قرضاوی که صاحب «طریقه وسطی» است و زمانی به عنوان پرچم دار اعتدال گرایی در جهان اسلام شناخته می شد و به همین دلیل مورد هجوم برخی علمای وهابی قرار می گرفت، حالا هرچند تلاش می کند تا خود را وفادار به مواضع فکری گذشته اش نشان دهد اما واقعیت این است که او قرضاوی سابق نیست.
*سعید ساسانیان
قرضاوی و اندیشه اعتدال
«اندیشه ما اندیشه وسط است؛ اندیشه ای که دارای ویژگی های زیر است: اعتدال میان افراط و تفریط در دین، میان ایدئولوژی گرایی شدید و بی دینی افراطی؛ میان تصوف داخلی و دشمنان تصوف؛ میان باز بودن و تساهل شدید و بسته بودن و سخت گیری زیاد؛ میان موافقان و مخالفان نص؛ میان طرفداران سیاست و مخالفان سیاست؛ میان جهان گرایان و منطقه گرایان.»(1)
این اندیشه های قرضاوی از او شخصیت وحدوی به تصویر کشیده بود که هم دغدغه فلسطین دارد، هم حامی مقاومت اسلامی است و صراحتا از حزب الله لبنان حمایت می کند و هم معتقد به دموکراسی می باشد. همین تلقی از او بود که باعث شد تا راشد الغنوشی بگوید: «قرضاوی پیشتاز فقه اسلامی(سنی) معاصر است. او رئیس بزرگ اتحادیه جهانی علمای مسلمانان است که به واسطه وی به جایگاه والایی دست یافته است و من او را از اساتید بزرگم که به گردن بهار عربی حق دارد، می دانم و هنوز هم به عنوان پشتوانه ای قوی بلکه فریاد بلند انقلاب ها به شمار می آید و این مرد به دنبال کسب قدرت سیاسی در کشور یا هر کشور دیگری نیست بلکه وظیفه اش را در راستای پند و اندرز اسلامی و ادای امانت علمی - که خداوند در چارچوب حق و ایستادگی در برابر ظلم در هر جا که باشد - به انجام می رساند».(2)
اما به نظر می رسد عیار انسان ها را باید در کوره بحران ها تست کرد و این اتفاق برای قرضاوی هم افتاد. با آغاز انقلاب های عربی و ورود سریع گفتمانی و سیاسی قرضاوی به آن ها، چرخش های او هم آغاز شد؛ چرخش هایی که از او یک قرضاوی دیگر ساخت.
قرضاوی و نامه به هاشمی رفسنجانی!
«از لعنت گفتن به صحابه پیامبر به داعش رسیدیم» را آیت الله هاشمی رفسنجانی سال گذشته گفت.(3) او می خواست بگوید که برخی شیعیان افراطی، زمینه فکری و اجتماعی برای شکل گیری تفکر داعشی را فراهم ساخته اند. این نظر او البته خیلی زود با واکنش یوسف القرضاوی مواجه شد تا تغییر نگاه او به شیعیان را در بحران های منطقه ای به اوج رسید، عیان سازد. او ابتدا با « «مفاجئة» خواندن این سخنان هاشمی، از او بابت این جملات تقدیر کرد اما بخشی اصلی نامه او، حمله به ایران بود. قرضاوی با تکرار اتهامات طائفی به ایران از جمله تضعیف اهل سنت در عراق، کشتار آنان در سوریه، تلاش برای شیعه کردن سنی ها در سایر بلاد و ... نوشت: «هیئت هایی از اتحادیه جهانی علمای مسلمین را نزد علمای مسلمان فرستادیم و در همایش ها و جلسات تقریبی بین فرق اسلامی شرکت کردیم و انتظار داشتیم تا از برادران ایرانی کارهایی را روی زمین ببینیم که بر توجه آن ها به تقریب در عمل و نه در حرف تاکید کند اما هرگز نیافتیم مگر کلماتی تعارف آمیز در همایش های تقریب.»(4) این ادعای او البته چندان هم معتبر نیست. علاوه بر این که او به گفتمان رسمی ایران مبنی بر توسعه وحدت اسلامی میان فرق اسلامی (با وجود نقص ها و کاستی ها) بی توجه است، در اتحادیه زیر نظر خود نیز رویکردی وحدودی نداشته است. اتحادیه جهانی علمای مسلمین که با شعار اتحاد مسلمانان و گفتگو و تقریب میان مذاهب اسلامی و البته تعاون با همه دولت های مسلمان تاسیس گردید، در کنگره تاسیس و افتتاحیه اش در لندن، فقط یک کرسی از مجموع 15 کرسی هیئت امناء خود را به عالمان شیعه اختصاص داد که ابتدا به نام آیت الله تسخیری و سپس به نام آیت الله واعظ زاده خراسانی از ایران ثبت گردید اما عملا نظرات عالمان شیعی از گردونه تصمیم گیری های این اتحادیه بدون هیچ توضیحی حذف شد.(5) قرضاوی بارها و بارها در حالی که خود را یک وحدوی می دانست، به شیعیان حمله کرد. به عنوان مثال در شهریور 1387 در گفتگو با یک روزنامه مصری، شیعیان را بدعت گر نامید و آن ها را متهم به گسترش تشیع میان اهل سنت کرد. اما اوج اظهارات ضدشیعی او را باید با وقوع انقلاب بحرین دانست.
قرضاوی و بحرین
یکی از تندترین اظهارات قرضاوی علیه شیعیان را باید در نماز جمعه 19 مارس 2011 دوحه پایتخت قطر دانست. او آن روز گفته بود: «چندین نفر از من سوال کردند که در مورد انقلاب تونس، لیبی، مصر و یمن صحبت کردی اما در مورد یک انقلاب صحبت نکردی. پرسیدم کدام انقلاب را می گوئید؟ گفتند انقلاب بحرین. من به آن ها گفتم: صادقانه بگویم انقلاب بحرین با دیگر انقلاب ها متفاوت است چون انقلابی فرقه ای است. چهار انقلاب دیگر، انقلاب مردم است علیه حاکمان ظالم شان. انقلاب بحرین یک انقلاب فرقه ای است. مشکل کار این جاست. شعیه ها علیه سنی ها هستند.»(6) او البته در حالی که اصرار داشت خود را فردی غیرمتعصب معرفی کند، در پایان گفت: «شعیان آن طور که من فکر می کردم صلح طلب نیستند. آن ها به بسیاری از سنی ها حمله کردند و اختیار مسجد هایی که به آنها تعلق ندارد را بدست گرفتند. آن ها به مانند اوباش های طرفدار حکومت ها در یمن، مصر و جاهای دیگر از اسلحه بر علیه سنی های مظلوم استفاده کردند.»
قرضاوی و حزب الله لبنان
نگاهی به مواضع قرضاوی در قبال حزب الله لبنان در گذر زمان، به خوبی نشان می دهد که او یک مسیر نزولی را طی کرده است. قرضاوی که زمانی حزب الله را الگویی برای جهاد می دانست، با وقوع بحران سوریه، این جنبش را حزب الشیطان نامید.
قرضاوی در میانه جنگ 33 روزه اسرائیل علیه لبنان در گفتگو با روزنامه الوفد مصر تصریح کرد که مقاومت شریف ترین نیروی امت اسلامی است و شیعه بخشی از امت اسلامی بوده و بر همه مسلمانان واجب است که از این مقاومت علیه دشمن صهیونیستی پشتیبانی کنند.(7) او اواخر مرداد ماه سال 85 یعنی چند روز پس از پایان این جنگ، در جمع اعضای هیئت علمی دانشگاه قاهره، حزب الله را الگویی برای جهاد معرفی کرد و گفت: «امت اسلامی در همه جا در عراق، مصر، اردن، یمن و دیگر کشورهای اسلامی به افرادی مانند نیروهای حزب الله نیاز دارد.»(8) یک ماه بعد، مطالبی ضدشیعی و ضد حزب الله لبنان و البته منتسب به قرضاوی در رسانه های عربی منتشر شد. این مطالب که با اعتراضات گسترده ای روبرو شد، خیلی زود از سوی اتحادیه جهانی علمای مسلمان به ریاست قرضاوی تکذیب شد. در این بیانیه آمده بود: «علامه قرضاوی تشیع را مذهبی معتبر و شیعیان را جزء لاینفک امت اسلامی می داند و با تقدیر از شخصیت سید حسن نصرالله با کمال افتخار در کنار مقاومت اسلامی مشروع لبنان و فلسطین ایستاده است.»(9)
یوسف قرضاوی در شبکه العربیه حزب الله لبنان را حزب الشیطان نامید
لینک دانلود
مواضع قرضاوی به تدریج در مسیر ضدشیعی شدن حرکت می کرد و در این میان حزب الله نیز مورد هجوم های او قرار می گرفت. بحران سوریه اوج این مواضع از سوی قرضاوی بود. او با ورود حزب الله به سوریه در بهار 92، گفت: «حزب الله واقعی هیچ گاه به ظالمان کمک نمی کند اما این حزب که در لبنان است، حزب شیطان است زیرا به حکومت دیکتاتوری و ظالم سوریه کمک می کند. اگر این حزب از ملت سوریه که اهل حق هستند در برابر حکومت ظالم حمایت می کرد، اهل حق بود و حزب الله نامیده می شد اما اکنون که از دیکتاتور سوریه حمایت می کند، حزب شیطان است!»(10)
قرضاوی و عراق
طبیعی بود که قرضاوی با حمله آمریکا به عراق در سال 2003 موافق نباشد. به عنوان مثال، وقتی او در سال 85 حزب الله را الگویی برای جهاد می داند، از عراق به عنوان یکی از کشورهایی که به داشتن چنین گروهی نیازمند است، نام می برد. او در واقع بر مبارزه با اشغال گران در عراق تاکید می کند. اما این به معنای آن نیست که قرضاوی نسبت به قدرت گیری شیعیان در عراق، نظر مساعدی داشته باشد. هر قدر که زمان می گذرد و مواضع او ضدشیعی تر می شود، احساس خطرش از قدرت گیری شیعیان عراق هم بیشتر می گردد. او در اردیبهشت 92 و در همان سخنرانی که حزب الله را حزب الشیطان می خواند، در خصوص نوری المالکی نخست وزیر عراق می گوید: «عراق به مردی مبتلا شده که در حد حکومت نیست اما ناخواسته به قدرت رسیده است. مردم از او نفرت دارند و او را لعنت می کنند. او اهل سنت را به اعدام محکوم می کند. او عراق را تکه تکه و پاره پاره کرد. شیعه و سنی و کرد و عرب را در عراق از هم جدا کرد اما در نهایت شکست خواهد خورد زیرا او یک دیکتاتور در کره زمین به شمار می رود و خداوند وعده شکست دیکتاتوران را داده است... ما به مالکی و کسانی که او را تایید می کنند، هشدار می دهیم و می گوییم که این یک خطای بزرگ است زیرا شما در واقع با امت اسلامی می جنگید که 90 درصد آنها را اهل تسنن تشکیل می دهند و برای همیشه ساکت نخواهند ماند.»(12)
وقتی در خرداد 93 داعش با حمله به موصل، توانست این شهر و منطقه را با سرعت اشغال کند، قرضاوی از یک انقلاب مردمی سخن گفت. در بیانیه ای که چند روز پس از این حمله از سوی اتحادیه جهانی علمای مسلمین صادر شد، کنترل داعش بر تعدادی از مناطق در عراق «انقلابی مردمی» خوانده شد. در این بیانیه که با امضای یوسف قرضاوی منتشر شده بود، آمده: «فروپاشی کامل نیروهای نظامی، امنیتی و پلیس در عراق از هیچ به وجود نیامده و تنها می توان علت آن را انقلابی مردمی دانست.»(13) او البته بعد از این که ابوبکر البغدادی رهبر داعش اعلام خلافت کرد، گفت: «اعلام برپایی خلافت از سوی گروه داعش از نظر شرعی باطل و به زیان اسلام است.»(14)
قرضاوی و مصر
بعد از تونس، مصر دومین مقصد انقلاب های عربی بود و این برای قرضاوی که اصالتی مصری دارد، یک موقعیت استثنایی بود. او پس از پیروزی انقلاب ژانویه مردم مصر، به این کشور رفت و سخنرانی کرد. قرضاوی مورد احترام اخوان المسلمین مصر بود و هست. تفسیر او از انقلاب های صورت گرفته، یک تفسیر اسلامی بود. او در شهریور 90 در دیدار با گروهی از جوانان، انقلاب های منطقه را طبیعی و بر اساس سنت الهی دانسته و گفت: «لقب «بیداری اسلامی» برای این حوادث و اتفاقات کافی است و چه کسی فکر میکرد این اتفاقات رخ دهد. بعد از آنکه لیبرال ها و لائیکها حکومت کردند، اینک وقت ایفای نقش اسلامگراهاست و اسلامگراها باید بدانند که چگونه رهبری جهان را دوباره به دست گیرند.»(15) قرضاوی با چنین نگاهی به حمایت کامل از محمد مرسی رئیس جمهور اخوانی مصر پرداخت. وقتی در 30 ژوئن، گروهی از مردم مصر علیه مرسی دست به تجمع زدند، قرضاوی خود را به قاهره رساند تا در جمع حامیان محمد مرسی سخنرانی کند. فارغ از مواضع رادیکال او در قبال سوریه و بشار اسد، آن چه او در آن روز گفت بسیار منطقی بود. قرضاوی از این گفت که چطور مردم مصر 60 سال حکومت نظامی ها که 30 سالش مربوط به حکومت حسنی مبارک بود را تحمل کرده اند اما حالا نمی توانند سه سال باقی مانده ریاست جمهوری مرسی را تحمل کنند؟
قرضاوی تا پیش از بحران سوریه مواضع خوبی در قبال فلسطین و به صورت کلی مقاومت اسلامی در منطقه اتخاذ می کرد. ضدیت با اسرائیل یک مساله محوری در مواضع او بود تا جایی که در جنگ 33 روزه سال 2006 با وجود برخی انتقادات به شیعیان، حمایت قاطعانه ای از حزب الله لبنان انجام داد چرا که در مقابل اسرائیل مقاومت می کرد. او بارها و بارها بر ضرورت حمایت از فلسطین و کمک های امدادی به آن ها و هم چنین محکومیت جنایت های اسرائیل تاکید کرده است. با آغاز بحران سوریه که موجب رادیکال شدن مواضع قرضاوی شد، او باز هم از فلسطین و حماس حمایت کرد. به عنوان مثال او در سفر به غزه در سال 92 تاکید کرد که هیچ کس حق ندارد حتی از یک بخش از سرزمین فلسطین چشم پوشی کند.(17) چنین موضعی در تضاد کامل با مواضع تشکیلات خودگردان و طرح اتحادیه عرب (طرح فهد) برای پایان دادن به منازعه اعراب و اسرائیل است.
اما این یک روی سکه است. مواضع قرضاوی درخصوص فلسطین را می توان به گونه ای دیگر هم دید. قرضاوی تا کنون هیچ فتوای مشخصی برای جهاد با اسرائیل صادر نکرده اما برای سرنگونی نظام بشار اسد در سوریه، نه تنها فتوا صادر کرده بلکه جمعی از علما را هم بسیج کرده است تا دست به چنین اقدامی بزنند. حتی خبری در رسانه ها منتشر شد مبنی بر این که قرضاوی از مسلمانان خواسته تا بجای بازکردن درهای جهاد علیه اسرائیل، به جهاد با بشار اسد روی بیاورند!(18) اگرچه در صحت این خبر، تردیدهایی وجود دارد اما در صحنه میدانی، این رویکرد از سوی قرضاوی پیاده شده است.
با این وجود، قرضاوی هم چنان نسبت به مساله فلسطین حساس است. او در قبال هتاکی های اسرائیل به مسجد الاقصی که در شهریور امسال به اوج رسید، گفته است: «هر کس می تواند باید در این دوره با صهیونیست ها مقابله و مبارزه کند. این مبارزه چه عملی باشد چه مالی و چه معنوی باید انجام شود و آزادسازی این سرزمین اسلامی از این جرثومه واجبی دینی و میهنی است.»(19)
این قرضاوی، آن قرضاوی نیست!
قرضاوی که صاحب «طریقه وسطی» است و زمانی به عنوان پرچم دار اعتدال گرایی در جهان اسلام شناخته می شد و به همین دلیل مورد هجوم برخی علمای وهابی قرار می گرفت، حالا هرچند تلاش می کند تا خود را وفادار به مواضع فکری گذشته اش نشان دهد اما واقعیت این است که او قرضاوی سابق نیست. این را آیت الله اراکی دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی چند روز پس از خطبه شدید اللحن قرضاوی درباره بشار اسد، حزب الله، نوری المالکی و تشیع در سال 92، مورد اشاره قرار داده است. او خطاب به قرضاوی نوشته: «مواضع اخیر شما از مواضع گذشته نورانی تان که انتظار داریم همچنان ادامه یافته و در حل بحران های جهان اسلام و مقابله با درگیری مذهبی و وحدت بین مسلمانان نقش آفرینی کند، فاصله گرفته است؛ مواضعی که می توانست در جهت رویارویی با دشمن بزرگ همه مسلمانان یعنی رژیم صهیونیستی که روز به روز بر طغیان و تجاوزاتش به سرزمین فلسطین افزوده می شود، به کار رود.»(20)
منابع:
1. بحرانی٬ مرتضی(1384) «اسلام و دموکراسی در اندیشه سیاسی یوسف القرضاوی» فصلنامه پژوهش علوم سیاسی. شماره1. صص 150-131.
2. http://www.farsnews.com/printable.php?nn=13901027000183
3. http://www.irna.ir/fa/News/81379684/
4. http://www.alquds.co.uk/?p=250910
5. http://www.farsnews.com/printable.php?nn=13901202000337
6. http://www.entekhab.ir/fa/news/22412
7. https://rasekhoon.net/article/show/140438
8. http://www.farsnews.com/printable.php?nn=8505250612
9. http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8506200253
10. http://www.irdiplomacy.ir/fa/page/1915768
11. http://www.mashreghnews.ir/fa/news/239511
12. http://isna.ir/fa/news/92021409319
13. http://www.irdiplomacy.ir/fa/page/1934364
14. http://www.mehrnews.com/news/2325627
15. http://farsnews.com/printable.php?nn=13900616001165
16. http://www.elwatannews.com/news/details/233442
17. http://www.shorouknews.com/news/view.aspx?cdate=09052013&id=d721bb59-628a-4447-82b6-76f401108b5c
18. http://isna.ir/fa/print/93051808428
19. http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13940629000578
20. http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920225000793
چرا اسماعیل هنیه دست قرضاوی را می بوسد؟! این سوال را عمدتا کسانی که قرضاوی را با بحران های منطقه ای و به خصوص مواضعش در قبال سوریه و بحرین شناخته اند، می پرسند. اما واقعا چرا هنیه دست قرضاوی را می بوسد؟ مگر او برای فلسطین و مقاومت چه کرده؟
واقعیت این است که مواضع سیاسی قرضاوی یکپارچه نیست. او با آغاز تحولات سوریه و بحرین، در مواضع خود یک بازنگری جدی انجام داد تا جایی که حتی از اصول «طریقه وسطی» خود نیز عبور کرد.
قرضاوی و اندیشه اعتدال
«اندیشه ما اندیشه وسط است؛ اندیشه ای که دارای ویژگی های زیر است: اعتدال میان افراط و تفریط در دین، میان ایدئولوژی گرایی شدید و بی دینی افراطی؛ میان تصوف داخلی و دشمنان تصوف؛ میان باز بودن و تساهل شدید و بسته بودن و سخت گیری زیاد؛ میان موافقان و مخالفان نص؛ میان طرفداران سیاست و مخالفان سیاست؛ میان جهان گرایان و منطقه گرایان.»(1)
این اندیشه های قرضاوی از او شخصیت وحدوی به تصویر کشیده بود که هم دغدغه فلسطین دارد، هم حامی مقاومت اسلامی است و صراحتا از حزب الله لبنان حمایت می کند و هم معتقد به دموکراسی می باشد. همین تلقی از او بود که باعث شد تا راشد الغنوشی بگوید: «قرضاوی پیشتاز فقه اسلامی(سنی) معاصر است. او رئیس بزرگ اتحادیه جهانی علمای مسلمانان است که به واسطه وی به جایگاه والایی دست یافته است و من او را از اساتید بزرگم که به گردن بهار عربی حق دارد، می دانم و هنوز هم به عنوان پشتوانه ای قوی بلکه فریاد بلند انقلاب ها به شمار می آید و این مرد به دنبال کسب قدرت سیاسی در کشور یا هر کشور دیگری نیست بلکه وظیفه اش را در راستای پند و اندرز اسلامی و ادای امانت علمی - که خداوند در چارچوب حق و ایستادگی در برابر ظلم در هر جا که باشد - به انجام می رساند».(2)
اما به نظر می رسد عیار انسان ها را باید در کوره بحران ها تست کرد و این اتفاق برای قرضاوی هم افتاد. با آغاز انقلاب های عربی و ورود سریع گفتمانی و سیاسی قرضاوی به آن ها، چرخش های او هم آغاز شد؛ چرخش هایی که از او یک قرضاوی دیگر ساخت.
قرضاوی و نامه به هاشمی رفسنجانی!
«از لعنت گفتن به صحابه پیامبر به داعش رسیدیم» را آیت الله هاشمی رفسنجانی سال گذشته گفت.(3) او می خواست بگوید که برخی شیعیان افراطی، زمینه فکری و اجتماعی برای شکل گیری تفکر داعشی را فراهم ساخته اند. این نظر او البته خیلی زود با واکنش یوسف القرضاوی مواجه شد تا تغییر نگاه او به شیعیان را در بحران های منطقه ای به اوج رسید، عیان سازد. او ابتدا با « «مفاجئة» خواندن این سخنان هاشمی، از او بابت این جملات تقدیر کرد اما بخشی اصلی نامه او، حمله به ایران بود. قرضاوی با تکرار اتهامات طائفی به ایران از جمله تضعیف اهل سنت در عراق، کشتار آنان در سوریه، تلاش برای شیعه کردن سنی ها در سایر بلاد و ... نوشت: «هیئت هایی از اتحادیه جهانی علمای مسلمین را نزد علمای مسلمان فرستادیم و در همایش ها و جلسات تقریبی بین فرق اسلامی شرکت کردیم و انتظار داشتیم تا از برادران ایرانی کارهایی را روی زمین ببینیم که بر توجه آن ها به تقریب در عمل و نه در حرف تاکید کند اما هرگز نیافتیم مگر کلماتی تعارف آمیز در همایش های تقریب.»(4) این ادعای او البته چندان هم معتبر نیست. علاوه بر این که او به گفتمان رسمی ایران مبنی بر توسعه وحدت اسلامی میان فرق اسلامی (با وجود نقص ها و کاستی ها) بی توجه است، در اتحادیه زیر نظر خود نیز رویکردی وحدودی نداشته است. اتحادیه جهانی علمای مسلمین که با شعار اتحاد مسلمانان و گفتگو و تقریب میان مذاهب اسلامی و البته تعاون با همه دولت های مسلمان تاسیس گردید، در کنگره تاسیس و افتتاحیه اش در لندن، فقط یک کرسی از مجموع 15 کرسی هیئت امناء خود را به عالمان شیعه اختصاص داد که ابتدا به نام آیت الله تسخیری و سپس به نام آیت الله واعظ زاده خراسانی از ایران ثبت گردید اما عملا نظرات عالمان شیعی از گردونه تصمیم گیری های این اتحادیه بدون هیچ توضیحی حذف شد.(5) قرضاوی بارها و بارها در حالی که خود را یک وحدوی می دانست، به شیعیان حمله کرد. به عنوان مثال در شهریور 1387 در گفتگو با یک روزنامه مصری، شیعیان را بدعت گر نامید و آن ها را متهم به گسترش تشیع میان اهل سنت کرد. اما اوج اظهارات ضدشیعی او را باید با وقوع انقلاب بحرین دانست.
قرضاوی و بحرین
یکی از تندترین اظهارات قرضاوی علیه شیعیان را باید در نماز جمعه 19 مارس 2011 دوحه پایتخت قطر دانست. او آن روز گفته بود: «چندین نفر از من سوال کردند که در مورد انقلاب تونس، لیبی، مصر و یمن صحبت کردی اما در مورد یک انقلاب صحبت نکردی. پرسیدم کدام انقلاب را می گوئید؟ گفتند انقلاب بحرین. من به آن ها گفتم: صادقانه بگویم انقلاب بحرین با دیگر انقلاب ها متفاوت است چون انقلابی فرقه ای است. چهار انقلاب دیگر، انقلاب مردم است علیه حاکمان ظالم شان. انقلاب بحرین یک انقلاب فرقه ای است. مشکل کار این جاست. شعیه ها علیه سنی ها هستند.»(6) او البته در حالی که اصرار داشت خود را فردی غیرمتعصب معرفی کند، در پایان گفت: «شعیان آن طور که من فکر می کردم صلح طلب نیستند. آن ها به بسیاری از سنی ها حمله کردند و اختیار مسجد هایی که به آنها تعلق ندارد را بدست گرفتند. آن ها به مانند اوباش های طرفدار حکومت ها در یمن، مصر و جاهای دیگر از اسلحه بر علیه سنی های مظلوم استفاده کردند.»
قرضاوی و حزب الله لبنان
نگاهی به مواضع قرضاوی در قبال حزب الله لبنان در گذر زمان، به خوبی نشان می دهد که او یک مسیر نزولی را طی کرده است. قرضاوی که زمانی حزب الله را الگویی برای جهاد می دانست، با وقوع بحران سوریه، این جنبش را حزب الشیطان نامید.
قرضاوی در میانه جنگ 33 روزه اسرائیل علیه لبنان در گفتگو با روزنامه الوفد مصر تصریح کرد که مقاومت شریف ترین نیروی امت اسلامی است و شیعه بخشی از امت اسلامی بوده و بر همه مسلمانان واجب است که از این مقاومت علیه دشمن صهیونیستی پشتیبانی کنند.(7) او اواخر مرداد ماه سال 85 یعنی چند روز پس از پایان این جنگ، در جمع اعضای هیئت علمی دانشگاه قاهره، حزب الله را الگویی برای جهاد معرفی کرد و گفت: «امت اسلامی در همه جا در عراق، مصر، اردن، یمن و دیگر کشورهای اسلامی به افرادی مانند نیروهای حزب الله نیاز دارد.»(8) یک ماه بعد، مطالبی ضدشیعی و ضد حزب الله لبنان و البته منتسب به قرضاوی در رسانه های عربی منتشر شد. این مطالب که با اعتراضات گسترده ای روبرو شد، خیلی زود از سوی اتحادیه جهانی علمای مسلمان به ریاست قرضاوی تکذیب شد. در این بیانیه آمده بود: «علامه قرضاوی تشیع را مذهبی معتبر و شیعیان را جزء لاینفک امت اسلامی می داند و با تقدیر از شخصیت سید حسن نصرالله با کمال افتخار در کنار مقاومت اسلامی مشروع لبنان و فلسطین ایستاده است.»(9)
لینک دانلود
قرضاوی و سوریه
با آغاز بحران سوریه، قرضاوی در مقام یک رهبر معنوی برای بخشی از اسلام گرایان ظاهر شد تا به فرایند اسقاط بشار اسد سرعت دهد. او از هیچ امری در این خصوص کوتاهی نکرد. در ماه های ابتدایی بحران سوریه، 107 عالم اهل سنت با مدیریت قرضاوی و اتحادیه علمای مسلمین، در وجوب حمایت از گروه های مسلح معارض در سوریه فتوایی منتشر کردند. قرضاوی هم چنین در یک سخنرانی با حمله به بشار اسد، فتوای جهاد علیه اسد را صادر کرد: «همانا کسانی که بشار را تایید می کنند، لعنت و غضب خداوند به آن ها می رسد و خداوند از آن ها انتقام خواهد گرفت و از همه مسلمین در همه سرزمین ها دعوت می کنم هرگاه که می توانند برای دفاع از برادران شان به آن جا بروند و اگر می توانند بجنگند پس برای جنگ بروند.»(11) قرضاوی هم چنان به عنوان یک منبع فقهی برای تشدید بحران سوریه فعالیت می کند. قرضاوی و عراق
طبیعی بود که قرضاوی با حمله آمریکا به عراق در سال 2003 موافق نباشد. به عنوان مثال، وقتی او در سال 85 حزب الله را الگویی برای جهاد می داند، از عراق به عنوان یکی از کشورهایی که به داشتن چنین گروهی نیازمند است، نام می برد. او در واقع بر مبارزه با اشغال گران در عراق تاکید می کند. اما این به معنای آن نیست که قرضاوی نسبت به قدرت گیری شیعیان در عراق، نظر مساعدی داشته باشد. هر قدر که زمان می گذرد و مواضع او ضدشیعی تر می شود، احساس خطرش از قدرت گیری شیعیان عراق هم بیشتر می گردد. او در اردیبهشت 92 و در همان سخنرانی که حزب الله را حزب الشیطان می خواند، در خصوص نوری المالکی نخست وزیر عراق می گوید: «عراق به مردی مبتلا شده که در حد حکومت نیست اما ناخواسته به قدرت رسیده است. مردم از او نفرت دارند و او را لعنت می کنند. او اهل سنت را به اعدام محکوم می کند. او عراق را تکه تکه و پاره پاره کرد. شیعه و سنی و کرد و عرب را در عراق از هم جدا کرد اما در نهایت شکست خواهد خورد زیرا او یک دیکتاتور در کره زمین به شمار می رود و خداوند وعده شکست دیکتاتوران را داده است... ما به مالکی و کسانی که او را تایید می کنند، هشدار می دهیم و می گوییم که این یک خطای بزرگ است زیرا شما در واقع با امت اسلامی می جنگید که 90 درصد آنها را اهل تسنن تشکیل می دهند و برای همیشه ساکت نخواهند ماند.»(12)
وقتی در خرداد 93 داعش با حمله به موصل، توانست این شهر و منطقه را با سرعت اشغال کند، قرضاوی از یک انقلاب مردمی سخن گفت. در بیانیه ای که چند روز پس از این حمله از سوی اتحادیه جهانی علمای مسلمین صادر شد، کنترل داعش بر تعدادی از مناطق در عراق «انقلابی مردمی» خوانده شد. در این بیانیه که با امضای یوسف قرضاوی منتشر شده بود، آمده: «فروپاشی کامل نیروهای نظامی، امنیتی و پلیس در عراق از هیچ به وجود نیامده و تنها می توان علت آن را انقلابی مردمی دانست.»(13) او البته بعد از این که ابوبکر البغدادی رهبر داعش اعلام خلافت کرد، گفت: «اعلام برپایی خلافت از سوی گروه داعش از نظر شرعی باطل و به زیان اسلام است.»(14)
قرضاوی و مصر
بعد از تونس، مصر دومین مقصد انقلاب های عربی بود و این برای قرضاوی که اصالتی مصری دارد، یک موقعیت استثنایی بود. او پس از پیروزی انقلاب ژانویه مردم مصر، به این کشور رفت و سخنرانی کرد. قرضاوی مورد احترام اخوان المسلمین مصر بود و هست. تفسیر او از انقلاب های صورت گرفته، یک تفسیر اسلامی بود. او در شهریور 90 در دیدار با گروهی از جوانان، انقلاب های منطقه را طبیعی و بر اساس سنت الهی دانسته و گفت: «لقب «بیداری اسلامی» برای این حوادث و اتفاقات کافی است و چه کسی فکر میکرد این اتفاقات رخ دهد. بعد از آنکه لیبرال ها و لائیکها حکومت کردند، اینک وقت ایفای نقش اسلامگراهاست و اسلامگراها باید بدانند که چگونه رهبری جهان را دوباره به دست گیرند.»(15) قرضاوی با چنین نگاهی به حمایت کامل از محمد مرسی رئیس جمهور اخوانی مصر پرداخت. وقتی در 30 ژوئن، گروهی از مردم مصر علیه مرسی دست به تجمع زدند، قرضاوی خود را به قاهره رساند تا در جمع حامیان محمد مرسی سخنرانی کند. فارغ از مواضع رادیکال او در قبال سوریه و بشار اسد، آن چه او در آن روز گفت بسیار منطقی بود. قرضاوی از این گفت که چطور مردم مصر 60 سال حکومت نظامی ها که 30 سالش مربوط به حکومت حسنی مبارک بود را تحمل کرده اند اما حالا نمی توانند سه سال باقی مانده ریاست جمهوری مرسی را تحمل کنند؟
بالاخره کودتا علیه مرسی صورت گرفت. روزنامه اماراتی الخلیج چند روز پس از خلع مرسی، از فتوای قرضاوی برای حمایت از مرسی و خروج ارتش از صحنه سیاسی مصر خبر داد. این فتوای مسالمت آمیز اما دیری نگذشت که بوی خون گرفت. او چند روز بعد در برنامه «زندگی و شریعت» در شبکه الجزیره گفته بود که ریختن خون عوامل کودتا علیه مرسی جایز است. اما فتوای اصلی او هنوز صادر نشده بود. پایگاه مصری الوطن در 27 جولای 2013 نوشت که قرضاوی با انتشار ویدئویی در رسانه ها از اتحادیه عرب، سازمان همکاری اسلامی، اتحادیه آفریقا، سازمان ملل و شورای امنیت خواسته که در امور داخلی مصر دخالت و از حامیان مرسی حمایت کنند. اما الوطن در ادامه نوشت که «قرضاوی از مسلمانان در اقصی نقاط جهان از جمله اندونزی، سنگال، مالزی، نیجریه، پاکستان، هند، سومالی، لیبی تونس، سوریه، لبنان، فلسطین، اردن و حتی ایران درخواست کرده که به مصر سفر کنند و از گروه اخوان المسلمین حمایت و در مصر شهید شوند.»(16) این موضع قرضاوی موجب موجی از اعتراض در میان مخالفان مرسی شد. الازهر هم جلسه ای اضطراری برای برخورد با این موضع قرضاوی تشکیل داد. مواضع اعتراضی او هم چنان نسبت به السیسی رئیس جمهور مصر ادامه دارد.
قرضاوی و فلسطین
چرا هنیه دست قرضاوی را بوسید؟ پاسخ به این سوال نیازمند فهم دقیق موضع قرضاوی نسبت به مساله فلسطین است. قرضاوی تا پیش از بحران سوریه مواضع خوبی در قبال فلسطین و به صورت کلی مقاومت اسلامی در منطقه اتخاذ می کرد. ضدیت با اسرائیل یک مساله محوری در مواضع او بود تا جایی که در جنگ 33 روزه سال 2006 با وجود برخی انتقادات به شیعیان، حمایت قاطعانه ای از حزب الله لبنان انجام داد چرا که در مقابل اسرائیل مقاومت می کرد. او بارها و بارها بر ضرورت حمایت از فلسطین و کمک های امدادی به آن ها و هم چنین محکومیت جنایت های اسرائیل تاکید کرده است. با آغاز بحران سوریه که موجب رادیکال شدن مواضع قرضاوی شد، او باز هم از فلسطین و حماس حمایت کرد. به عنوان مثال او در سفر به غزه در سال 92 تاکید کرد که هیچ کس حق ندارد حتی از یک بخش از سرزمین فلسطین چشم پوشی کند.(17) چنین موضعی در تضاد کامل با مواضع تشکیلات خودگردان و طرح اتحادیه عرب (طرح فهد) برای پایان دادن به منازعه اعراب و اسرائیل است.
اما این یک روی سکه است. مواضع قرضاوی درخصوص فلسطین را می توان به گونه ای دیگر هم دید. قرضاوی تا کنون هیچ فتوای مشخصی برای جهاد با اسرائیل صادر نکرده اما برای سرنگونی نظام بشار اسد در سوریه، نه تنها فتوا صادر کرده بلکه جمعی از علما را هم بسیج کرده است تا دست به چنین اقدامی بزنند. حتی خبری در رسانه ها منتشر شد مبنی بر این که قرضاوی از مسلمانان خواسته تا بجای بازکردن درهای جهاد علیه اسرائیل، به جهاد با بشار اسد روی بیاورند!(18) اگرچه در صحت این خبر، تردیدهایی وجود دارد اما در صحنه میدانی، این رویکرد از سوی قرضاوی پیاده شده است.
با این وجود، قرضاوی هم چنان نسبت به مساله فلسطین حساس است. او در قبال هتاکی های اسرائیل به مسجد الاقصی که در شهریور امسال به اوج رسید، گفته است: «هر کس می تواند باید در این دوره با صهیونیست ها مقابله و مبارزه کند. این مبارزه چه عملی باشد چه مالی و چه معنوی باید انجام شود و آزادسازی این سرزمین اسلامی از این جرثومه واجبی دینی و میهنی است.»(19)
این قرضاوی، آن قرضاوی نیست!
قرضاوی که صاحب «طریقه وسطی» است و زمانی به عنوان پرچم دار اعتدال گرایی در جهان اسلام شناخته می شد و به همین دلیل مورد هجوم برخی علمای وهابی قرار می گرفت، حالا هرچند تلاش می کند تا خود را وفادار به مواضع فکری گذشته اش نشان دهد اما واقعیت این است که او قرضاوی سابق نیست. این را آیت الله اراکی دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی چند روز پس از خطبه شدید اللحن قرضاوی درباره بشار اسد، حزب الله، نوری المالکی و تشیع در سال 92، مورد اشاره قرار داده است. او خطاب به قرضاوی نوشته: «مواضع اخیر شما از مواضع گذشته نورانی تان که انتظار داریم همچنان ادامه یافته و در حل بحران های جهان اسلام و مقابله با درگیری مذهبی و وحدت بین مسلمانان نقش آفرینی کند، فاصله گرفته است؛ مواضعی که می توانست در جهت رویارویی با دشمن بزرگ همه مسلمانان یعنی رژیم صهیونیستی که روز به روز بر طغیان و تجاوزاتش به سرزمین فلسطین افزوده می شود، به کار رود.»(20)
منابع:
1. بحرانی٬ مرتضی(1384) «اسلام و دموکراسی در اندیشه سیاسی یوسف القرضاوی» فصلنامه پژوهش علوم سیاسی. شماره1. صص 150-131.
2. http://www.farsnews.com/printable.php?nn=13901027000183
3. http://www.irna.ir/fa/News/81379684/
4. http://www.alquds.co.uk/?p=250910
5. http://www.farsnews.com/printable.php?nn=13901202000337
6. http://www.entekhab.ir/fa/news/22412
7. https://rasekhoon.net/article/show/140438
8. http://www.farsnews.com/printable.php?nn=8505250612
9. http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8506200253
10. http://www.irdiplomacy.ir/fa/page/1915768
11. http://www.mashreghnews.ir/fa/news/239511
12. http://isna.ir/fa/news/92021409319
13. http://www.irdiplomacy.ir/fa/page/1934364
14. http://www.mehrnews.com/news/2325627
15. http://farsnews.com/printable.php?nn=13900616001165
16. http://www.elwatannews.com/news/details/233442
17. http://www.shorouknews.com/news/view.aspx?cdate=09052013&id=d721bb59-628a-4447-82b6-76f401108b5c
18. http://isna.ir/fa/print/93051808428
19. http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13940629000578
20. http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920225000793