در حال بارگذاری ...

اساسا راه برون رفت از واگرایی را با محبت می توان گشود. او نیز اگر به طایفه ای برمی خورد که مثلا دویست نفر بیکار در آن وجود داشت، به دور از گداپروری، می گفت که صنایعی همانند بسته بندی خرما را باید توی این منطقه وارد کنیم تا این تعداد آدم بیکار دست به کار شوند. و بلکه با ایجاد تعاونی محلی، حتی یک نفر غیربومی را هم بالای سرشان نگذاریم تا خودشان بر این حرفه مدیریت داشته باشند.

نگاه وی دفع حداقلی، و جذب حداکثری بود،

تا زمینه جذب مردم از سوی اشرار و ضدانقلاب را روز به روز کم تر کند؛ تا اینکه به طور کامل از بین ببرد.

این جذب نیز وابسته بود به:

کارهای فرهنگی،

تحقق بخشیدن به شعارهای اقتصادی،

و برقراری امنیت و وحدت دینی بود و هست.

از این رو، با مهربانی و رعایت مسائل اعتقادی و آموزه های دینی با مردم روبه رو می شد و سعی داشت حساسیت های بیهوده ای که میان افراد رایج است، کم رنگ سازد.[1]

فرق شهید شوشتری با دیگران چه بود؟ (دانلود)

تشخیصی که شهید شوشتری دارد، در این جهت بود که می گفت:

- اگر ما می خواهیم امنیت را در مرزهای جنوب شرقی کشورمان تامین کنیم، با استقرار یگان های نظامی نمی شود.

شهید شوشتری هم دوست داشت، نه با چند نفر سرکرده و بزرگ رودررو شود، بلکه می خواست مستقیما با خود مردم محروم و دردکشیده ارتباط چهره به چهره برقرار کرده و به قولی کلاس کار مرسوم را برهَم بزند. اگرچه به نمایندگان خودش نیز که در میدان کار بودند، بها می داد و از کارهای ستادی و اتخاد راهبردهای کلان غافل نمی شد. و این، کار هر کسی نیست؛ بسیار سخت است که یک انسان هم به جزییات و هم به کلان کارش توجه داشته باشد.

احساس شهید شوشتری این بود که می گفت عقب ماندگی هایی در این منطقه وجود دارد و می توان همه را در کوتاه مدت برطرف کرد.

واقعا هم از روی دلسوزی، با دیدن فقر عمومی، تحت تاثیر قرار می گرفت؛ هرچند که چهره فرهنگی و اقتصادی این استان نسبت به دوران طاغوت بسیار ارتقا یافته است.

مردم منطقه هم بر طبق آیه شریفه قرآن کریم که می فرماید:

«هل جزاء الاحسان الا الاحسان»

برایش آغوش باز می کردند و باهاش مهربان و همراه بودند.

کارهایش را در آن فاصله زمانی کوتاه، با شتاب پی می گرفت.

اساسا راه برون رفت از واگرایی را با محبت می توان گشود. او نیز اگر به طایفه ای برمی خورد که مثلا دویست نفر بیکار در آن وجود داشت، به دور از گداپروری، می گفت که صنایعی همانند بسته بندی خرما را باید توی این منطقه وارد کنیم تا این تعداد آدم بیکار دست به کار شوند. و بلکه با ایجاد تعاونی محلی، حتی یک نفر غیربومی را هم بالای سرشان نگذاریم تا خودشان بر این حرفه مدیریت داشته باشند.

اگر هم فرصت این گونه کارها را به صورت گسترده و درازمدت نیافت، دارای چنین تفکری بود، و چه بسا یک ریال برای دست بوسی میان طائفه ها خرج نکرد و تنها به مودت مردم با نظام و خدمت نظام به مردم می اندیشید.

اگر مهلت بیشتری می یافت، کارهای بزرگی برای منطقه انجام می داد و بسیاری از مردم و عناصر را می توانست به کار گیرد.

این که به مردم اهمیت بدهیم، حس مشارکت آنان را در کارهای عمومی و زیربنایی بالا ببریم و ایجاد اعتمادسازی کنیم، چه آقای شوشتری باشد و چه نباشد، باید در میان اهل تسنن تقویت بشود.

این نسخه ای است که می باید دست هرکسی که می خواهد در این استان خدمت کند، قرار گیرد؛ نسخه ای که خاص همین منطقه نیز هست.[2]

 

 

[1]  - شهیدان همبستگی، ص 686

[2]  - شهیدان همبستگی، ص 688 – 689

 




نظرات کاربران