ما با اهل سنت در موضوع امامت اختلاف داریم. ریشه همه اختلافات فقهی و کلامی بی واسطه یا با واسطه به دلیل اختلاف در موضوع امامت است. ما کاملا از این عقیده دفاع می کنیم و جان مان را هم بر سر آن می گذاریم ولی با زبان اخلاقی و در چهارچوبی که اهل بیت «ع» به ما توصیه کرده اند. نه با روش های امروزی که با حقد و کینه همراه است.
حجت الاسلام محسن الویری
«همگرایی» به جای «وحدت»
اگر مراد از «وحدت»، یکپارچگی به معنای عینیت و مانند هم شدن باشد، هیچکس به این همانند سازی معتقد نیست. اگر کسی هم به چنین چیزی معتقد باشد، نمی تواند آن را تحقق ببخشد. زیرا اصلا امکان وقوعی ندارد. بگذریم از اینکه امکان عقلی هم ندارد.
وقتی از «وحدت» حرف می زنیم، ممکن است اینگونه برداشت شود که پیروان مذاهب مختلف اسلامی به گونه ای به هم نزدیک شوند که دیگر تمایزی میان آنها وجود نداشته باشد. یعنی دیگر هیچ فرقی میان آنها نباشد. این مسئله نه مطلوب است و نه ممکن. کسی دنبال این نیست که همه مسلمانان را عین هم بکند و اگر هم کسی دنبالش باشد، شدنی نیست. تکثر هویت انسانها و به دنبال آن تکثر ملی، مذهبی و ... در اندیشه اسلامی پذیرفته شده است و کسی دنبال این نیست که بخواهد همه را یکسان کند.
واژه «تقریب» به این دلیل که به معنای نزدیک سازی افقهای دید است، واژه بهتری است. «همگرایی» معادل فارسی تقریب است. همگرایی یعنی گرایش های مذاهب مختلف را به هم نزدیک کردن. تکیه بر مشترکات مذاهب و تقویت آن. همگرایی به این معنا مثل رابطه ای است که بین اجزای بدن انسان و بدن انسان وجود دارد. بدن انسان اعضای مختلفی دارد که اینها عین هم نیستند و متفاوت و مختلفند. کارکردها و نیازها و وظایف آنها با هم فرق دارد. اما همه در کلیت یکپارچه ای به نام بدن انسان کنار هم قرار می گیرند و همگرا می شوند. چشم می شود مکمل گوش. گوش و چشم مکمل پا می شوند و ... نقش آفرینی ها به جای اینکه در برابر هم باشد در کنار هم است. لذا من واژه «همگرایی» را ادق از وحدت می دانم. اما مراد همه کسانی که واژه وحدت را به کار می برند همین همگرایی است نه یکی شدن.
«اشتراک» به معنای توافق صددرصدی نیست
پیروان یک مذهب احکام و عقایدی دارند که الزاما مطابق با احکام و عقاید پیروان مذهب دیگر نیست. اما از طرف دیگر ما می دانیم که اینها مشترکاتی هم با هم دارند و از اساس با هم متفاوت نیستند. همه به خدا، پیامبر، قبله، قرآن و اهل بیت معتقدند. اهل سنت مانند ما اهل بیت «ع» را به عصمت قبول ندارند ولی به عنوان انسانهای صالح به آنان معتقدند و به دلیل نص صریح قرآن به خاندان پیامبر احترام می گذارند و آنان را تکریم می کنند. نماز همان نماز است، حج همان حج است، روزه همان روزه است و ... موارد اختلافی در برابر اشتراکات آنقدر اندک است که زمینه مشترک برای همگرایی را ایجاد می کند.
مثلا پیروان مذهب شیعه که مقلد مراجع متفاوتی هستند در بعضی احکام با هم اختلاف پیدا می کنند. یک مرجع تقلید امروز را عید فطر می داند و دیگری نه. یک مرجع تقلیدی می گوید که طواف حج در دایره درون مقام ابراهیم باشد و دیگری نظری متفاوت دارد. این اختلافات وجود دارد اما این اختلافات باعث نمی شود که ما در برابر هم قد علم کنیم. اگر مشترکات را مبنا قرار دهیم، زمین فراخی برای همگرایی بوجود می آید. اختلافات میان مذاهب مختلف اسلامی به گونه ای نیست که مانع از کنار هم نشستن پیروان مذاهب شود.
درست است که بعضی از اختلافات، اختلافاتی جدی و هویت ساز است. اما این نباید باعث شود که دست هایی که میتواند در دستان دیگری قرار بگیرد، تبدیل به پنجه هایی شود که بر صورت او وارد شود. هم آموزه های دینی و توصیه های اهل بیت «ع» تاکید بر همگرایی دارند و هم عقل حکم می کند که با وجود این همه اشتراک، نباید اختلافات اندک را دستمایه ای برای اختلاف قرار داد.
«اشتراکی» که ما از آن حرف می زنیم، اشتراکی نیست که در آن هیچ اختلافی وجود نداشته ندارد. مثلا تقریرها از موضوع «توحید» ممکن است متفاوت باشد ولی همه در اصل توحید یکسان هستند. با وجود تفاسیر و بیان های مختلف از توحید و نبوت و معاد و ... عملا در میدان عمل همه یک کار انجام می دهند و آن عمل به احکام الهی است.
اگر اختلاف را به معنای اختلاف در تفاسیر و تعابیر بگیریم در هیچ چیز اتفاق نظر وجود ندارد. در توحید درباره صفات و افعال خداوند بین متکلمان مختلف مسلمان اختلافاتی وجود دارد. نه تنها بین نحله های مختلف، بلکه بین یک نحله خاص هم اتفاق نظر وجود ندارد. مگر همه متکلمان شیعه به طور یکسان درباره خداوند صحبت می کنند؟ همین الان در جامعه شیعه میان معتقدان به فلسفه و مخالفان آن اختلافات زیادی در جریان است. هیچ کدام منکر خدا نیستند، ولی در گرایشات اختلافات زیادی با هم دارند. بنابراین در هیچ موضوع عمیق عقیدتی اتفاق نظر کامل وجود ندارد.
متکلمان شیعه در مورد امامت هم اختلاف نظر دارند. ولی همگی اصل امامت را قبول دارند. اینکه نظر یک متکلم درباره امامت با نظر دیگری متفاوت است، دلیل بر این نمی شود که همگی زیر چتر تشیع جمع نشوند.
در همگرایی هویت فردی من کاملا محفوظ است و من از اعتقاداتم دست برنمیدارم و با روشی که مخل همگرایی نباشد این اعتقاد را تبیین و تبلیغ هم می کنم، منتها در ذیل چتر بزرگتری به نام اسلام. مصالحی که اهل بیت «ع» به ما توصیه کرده اند را در نظر می گیریم و مصالح بزرگ را فدای مقاصد کوچک نمی کنیم.
ما با اهل سنت در موضوع امامت اختلاف داریم. ریشه همه اختلافات فقهی و کلامی بی واسطه یا با واسطه به دلیل اختلاف در موضوع امامت است. ما کاملا از این عقیده دفاع می کنیم و جان مان را هم بر سر آن می گذاریم ولی با زبان اخلاقی و در چهارچوبی که اهل بیت «ع» به ما توصیه کرده اند. نه با روش های امروزی که با حقد و کینه همراه است.
بنابراین اعتقادات مهم بوده و هست و اهل بیت «ع» بیش از ما برای این اعتقادات دل می سوزانده اند. همان اهل بیت «ع» با حفظ همین اعتقادات با جامعه اهل سنت زندگی خوبی داشتند و به صراحت به ما توصیه کرده اند که انسجام اسلامی را حفظ کنید.