در حال بارگذاری ...

سامی نادر نقش حزب الله را پایان یافته نمی داند و می گوید به هر حال برای تکمیل نقش روسیه، به حزب الله نیاز است ولی سوالی که مطرح است این است که روسیه تا چه زمانی می تواند در این پیمان شیعی دوام بیاورد و خودش را مقابل اغلب اهل سنت قرار بدهد؟

مهدی وفایی 
ان شاء الله زین پس با بخش جدیدی تحت عنوان "رصد" تلاش می کنیم گلچینی از مهمترین مقالات منتشره در دنیای عرب را بیان کنیم. بدیهی است که آراء مطروحه، بیانگر دیدگاه نویسندگان مقالات می باشد نه مجله الکترونیکی اخوت. هدف مجله الکترونیکی اخوت صرفا آشنایی مخاطبین با فضای حاکم بر جهان عرب است. 
انتفاضه هست، بخواهید یا نخواهید 
مقاله اول از آقای فایز ابوشماله است که روزنامه رای الیوم لندن آن را چاپ کرده است. این مقاله نگاهی به تحولات اخیر کرانه باختری انداخته است. 
وی علت این خشم و قیام مردم را، خود شهرک نشین های یهودی می داند و آنها را چاشنی انفجاری این خشم ملقب می سازد. او می گوید البته اسرائیل می خواهد، مردم کرانه باختری کنترل خود را از دست بدهند و دست به کارهای انتحاری بزند تا اسرائیل از گوشه رینگ انزوای جهانی خارج شود. 
در این فضاست که شهرک نشینان هر لحظه فلسطینی ها را تحریک می کنند تا عملا هر فعال سیاسی فلسطینی که دعوت به آرامش می کند - تا در زمین طراحی شده ی اسرائیل بازی نشود -، منحرف سیاسی، وطن فروش و ابله شناخته شود. 
او می گوید از آنجا که خود شهرک نشینان مشکل اصلی هستند لذا هر دعوت به آرامشی بدون علاج مشکل اصلی، دعوتی بیهوده است. حال راه حل چیست؟ آیا گفتگو های بین المللی برای توقف شهرک سازی جواب ما است؟ خیر. آیا توقف شهرک سازی را پیش شرط مذاکرات قرار دهیم؟ خیر. بلکه راه حل تنها و تنها مقابله هر روزه و با هر شیوه ممکن با خود شهرک نشینان است، زیرا کرامت، آزادی و حقوق فلسطینیان هر روز زیر چکمه های شهرک نشینان که روز به روز بر تعدادشان افزوده میشود - طبق آخرین آمار طی ده سال گذشته از 180 هزار نفر به 700 هزار نفر افزایش داشته اند - مورد تعرض قرار می گیرد. و این یعنی همان که در بیانیه نیروهای وطنی و اسلامی رام الله اشاره شده است. 
او سپس با مقایسه این انتفاضه با دو انتفاضه قبلی امیدوار است که این انتفاضه به نتیجه برسد. چه اینکه معتقد است این انتفاضه شدید تر و کامل تر از دو انتفاضه قبلی خواهد بود و نواقص آن دو را ندارد. این انتفاضه اجازه بلند شدن اصواتی که دم از آرامش و صلح می زنند و انتفاضه را خراب می کنند، نمی دهد و بهترین دلیل هم تعارض بیانیه رئیس جمهور فلسطین که دعوت به آرامش کرده است با بیانیه نیروهای ملی و اسلامی است که خواستار بیشتر شدن درگیری ها شده است. 
وضعیت حزب الله بعد از ورود روسیه 
مقاله ای به قلم آقای علی سعد که سایت الجزیره آن را در اختیار عموم قرار داده است و به بررسی نظرات مختلف پیرامون نقش حزب الله بعد از ورود روسیه می پردازد. 
علی سعد میگوید از زمان اعلام آتش بس در زبدانی، کفریا و فوعه، دیگر اسمی از حزب الله در صحنه درگیری نیست و فقط با اعلام خبر شهادت یکی از مهمترین فرماندهان نظامی اش "حسن حسین الحاج" معروف به "ابو محمد اقلیم"، حضوری رسانه ای داشته است که همین حضور صرفا رسانه ای باعث شروع تحلیلات و گمانه زنی های فراوان شده است. 
او سپس نظر سرتیپ بازنشته امین حطیط را نقل میکند که معتقد است اتفاقا بعد از ورود روسیه، برای تکمیل عملیات هوائی و زمینی و ایجاد توازن برای بهره گیری بیشتر، نیاز به حزب الله خیلی بیشتر شده است. ایشان معتقد است اگر تا قبل از ورود روسیه، نیاز به حزب الله فقط دفاعی بوده است، امروز این نیاز در عرصه تهاجم برای تثبیت عملیات روسیه هم خودنمایی می کند. کما اینکه در عملیات اخیر در سه گانه حومه ادلب و حومه حماه و حومه لاذقیه خیلی بیشتر از توقع، نتیجه داشت. 
و در جواب این سوال که پس چرا حضور رسانه ای ندارد گفت: حزب الله تنها زمانی که جنگ در مرز سوریه و لبنان باشد، بیانیه می دهد مثل جنگ القصیر و قلمون و زبدانی. 
اما از طرف دیگر استاد روابط بین الملل سامی نادر به عکس این مطلب معتقد است. او معتقد است که الان دیگر وزنه ی روسی قویتر از وزنه ایرانی شده است. چه اینکه ایران آنطور که باید نتوانست دفاع کند. نادر سپس می گوید که حرکت نظامی روسیه از تحرکات دیپلماتیکش سبقت گرفته است. تحرکات دیپلماسی که با استفاده از اختلاف ایران با کشورهای خلیج فارس، در جهت فتح باب با عربستان و قطر است. ایشان می گوید قطعا با کم شدن نقش ایران، نقش حزب الله هم کم می شود. حزب اللهی که به پیروزی های خاصی دست نیافت حتی در زبدانی هم آنطور که می خواست نشد، ولی هزینه های سیاسی فراوانی کرد. او دست خودش را به خون اعراب و اهل سنت آلوده ساخت که باعث دوری هر چه بیشتر او از محیط های عربی می شود. 
با این حال سامی نادر نقش حزب الله را پایان یافته نمی داند و می گوید به هر حال برای تکمیل نقش روسیه، به حزب الله نیاز است ولی سوالی که مطرح است این است که روسیه تا چه زمانی می تواند در این پیمان شیعی دوام بیاورد و خودش را مقابل اغلب اهل سنت قرار بدهد؟ 
حتی فکر خرید گنبد آهنین هم خطاست
دوباره سراغ روزنامه رای الیوم می رویم و مقاله ای از آقای عبدالباری عطوان را بررسی می کنیم که به بهانه خبری که رسانه های غربی و اسرائیلی بیان کرده اند، گوشزدی به دولت های خلیج فارس می دهد. 
ایشان می گوید اگر اخباری که بعضی از روزنامه های اسرائیلی و شبکه های آمریکایی و انگلیسی مثل فاکس نیوز، اسکای نیوز مبنی بر گفتگوی دولت های شورای همکاری خلیج فارس برای خرید "گنبد آهنین" از اسرائیل مطرح می کنند درست باشد، زیر پا گذاشتن تمام خطوط قرمز اخلاقی و دینی است و هم امنیت داخلی و هم خارجی را به خطر می اندازد. 
البته کویت و بحرین توسط بعضی از مسولین خود، این گفتگو ها را نفی کرده اند. 
او سپس به دولت های خلیج به خاطر ترس از زرادخانه های موشکی ایران حق می دهد که در فکر تامین امنیت خود باشند خصوصا اینکه ایران وارد جنگی نیابتی با آنان شده است اما نه خرید سلاح از اسرائیل. چه اینکه گنبد آهنین مقابل موشک های حزب الله و حماس، مقاوم نبوده است. 
او این عمل را به دو دلیل گناه می شمرد اول اینکه چیزی می خریم که کارآیی ندارد و دوم هم از کسی می خریم که دستش به خون جوانان عرب آلوده است و اراضی اعراب را غصب کرده است. 
او در ادامه می گوید درستی این اخبار بعید هم نیست چه اینکه روابط دیگر آشکار شده است. 
او اشتباه دیگر کشور های خلیج فارس را استخدام شرکت های روابط عمومی غربی برای تصویر سازی از آنان می داند و دلیلش را هم این می داند که خود کشور های غربی چهره خوبی ندارند. 
در پایان تنها راه حلی که برای به دست آوردن وجهه به اعراب پیشنهاد میکند دوری از اسرائیل است چه اینکه اکنون او منفور منفور است. 
آلمان؛ ناچار یا مهربان؟ 
باز هم سایت الجزیره و این بار مقاله ای از آقای مناف محمود قهرمان که نویسنده ای سوری است و مهاجرت سوری ها را به آلمان بررسی کرده است. 
او می گوید با توجه به خدمات خوب آلمان، طبعا بیشتر پناهندگان سوری مایل به رفتن به آلمان هستند. لذا شایسته است به بررسی دلایل این رفتار آلمان بپردازیم. 
او تحلیل خود را از بعد از جنگ جهانی دوم آغاز می کند و می گوید بعد از این جنگ بود که آلمان با کمبود نیرو مواجه شد و از طرفی هم آمار و ارقام خبر از پائین بودن نرخ زاد و ولد و افزایش میانگین عمر می دهد که در نتیجه باعث پیر شدن جمعیت این کشور می شود. ایشان برای ارائه شاهد مثال، به تعطیلی دو هزار مدرسه طی سالهای1989تا 2009، اشاره می کند. او سپس می گوید آلمانی ها بچه آوردن را دوست ندارد و این شاید ریشه در سیاسات تنبیهی است که دولت نازی در قبل وضع کرده بوده است و فرهنگش تا الان هم مانده است. حالا کشوری که در سال2006 یک سوم جمعیتش بالای 65 سال هستند یعنی فقط نیاز به مراقبت دارند بدون هیچ سود آوری، برای تامین نیروی کار و از دست ندادن بازار و شرکای اقتصادی خود، چاره ای جز پذیرفتن مهاجر ندارد. 

 




نظرات کاربران