌ای دریغ نمی‌کند. این هزینه برای او صدقه‌ای برای کسب ثواب به شمار می‌آید. این فرد، خارج شده از سیستم، به طرفدار متعصبی مبدل شده و پیروان مذاهب دیگر را مانند پیروان ادیان دیگر می‌پندارد. این افراد همچنان برای افزایش شمار پیروان مذهب خود سعی و کوشش می کنند. اما نسبت به واکنش طرف مقابل خود که در نتیجه اقدامات مهاجمانه خویش به وجود آمده، بی‌توجه است. به این‌که موجب فتنه شده است، فکر نکرده و به عکس‌العمل طرف مقابل نمی‌اندیشد.

تکفیر‌گرایی و مذهب‌گرایی مانند دو سلول سرطانی تغذیه‌کننده یک‌دیگر کانون اسلام را به شدت دچار تخریب کرده‌اند. اگر به تاریخ درگیری‌های بین مذاهب توجه کنیم می‌بینیم که هر دو عارضی هستتند. در بیشتر دوره‌ها مسلمان بدون توجه به مذاهب یک‌دیگر با هم و در صلح زندگی کرده‌اند. همدیگر را تکفیر نکرده، به رغم این تفاوت‌ها با هم ازدواج کرده و در یک مسجد باهم به صف ایستاده‌اند. وضعیت چهار سال گذشته یمن نیز این چنین بود.

اما گاهی در نتیجه بروز رقابت‌های سیاسی، گروه‌های مذهبی نیز تحت تاثیر آن قرار گرفته‌اند. متاسفانه سیاسیون مذاهب را به حال خود نمی‌گذارند. زیرا آن‌ها از قدرت سوزان و مخرب مذاهب با =خبر بوده و از آن سوءاستفاده می‌کنند. تلخ‌ترین آن نیز ابزار دست شدن علمای دینی برای سیاست‌های مذهب‌گرایانه و تکفیرگرایانه است. همیشه علمایی معتدل نیز از میان عالمان مذکور ظهور کرده اند، اما صدای آن‌ها در میان سر و صدای دیگران از بین می‌رود.

برای حل معضل فوق به راهکار‌های زیر اشاره می‌شود:

1- عالمان و روشنفکران نبض جامعه هستند. اگر آن‌ها راه افراط را پیشه کنند، جامعه هم دچار افراط می‌‌شوند. باید خونسردی خود را حفظ کرده و در زمینه کاهش تنش جامعه همواره پیشرو جامعه باشند.

2- عالمان و روشنفکران، سیاستمداران را موعظه کنند. عالمان محتاط بوده و سیاستمدارن دو چندان با احتیاط باشند. زیرا، هر قول و اقدامی عواقب دینی و دنیوی به همراه دارد.

3- علمایی که دیدگاه‌های متفاوت دارند باید در هر فرصتی با هم جلسه داشته باشند. در این جلسات مسائل باید به درستی بحث شود به جای جدال و حسن نیت باید صراحت اساس باشد.

4- مذهب‌گرایی به بهانه مقابله با تکفیر؛ یا مسلح شدن به سلاح تکفیر به بهانه مواجهه با مذهب‌گرایی، هر دو اقدامی افراطی است. هیچکدام از این دو را نمی توان کرد.

5- تکفیر‌ و مذهب‌گرایی باید هر دو را جرم نفرت و جنایت محسوب و عاملان هر دو را باید مجازات کرد. در این رابطه علما می‌توانند نقش تعیین کننده‌ای داشته و کمک کنند.

6- "تعصب بدون شرط به متون قدیمی" که در تکفیر‌گرایی و مذهب‌گرایی قابل رویت است، باید زیر سئوال برد. مهم نیست که این متون مربوط به کدام عالم ارجمند باشد، این‌ها نبوی و الهی نیستند. در فرآیند تعلیم و تعلم این موارد به این موارد دقت شود.

7- تکفیر و مذهب‌گرایی همواره مبتنی بر مطرح کردن "خاطرات تلخ گذشته" و تنظیم زندگی امروز براساس روایاتی است که حامل "بشارت برای پایان جهان " هستند، درحالی که ما امروز در نزد خداوند مسئول هستیم. از این رو، باید منافع امروزی مسلمانان اساس باشد و سیاست‌ها را نیز بر این اساس تعیین کرد




نظرات کاربران