عجیب اینکه علی رغم ضعف این روایت و معارضتش با روایت دیگری که میگوید تمام گروه ها در بهشت هستند غیر از یک گروه. این روایت شیوع فراوانی یافته است تا آنجا تبدیل به عنصر و معیار اصلی در شخصیت افراط گرایان مذهبی شده است
شیخ شفیق جرادی
ترجمه: مهدی وفایی
هرچند کافر در لغت کتب به کشاورز، اطلاق میشود زیرا بذر را در زمین مخفی و روی آن خاک می ریزد. اما ادیان این واژه را اصطلاح کرده اند برای کسی که حقایق را مخفی، انکار و یا تحریف میکند و به این واژه بار معنایی منفی داده اند.
ما الان در صدد بررسی این تسمیه به عنوان موضع اسلام در مقابل پیروان سایر ادیان یا مرتدین نیستیم.
ولی دوست دارم اشاره کنم به این مطلب که تسمیه یک گروه و امتی، امری است، و اعمال موضع سخت در مقابلشان امری است دیگر. گاهی نص اسلامی به تابعین دینی میگوید کافر و آنان را سخت ترین دشمن مومنان می نامد همچنانکه گاهی به تابعین دینی دیگر نیز میگوید کافر با اینکه اقرار دارد که آنان نزدیکترین افراد به مومنین هستند.
پس حکم به کفر شخصی در حقیقت حکم بر اساس اعتقادات اوست در قیاس به اعتقادات مسلمین. اما موضع گیری عملی در برابر او در نصوص و سیره اسلامی ثابت شده است که امری است دیگر.
با این وجود دو چیز است که مرا متعجب میکند:
اول اینکه یک مسلمان، فردی را به صرف اینکه او را کافر پنداشت، بدون احترام بداند. به گونه ای که بهانه و دستاویزی شود برای اذیت شدن او توسط هر شخصی و در هر شرایطی. این ارزش ها و اخلاقیات اسلامی را با چالش مواجه میکند.
دوم اینکه عده ای از مسلمانان چه عظیم الشان یا خیر، به راحتی گروهی از مسلمین را به صرف اینکه در بعضی از عقائد با آنان که حقیقت و دین را ملک طلق خود می بینند، متفاوت هستند، کافر بخوانند. با این طرز تفکر و گرایش ما تمام تاریخ،حال حاضر و سپس آینده اسلامی را در چالش قرار می دهیم. و اعتقاد به توحید، عدل، نبوت و ایمان را در معرض طوفانی سخت از هواها و گرایشات متعصبانه قرار می دهیم.
و این مرحله ای خطرناکتر از هر مرحله ای است که تمدن اسلامی آن را پشت سر گزاشته است.
تکفیر و حدیث فرقة ناجیة
انحصار گرایان تکفیری اسلامی به متون و ارزشهایی استناد میکنند که بتوانند در راستای گرایش مخربانه خود از آن سوء استفاده کنند. مثل تمسک به حدیث فرقه ناجیه که میگوید امت اسلامی به هفتاد و سه فرقه تقسیم میشود که تمام آنها در آتش جهنم هستند غیر از یک گروه. و تلاش می کنند که بگویند آنها همان گروه نجات یافته هستند و باقی همه در آتش هستند.
و عجیب اینکه علی رغم ضعف این روایت و معارضتش با روایت دیگری که میگوید تمام گروه ها در بهشت هستند غیر از یک گروه. این روایت شیوع فراوانی یافته است تا آنجا تبدیل به عنصر و معیار اصلی در شخصیت افراط گرایان مذهبی شده است که غالبا دین را منحصر در گروهی خاص کرده و باقی گروه ها و افکار را طرد می کنند. بلکه میشود گفت در سالهای اخیر تبدیل به خط مشی بعضی از گروهها شده است و به همین خاطر حکم به نفی و قتل و هتک حرمت کسانی میکنند که قرائات دینی و حتی سیاسی متفاوت با آنان دارند.
و این جز فاصله گرفتن و دور شدن از جوهره و ارزشهای حق طبیعی «اختلاف» نیست. چه اینکه اختلاف و تفاوت فرصتی برای آشنایی و تکامل است. بلکه فاصله گرفتن از بزرگترین حقیقت در اسلام است که همان رحمت الهیه و مهربانی محمدیه است. رحمتی که خداوند به هر مسلمانی نسبت به آن امر کرده است و بدون آن هیچ نمازی نماز نیست.