۱ – راه درست و بی نقص حل و فصل مسائل اختلافی ، گفت و گو در فضایی علمی ، آرام و آزاد است. ۲ – ما باید واقع گرا باشیم. و اسیر تعارفات و سخن پردازی ها نشویم. و توهم اشتراک مطلق را نیز نداشته باشیم. ۳ –دوری از روش هایی که در پی پنهان کردن حقیقت و از بین بردن آن است. و همچنین روش هایی که در پی تفرقه اندازی ، درگیری و نزاع بین مسلمانان است. ۴ – وحدت بر مبنای مشرکات بنا می شود . و نه با از بین بردن مذاهب و طائفه ها. ۵ – تغییر از راه کتاب و سخنرانی به دست نمی آید . بلکه با درمان مسائل عینی و واقعی که در بین ما وجود دارد به دست می آید.
بخش هایی از سخنرانی «استاد عبدالوهاب حسین» آغازگر انقلاب بحرین در کنفرانس وحدت اسلامی
مترجم: م.س.اقدامی
اسلام ، دین توحید و وحدت است. دینی است که انسان را به رشدی می رساند تا بتواند در مقابل چالش ها ایستادگی کند. دینی است که سعادت دنیا و آخرت انسان را تضمین می کند. و وحدت اسلامی امری است که بر تمام مسلمانان واجب است. ریشه این وجوب، فطرت انسانی و اصل توحید است. مصالح والای جهان اسلام، وظیفه ی مسلمانان در رساندن پیام اسلام به تمام عالم و سرنوشت مشترک مسلمانان، همگی ضرورت وحدت را بیش از پیش نمایان می سازد.
طائفه گرایی و مذهبی گرایی افراطی، مرضی است که در دین راستین اسلام، جایی ندارد. و نیز مانعی جدی بر سر راه تمدن سازی است. نه تنها مصالح والای امت اسلامی را تهدید می کند، بلکه موجودیت مسلمانان را نیز به خطر می اندازد. و ریشه ی این مرض، جدایی از عقاید، و دور شدن از تعقل و تفکر است. و درمان آن هم بازگشت به دین راستین، بازنگری در بینش ها و تفکر در راه های درمان آن است.
ما بحثمان را در چند محور دنبال خواهیم کرد:
۱ – مقدمه
۲ – بررسی برخی از عومل اثرگذار در ایجاد طائفه گرایی و رشد آن
۳ – معرفی برخی از راه های رهایی از طائفه گرایی
۴ – خلاصه ی بحث
۵–پیشنهادها
۱ – مقدمه
اختلاف پدیده ای طبیعی و سنتی ثابت از سنت های هستی است. اختلاف اساس حرکت، رشد و پویایی حیات است. بدون اختلاف، حرکت ، رشد و حیاتی در جهان وجود نخواهد داشت. و این ها همه ، حقیقت جهان هستی است که ثابت ، عام و همه گیر است. و همان چیزی است که ملاصدرا آن را کشف کرد و « حرکت جوهری » نامید. بدون اختلاف ، نه حرکت و جریانی وجود دارد و نه پیشرفتی در فکر و جامعه پدیدار می شود.در واقع، هر چقدر تفکر رشد بیشتری پیدا کند و هر اندازه که جوامع پیشرفت کنند، اختلافات افزایش و اهمیت بیشتری پیدا می کنند.
اما اختلاف:
یا راهی است به سوی حرکت ، پیشرفت و شکوفایی در زندگی.
و یا راهی است به سوی درگیری ، جنگ ، تخریب ، ویرانی و عقب گرد.
و این بستگی به نگاه انسان به اختلاف و نوع مواجهه او با اختلافات دارد.
یعنی اگر با تفکری بسته و روحی بیمار - که اساسش ظلم و یکسویه نگری و خودشیفتگی است - با اختلافات روبه رو شویم، حاصل آن ، درگیری ، جنگ ، ویرانی و دست آخر عقب ماندگی و پس رفت در زندگی است.
اما اگر با فکری باز و روحی سالم – که اساس آن عدل و قبول دیگران و اعتراف به حقوق آنها است – با اختلافات روبه رو شویم ، حاصل آن ، صلح ، آرامش ، پیشرفت و شکوفایی زندگی است.
خلاصه ی کلام اینکه، مشکل در وجود اختلاف نیست. مشکل در نوع مواجهه با اختلافات و روش مدیریت آن است.
وجود اختلاف در بین مسلمانان ، پس از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) ، واقعیتی است که شکی در آن نیست. مسلمانان پس از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) ، گرد مرجعیت دینی و سیاسی واحد جمع نشدند. و به مذاهب مختلفی تقسیم شدند. اما این همه ، باعث از بین رفتن وحدت امت اسلامی نمی شود.
« به یقین این امت شما ، امتی واحد و یگانه است. و من پروردگار شما هستم. و مرا اطاعت کنید. » (۱ )
« به یقین این امت شما ، امتی واحد و یگانه است. و من پروردگار شما هستم. و از مخالفت فرمان من بپرهیزید. » (۲ )
در دین اسلام ، اصول و پایه های ثابت بسیاری برای وحدت مسلمانان وجود دارد. از جمله: وحدت رب ، وحدت کتاب ،وحدت قبله و وحدت پایه های عبادی ( مانند نماز ، روزه ، حج و زکات ). پس مسلمانان ، همگی در اصول ایمان و ارکان اسلام ، اتفاق نظر دارند. و می توانند اختلافات مذهبی ، فکری و سیاسی خودشان را با حکمت و با رجوع به مبادی دین اسلام و ارزش های والای آن حل و فصل کنند.
وحدت اسلامی ، یکی از ضرورت های تمدنی امت اسلامی به حساب می آید. زیرا این امت ، امتی است که حامل پیام آسمانی بزرگی است. و به دنبال رهایی خودش و تمام بشریت است.
و همچنین وحدت ، باعث رهایی امت از تنگ نظری می شود. و فرزندانش را از غرق شدن در مسائل کوچک و بی اهمیت نجات می دهد. و آن ها را به سمت مسائل سرنوشت ساز و بزرگ تری هدایت می کند. تا با چالش هایی که در مسیر راه امت قرار دارد و مانع پیشرفت و شکوفایی او شده است ، مقابله کنند.
و آنچه که ضرورت وحدت و خطر جدایی و درگیری را به خوبی نشان می دهد ، کلام خداوند است:
« واز خدا و پیامبرش اطاعت کنید! و با یکدیگر نزاع نکنید! که سست می شوید. و قدرت و شوکت شما از میان می رود. و صبر و استقامت کنید! که خداوند با صابران است.» (3)
۲ – بررسی برخی از عومل اثرگذار در ایجاد طائفه گرایی و رشد آن
عوامل زیادی در این مساله دخیل هستند که به برخی از مهم ترین این عوامل اشاره می کنیم:
عامل اول: قدرت های استکبار جهانی
قدرت های استکبار جهانی – و در راس آنها آمریکا و رژیم صهیونیستی – طرح فتنه ی مذهبی را بر ضد مسلمانان به کار بستند. و کارهای زیادی را برای رسیدن به این هدف انجام دادند. مانند ایجاد دودستگی بین مسلمانان ، ترویج فرهنگ خشونت ، سرکوب فرهنگ تنوع فکری و فرهنگی و...که همه ی این ها باری بر بارهای بر دوش امت اضافه می کند و اوضاعش را روز به روز وخیم ترمی سازد .
هدف آنها ، تسلط بر دنیای اسلام و بازداشتن امت از پیشرفت تمدنی ، علمی و تکنولوژیک است. و وحدت مسلمانان ، آنها را از این هدف باز می دارد. از این رو فتنه ی مذهبی را افزایش دادند و مبالغ هنگفتی را در این راه خرج کردند. تا روی بینش و تفکر امت اثر بگذارند. و آنها را به جان یکدیگر بیندازند تا در نتیجه ی آن ، از قدرت مسلمانان کاسته شود. و قدرت های استکباری بهتر بتوانند بر آن ها مسلط شوند و کشورهایشان را اشغال کنند ، منابع و ثروت هایشان را به غارت ببرند وعقب ماندگی علمی و تمدنی را بر آنها تحمیل کنند.
غیرت کدام مسلمانی اجازه می دهد که عنصری باشد که به دشمنان دین و انسانیت خدمت کند؟ پس بر تمام مسلمانان ، خصوصا علما و نخبگان واجب است که خطر وضعیت کنونی را درک کنند. و بدانند که قدرت های استکبار جهانی در پی این هستند که با کمک جاهلان امت ، نیروهای پلید خودشان را به کار بگیرند و توطئه های خودشان را به سرانجام برسانند. بنابراین باید با اصول عقلی ، دینی ، اخلاقی و عملی و در سایه ی بصیرت به دنبال حفظ کرامت و عزت مسلمانان باشند. تا دنیای اسلام به شکوفایی ، امنیت و آرامش برسد. و طرح تمدنی خودش را عملی سازد و به سرانجام برساند.راه رسیدن به این مهم ، چنگ زدن به وحدت صفوف مسلمانان ، شعله ور ساختن روح برادری و محبت بین آنها و ایستادگی در برابر فتنه ی مذهبی است.فتنه ای که ضد مصلحت اسلام و مسلمانان و ضد مهم ترین مساله ی آن ها ، یعنی مساله ی فلسطین است.
عامل دوم: حکومت های دیکتاتوری
دومین عامل اثرگذار در رشد فتنه ی مذهبی ، حکومت های دیکتاتوری هستند. زیرا آنها فتنه ی مذهبی را وسیله ای می دانند برای حفظ قدرتشان و برای مقابله با آرمان های ملت هایشان ؛ آرمان هایی مانند عدالت ، آزادی و حق حاکمیت. بنابراین فتنه اندازی مذهبی را در دستور کار خود قرار می دهند و امت را از مسئولیت ها و اهداف اصلی اش غافل می سازند. برای رسیدن به این هدف ، کارهای بسیاری را انجام دادند. برای مثال در پرداختن به اختلافات مذهبی ، فضایی احساسی و عصبی ایجاد کردند. فضایی که در آن اثری از عقلانیت نباشد و جای آن را غریزه و تعصب بگیرد. دیگر اینکه به مصالح و منافع طائفه ی خاصی بر ضد طائفه ی دیگری توجه کردند. تا بدین وسیله از انقسامات طائفه ای در درگیری های سیاسی داخلی استفاده کنند و با جنبش های ملی و مطالبه گری که خواستار حقوق حقه ی خودشان هستند به مقابله بپردازند.
تعصب دینی ، جهل به اصول دین اسلام و اهداف و ارزش های معنوی والای این دین ، وجود رهبران معنوی و سیاسی ضعیف که بینش ، اراده و ارزش های لازم رهبری را ندارند و نیز تبدیل شدن برخی از علمای دین به حامیان قدرت و سلطنت ؛ همگی از جمله مواردی بود که آنها را دراه رسیدن به این هدف کمک کرد.
نتیجه ی مهمی که در این جا می توانیم بگیریم، این است که سیاست و جهل – و نه دین – دو پشتوانه ی مهم طائفی گری هستند. بنابراین باید مبلغان و سیاستمداران مخلص ، همت خودشان را به کار ببندند و به روشنگری دینی و ملی روی آورند تا:
-از پاکی و صفای دین محافظت کنند.
- دین را از اهداف پلید فرصت طلبان ، نجات دهند.
- اجازه ندهند دین وارد دعواهای حزبی و مصالح زودگذر شود.
- اختلافات مذهبی را در چهارچوب اجتهاد دینی - و نه در برابر آن - وارد سازند.
- برنامه ها ، تزویرها و روش های پلید قدرت های استکباری و لشگریان خبیثشان ، که به اسم دین در پی تسلط بر ملت ها هستند را کشف کنند.
عامل سوم: تکفیریان
تکفیریان ، یکی از خطرناک ترین پدیده هایی هستند که دنیای اسلام را فراگرفته اند. این ها جماعتی هستند که خداوند کورشان کرده است. به گونه ای که حق و عدل را در کتاب وسنت نمی بینند. در نتیجه:
- خود را قیم دیگر مسلمانان می دانند و افکار وعقایدشان را با زور و قوت سلاح بر آنها تحمیل می کنند.
- ترویج ادبیات طائفه گرایانه. به شکلی که به بزرگنمایی اختلافات بین مسلمانان می پردازند. و به گونه ای به مذاهب اسلامی نگاه می کنند که گویی ادیان مختلفی هستند! و نه مکاتب مختلفی در دین واحد.
- بسیج نیرو و قدرت بر ضد مسلمانانی که با آنها اختلاف عقیده دارند. به جای فراهم آوردن نیرو ضد دشمن خارجی. با این توجیه که خطر دشمن داخلی – یعنی مسلمانانی که با آنها اختلاف عقیده دارند –برای دین و امت از دشمن خارجی بیشتر است.
گسترش جریانات تکفیری و افراطی خطرات بسیاری دارد که از جمله ی انها :
- انتشار مفاهیم غلط و گمراه کردن فرزندان امت
-تخریب چهره ی دین . و معرفی اسلام به عنوان دین خشونت و اکراه اجبار. و نه دین رحمت و گفت و گو.
-ایجاد درگیری بین مسلمانان و جلوگیری از نزدیک شدن آنها به یکدیگر. که نتیجه اش پراکندگی ، تحلیل نیروو جلوگیری از پیشرفت معنوی ، علمی و تمدنی مسلمانان است.
تمام اینها ایجاب می کند که :
اولا - فقها و متفکران در یک «مجاهدت علمی» به نقد افراطیان بپردازند. و به طور واضح و آشکار ، تکفیر و تمام فعالیت هایی که به درگیری بین مسلمانان منجر می شود را محکوم کنند. وازطرفی گرایش های غلو پردازانه ای که با کتاب و سنت تعارض دارد را مردود بشمارند.
دوما – سیاستمداران ، مبلغان و اصحاب رسانه نیز در یک « مجاهدت عملی» به استحکام صفوف مسلمانان بپردازند. و رشته های برادری و دوستی بین مسلمانان را گسترده و محکم سازند. و شکاف هایی که در روابط بین مسلمانان ایجاد شده است را نیز ترمیم کنند.
عامل چهارم: مانع تراشی ،متعصبان ، فقهایی که بنیه ی علمی ضعیفی دارند و فقهای درباری
بدین شکل که در سایه ی فتاوا و توجیهات دینی در راه پرداختن به مسائل اصلی امت اسلامی ، سنگ اندازی و مانع تراشی می کنند. همین توجیه ها باعث شد که این جریان ها ، اعمال افراطی شان را به پای یاری حق و دین و وطن بنویسند.که البته این همه ، به ثمر نرسید مگر در سایه ی:
- کم کاری علما، روحانیت و متفکران معتدل و مستقل در قبول مسئولیت های دینی و ملی خویش در روشنگری و قوی کردن بیداری اسلامی
-کم کاری مسلمانان معتدل در روبه رو شدن با مسائل. که نتیجه ی آن ، خالی شدن عرصه از این نیروها و در پی آن اشغال این عرصه ها توسط نیروهای افراطی بود.
در عوض آنچیزی که لازم است صورت پذیرد:
- آموزش فقه وحدت به طلاب حوزه های علمیه و دانش آموختگان مراکز علمی
- انحصار کرسی فتوا برای افرادی که شایستگی استنباط احکام شرعی را دارند. کسانی که به زینت تقوا آراسته شده اند. و شناخت کافی از شرایط زمانی دارند.
- مسلمانان معتدل ، در مواجهه با مسائل ، احساس مسئولیت کنند. و در راه دین ، از فداکاری فروگذاری نکنند.
عامل پنجم : نبود بصیرت دینی لازم ، در بین عموم مسلمانان
امروزه گروه های جاهل در بین مسلمانان زیاد شده است. یعنی افرادی که صاحب بینش و نظر نیستند. بلکه مانند چهارپایانی هستند که به دنبال هر صدایی ، صدا درمی آورند. اینان قربانیان فریب های فکری ، سیاسی و رسانه ای هستند.
از این رو لازم است ، جریانات فکری و قدرت های سیاسی مخلص پای کار بیایند و به روشنگری فکری ، معنوی ، اخلاقی و سیاسی بپردازند.
عامل ششم: ضعف ارتباط و موانع ارتباط بین مسلمانان
در شرایط حاضر ، پیروان مذاهب مختلف ، حقیقت پیروان مذاهب دیگررا نمی شناسند. در عوض ، آنچه که در فرایند شناختی ما از مذاهب دیگر نقش اساسی را ایفا می کند. ، حکایت های عامیانه و تبلیغات تحریک آمیزی است که علیه دیگر مذاهب، انجام می شود. و همین هاست که فرصت را برای مبلغان و رسانه های مغرض فراهم می آورد تا آبرو و شرف فرزندان مذاهب مختلف را به بازی بگیرند و با آنها به دشمنی بپردازند.
حال آنکه اگر بین پیروان مذاهب مختلف – چه بین مردم عادی و چه در بین نخبگان – فضایی ارتباطی وجود داشت ، و نیز اگر در ارشاد و تبلیغ دین ، به جای تکیه بر مطالب تحریک آمیز ، تمرکز بر بیان حقایق علمی می بود ، ماموریت دشمنان بسیار سخت تر می شد.
۳ – معرفی و بررسی برخی از راه های رهایی از طائفه گرایی
۱ – تاکید بر هویت اسلامی و نقش تمدنی مسلمانان
- هویت ما مشخص است . اسلام ، هویت ماست. ای کسانی که ایمان آورده اید! آن گونه که حق تقوا و پرهیزکاری است ، از خدا بپرهیزید! و از دنیا نروید ، مگر اینکه مسلمان باشید! ( باید گوهر ایمان را تا پایان عمر ، حفظ کنید) (4)
اما آنچه نمایانگر این هویت است : تفکر اصیل ، احساس شریف ، روحیه ی والای ایمانی ، آداب ، قوانین و عرف اسلام و تمام رفتارها ، موضع گیری ها و نقش های انسانی شریفی است که از اسلام ، تعالیم و قوانین آن سرچشمه می گیرد.هویت است که تضمین کننده ی وحدت صفوف ، قدرت و پیروزی مسلمانان است.
- اما نقش تمدنی مسلمانان ، برپایی دولت جهانی عدل الهی است.
- ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم ، و با آنها کتاب ( آسمانی ) و میزان ( شناسایی حقّ از باطل و قوانین عادلانه ) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند و آهن را نازل کردیم که در آن نیروی شدید و منافعی برای مردم است ، تا خداوند بداند چه کسی او و رسولانش را یاری می کند بی آنکه او را ببینند خداوند قویّ و شکست ناپذیر است!(5)
یکی ازعواملی که کمک می کند به تفرقه و جدایی بین مسلمانان ، و باعث انتشار فتنه بین آنها می شود ، آشکار نبودن نقش تمدنی مسلمانان است. به گونه ای که اگر مسلمانان ، نقش تمدنی بزرگ خود را می شناختند ، یقینا دست به دست هم می دادند و صفوفشان را با یکدیگر متحد می ساختند ، و به سمت مقصد اصلی خویش حرکت می کردند. یعنی اقامه ی قسط و عدل در بین مردم.
۲ – گفت و گوی دائمی بین مسلمانان
گفت و گو ، فقط وسیله ای برای حل مشکلات کوتاه مدت نیست. بلکه راهکاری دائمی ، برای ایجاد ارتباط انسانی است. و اهداف گفت و گو چیست؟ شناخت حقیقت و پایبندی به آن ، توافق در معیارهای حیات بشری ، زندگی صلح آمیز ، عقلانی کردن جامعه ، فروتنی تمام و کمال در مقابل خداوند بلند مرتبه ، رسیدن به راه حل های واقعی در مسائل و موضوعات مورد گفت و گو و پیشرفت علمی و تمدنی جوامع انسانی: ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید ( اینها ملاک امتیاز نیست ، ) گرامی ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست خداوند دانا و آگاه است (6)
اما اصول گفت و گو چیست؟
- حقیقت طلبی و حقیقت پذیری. و دوری از برتری طلبی و تکبر
- صراحت داشتن در اعتراض و طرح اشکال در مسائل مورد اختلاف. و دوری از خجالت و پرهیز از تنش زایی
- واقع گرایی. و اولویت دادن جانب علمی بر جانب عاطفی مذهبی. و تمسک به حجت و دلیل و برهانقول الله تعالى
و گفتند: هیچ کس داخل بهشت نمىشود مگر آن که یهودى یا مسیحى باشد. اینها خیالبافىهاى آنهاست. بگو: اگر راست مىگویید، دلیل خود را بیاورید ( 7 )
- تکیه بر اشتراکات ، تسامح ، گذشت ، انصاف و دغدغه ی حقیقت طلبی و فهمیدن سخن طرف مقابل به سخن گوش فرامىدهند و بهترین آن را پیروى مىکنند اینانند که خداوندشان رهنمایی شان کرده و اینانند همان خردمندان ( 8 )
- اهمیت و اعتبار دادن به نتایج گفت وگو و تاثیرات آن در شارع اسلامی و دوری از منطق گفت و گو برای گفت وگو
۳-پایه گذاری نظامی ارزشی و جامع . که صفات معنوی و آداب و اخلاق معاشرت را دربر داشته باشد.
مانند: عمل به خوبی ها ، عدالت ، محبت ، تسامح ، گذشت و...که این ها همه از مشترکات است. سپس برنامه ریزی برای متوقف نشدن این مفاهیم در بعد نظری ؛ و طرح ریزی برای عملی کردن این مفاهیم. که هدف از آن:
- درمان یکی از مهم ترین دلایل افراطی گرایی . یعنی فقدان روح معنویت و ارزش های معنوی.
- پایه گذاری شخصیتی اسلامی و توحیدی بر مبنای اصول و مبانی ثابت. و این یعنی دوری از منطق سود وضرر. و دوری از توجه به مسائل زودگذر و اضطرارها.
- حرکت بر اساس اشتراکات. و قراردادن وحدت اسلامی به عنوان طرحی ریشه دار ، جدی و مستحکم ؛ که بنابر تکلیف شرعی خودمان به آن می پردازیم. و نیز به عنوان ارزش معنوی واخلاقی ثابت. نتیجه ی این بینش ، این است که وحدت اسلامی ،طرح تمدنی ثابتی می شود که دیگر با تغییر شرایط و مصلحت ها ، تغییر نمی کند.
۴ – تلاش برای انتشاری کتبی که حاوی مشترکات عقیدتی و فقهی است
یکی از کارهایی که در این زمینه باید صورت پذیرد این است که اصطلاحات ، مفاهیم و زبان تقریبی اسلامی مشترکی پایه گذاری شود که از ابهام و دوگانگی نیز خالی باشد. و نیز باید تلاش خود را به کار ببندیم تا طرح تمدنی مشترک خود را برجسته کنیم. و در عرصه ی سیاسی بر مسائل مشترک تمرکز کنیم. مانند : مساله ی فلسطین ، حقوق هم وطنان ، مساله ی مستضعفان و...
۵ – تلاش برای ترویج فرهنگ تقریب در بین مردم
باید نتایج مثبت گفت و گوی بین علما و روحانیان و متفکران اسلامی بین عامه ی مردم رواج پیدا کند. نه اینکه در بین نخبه های علمی و فرهنگی متوقف شود. به گونه ای که طرح وحدت اسلامی ، از خانواده ها شروع شود. یعنی کودکان خودمان را حقیقت طلب و حقیقت پذیر بار بیاوریم. و آنها را بر اساس فرهنگ تسامح و فهم دیگران تربیت کنیم. و هدفمان نیز :
- پایه گذاری تفکر و آرمانی اسلامی و مردمی که بر اساس وحدت بنا شده است. و جایگزینی است برای فرهنگ تکفیر ، افراط و طائفه گری
- ایجاد ساختار روابط داخلی بین مسلمانان. و اصلاح و ترمیم شکاف هایی که در طول زمان ، بین آنها رخ داده است. تا در ادامه ی مسیر هر چه بیشتر به یکدیگر نزدیک شوند و با هم متحدتر شوند.
پایگاه های مردمی ، در واقع سوخت محرک فتنه ی طائفه ای هستند. و بار بزرگ درگیری های مذهبی بر دوش آنها گذاشته می شود. در نتیجه ، آنها هم مرتکب کشت و کشتار می شوند و هم قربانی می شوند. بنابراین باید:
- رهبران و افراد شاخص سیاسی و معنوی که روی مردم ، نفوذ کلام دارند در همایش ها ، کنفرانس ها و تمامی فعالیت هایی که مربوط به وحدت می شود ، شرکت کنند.
- و نیز شکلی از تبادل منبرهای وعظ و ارشاد ، صورت بگیرد. یعنی عالم سنی در مسجد شیعی سخنرانی کند و عالم سنی در مسجد شیعی
۴ – خلاصه بحث
بر مسلمانان واجب است که حقیقت عقلی ، دینی و واقعی وحدتشان را بفهمند. و نیز خطر و اهمیت مرحله ی کنونی را درک کنند و اختلافاتی که منجر به جدایی و تفرقه می شود را نیز بشناسند.
و بر نخبگان ، علما ،روحانیت ، متفکران و سیاسیون برجسته نیز واجب است که تلاش جدی خود را به کار ببندند تا رشته های محبت بین مسلمانان را مستحکم سازند. و فضایی تمدنی و آرامی را ایجاد کنند که اساس آن ، عدل ، همبستگی ، زندگی مسالمت آمیز ، گفت و گو ، گذشت و تسامح باشد. تا عدالت ، امنیت و آرامش حاکم شود. و پیشرفت و شکوفایی برای مسلمانان میسر گردد.
همچنین لازم است به برخی از امور مهم اشاره شود:
۱ – راه درست و بی نقص حل و فصل مسائل اختلافی ، گفت و گو در فضایی علمی ، آرام و آزاد است
۲ – ما باید واقع گرا باشیم. و اسیر تعارفات و سخن پردازی ها نشویم. و توهم اشتراک مطلق را نیز نداشته باشیم.
۳ –دوری از روش هایی که در پی پنهان کردن حقیقت و از بین بردن آن است. و همچنین روش هایی که در پی تفرقه اندازی ، درگیری و نزاع بین مسلمانان است.
۴ – وحدت بر مبنای مشرکات بنا می شود . و نه با از بین بردن مذاهب و طائفه ها
۵ – تغییر از راه کتاب و سخنرانی به دست نمی آید . بلکه با درمان مسائل عینی و واقعی که در بین ما وجود دارد به دست می آید.
۵ –پیشنهادها
در پایان سخنانم ، پیشنهاد می کنم ، تلاش شود «اتحادیه ی وحدت اسلامی» تشکیل شود و این اتحادیه ، در راه گسترش وحدت به فعالیت بپردازد. فعالیت هایی مانند طراحی نقشه ی راه ، که ما را به مقصد وحدت حقیقی بین مسلمانان برساند. تنظیم برنامه ها و فعالیت های مشترک ، عهده داری مصالح والای اسلامی و...
اتحادیه مورد نظر ما ، از کمیته های مختلفی تشکیل می شود. و هر کمیته در کشور خودش ، شرایط وحدت و جوانب سلبی و ایجابی آن را بررسی و مطالعه می کند. در این اتحادیه ، مجالس و موسساتی تشکیل می شود که اعضای آن را شخصیت های وحدت گرای شیعه و سنی تشکیل می دهند. این مجالس ، فعالیت های مشترک بین شیعه و سنی را تنظیم می کنند ، در مقابل جریان های تکفیری ایستادگی می کنند ، به اصلاح و ترمیم شکاف هایی که در بین مسلمانان وجود دارد می پردازند ، با ریاست اتحادیه - که وظیفه اش مطالعه و بررسی شرایط میدانی وحدت در کشورهای مختلف است –در ارتباط هستند، و در پی آن ، طرحها و پیشنهادهایی که می تواند در فرایند وحدت مفید واقع شود را به کنفرانس ارائه می دهند. و آنها را به طرح های عملی و واقعی برای زندگی مردم تبدیل می کنند.
پانوشت:
1 – انبیاء 92
2 – مومنون۵۲
3 – انفال64
4 - آل عمران 102
5 – حدید 25
6 - حجرات13
7 - بقرة: 111
8 – زمر 18