از همین روست که سرکوب اسلامگرایان ضداسرائیلی در مصر و سرکوب شیعیان ضد آمریکایی در نیجریه دو روی یک سکه هستند و محال است که ما شاهد سرکوب اسلامگرایان شیعه یا سنی باشیم که اتفاقا حامی غرب و رژیم صهیونیستی هستند!
آنچه در نیجریه رخ داد برگ دیگری از همان اتفاقی بود که در مصر در جریان بود و هست و متاسفانه باید گفت که این رخدادهای تلخ در آینده نه چندان دور نیز تکرار خواهند شد! اما چرا و برای جلوگیری از مساله چه می توان انجام داد؟!
موجی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و با تغییر یکباره ژئوپلتیک اسلامی از عربی سنی به ایرانی شیعی رخ داد و محوریت درگیری با منافع و تمدن غرب را از کشورهای عربی به ایران منتقل نمود، «زمینه» ایجاد هراس در امت اسلامی از ایران را در خود داشت و دشمن تلاش کرد تا با تکرار مداوم این مساله، نوعی دیوار و حصار با انقلاب اسلامی ایجاد کند.
آنچه در این ماجرا نقش جدی تری بازی کرد، روی کار آمدن شیعیان در عراق و گسترش تئوری همدستی آمریکا و ایران برای به قدرت رسیدن شیعه در این کشور بود و پس از آن نیز تعبیر بحران سوریه به «سنی کشی شیعیان!» تیر خلاص را زد و در باور بخشی از امت اسلامی، تخم بدبینی و بی اعتمادی نسبت به ایران، حزب الله و شیعیان را کاشت!
وقتی دشمن احساس کرد که توانسته بخش هایی از امت اسلامی را از هم دور کند و دیگر دوران جنگ 33 روزه نیست که حتی قرضاوی یا اخوان المسلمین و... به حمایت از حزب الله برخاستند، به سراغ یاران و همفکران انقلاب اسلامی یا بعبارتی جریان ضد استکباری چه در شیعه و چه در سنی رفت!
از همین روست که سرکوب اسلامگرایان ضد اسرائیل در مصر و سرکوب شیعیان ضد آمریکا در نیجریه دو روی یک سکه هستند و محال است که ما شاهد سرکوب اسلامگرایان شیعه یا سنی باشیم که اتفاقا حامی غرب و رژیم صهیونیستی هستند!
در این شرایط که دلها دور می شود و دیوار بدبینی آنقدر بلند می شود که مسلمان حاضر می شود نسبت به کشته شدن مسلمان دیگر سکوت کند، دشمن هم نیروهای سرکوبگر خود را به سراغ آنان می فرستد تا موانع خود را در این شرایط غربت، یک به یک از میان بردارد!
دولت بحرین که جرات زندانی کردن رهبر جریان الوفاق که عضو رسمی مجلس بود و اتفاقا مدارای بسیاری نیز با حکومت کرده بود را نداشت تا اینکه شرایط منطقه به اوج بدبینی مذهبی رسید، آنگاه وی را دستگیر نمود و اگر هوشیار نباشیم، شرایط بدتر هم می شود. وقتی دلها دور می شود، رهبر جماعت اسلامی بنگلادش در غربت کشته می شود و اسلامگرایان مصر به سنگین ترین احکام قضایی محکوم می شوند و شیعیان ناردران آذربایجان سرکوب می شوند و صدای کسی هم به حمایت بلند نمی شود... در چنین شرایطی است که این جریان یعنی سرکوب جریانات انقلابی و مستقل در نقاط مختلف جهان ادامه خواهد داشت!
حتی اگر نابینا باشیم امروز آشکارتر از همیشه می بینیم که وقتی امت اسلامی از هم دور بشوند دشمن بر آنان مسلط می شود و در غربت، یک یک آنها را شکار می کند! پس تنها راه خروج از این مهلکه، همراهی و همدلی و کم کردن کینه ها و دشمنی هاست.
باید توجه داشته باشیم که این سرکوب ها می تواند خطر رادیکال شدن جریانات انقلابی معتدل را در پی داشته باشد و طبعا مدیریت جوانان پرشوری که طعم تلخ سرکوب را می چشند کار آسانی نیست.
اما آینده جهان اسلام مستعد خطری بزرگتر نیز هست که آن برتری یافتن سکولارها و اسلام بدون مسوولیت و بی تفاوت در میان شیعه و سنی است! وقتی اسلامگرایان انقلابی از هم دور شوند و دشمن شرایط را بر آنان سخت کند، زمینه رشد جریانات عافیت طلبی که دم از صلح و مدارا می زنند و آمادگی رفاقت با دشمن غدار را دارند پیدا می شود و آنگاه است که جریانات تسنن آمریکایی و تشیع انگلیسی رشد خواهند نمود! پس هوشیار باشیم و هر چه می توانیم از دور شدن ها و کینه توزی ها بکاهیم!