بسیاری از رسانه های ما خلط میکنند بین وهابیت و اهل سنت. عقائد اهل سنت را به اسم وهابیت نقد میکنند، جوان سنی این را میبیند و میگوید این عقیده من است کجا این عقیده وهابی است؟! یعنی ما بدست خودمان داریم تبلیغ وهابیت میکنیم. سنی میگوید اگر وهابیت این است خب من هم وهابی هستم! اگر سلفیت این است منم سلفی هستم!
دکتر مهدی فرمانیان
اولین نکته ای که اهلی رسانه باید به آن توجه کنند، شناخت جریانات مختلفی است که در جهان اسلام وجود دارد. کسانی که میخواهند در خصوص جریان وهابیت و سلفیت کار کنند باید جریان های جهان اسلام را بشناسند تا بفهمند که رابطه اینها با وهابیت چیست؟ رابطه اینها با تکفیری ها چیست؟ تا بتواند دقیق تر و درست تر تصمیم بگیرند و دقیق تر متنی بنویسد یا کلیپی تولید کند و...
اسلام دارای سه بخش است:
• اعتقادات
• احکام
• اخلاق
از اختلافاتی که در هر کدام از بخش ها اتفاق افتاده مذاهب مختلفی بیرون آمده است.
از اختلافاتی که در اعتقادات بوجود آمد، مذاهب کلامی بیرون آمده. از اختلافاتی که در احکام بوده مذاهب فقهی بوجود آمده و اختلافات در مباحث اخلاقی مذاهب صوفی را بوجود آورده.
ما حدودا 1 میلیارد و 500 میلیون مسلمان در جهان داریم . 1 میلیارد و 100 میلیون اهل سنت هستند. اما همه ی سنی ها که سلفی و وهابی نیستند، بلکه اختلافات فراوانی بین سنی ها و دیگر فرق مذاهب با وهابیت و سلفیت وجود دارد.
1 - یکی از جریانات مهم در اهل سنت، اشاعره هستند؛ ما حدودا 450 میلیون اشعری مسلک در جهان داریم که اینها همه مخالف وهابیت و سلفیت هستند و سلفیت هم مخالف اینها است. اینها 500 کتاب علیه وهابیت نوشته اند و 100 کتاب هم وهابیت علیه اینها نوشته اند. شیخ احمد الطیب(رئیس الازهر) یکی از بزرگان اشاعره است و به شدت با وهابیت و سلفیت مخالف است. الازهر با شش هزار دانشجو مخالف وهابیت و سلفیت است و این یک ظرفیت بسیار خوب و بالا برای تعامل و هماهنگی علیه وهابیت است.
2 - تفکر دیگر در اهل سنت ماتریدیه هستند، حدود 350 میلیون در جهان وجود دارند که در شبه قاره هند و آسیای میانه و ترکیه و... وجود دارند. اینها هم بشدت مخالف سلفیت و وهابیت هستند. اگر میبینیم در ترکیه تفکر وهابیت و سلفی نفوذ نکرده برای این است که ترکیه مهد تفکر ماتریدی بوده؛ امپراطوری عثمانی 700سال از تفکر ماتریدی دفاع میکرده. الان در ترکیه بحث هایی که در دانشگاه وجود دارد بشدت مخالف تکفیری ها است. البته نباید این قضیه با اغراض سیاسی اشتباه گرفت که در حال حاضر ترکیه بخاطر اغراضی از تکفیری ها استفاده میکند، اما مجموعه بزرگان و نخبگان ترکیه حتی اردوغان مخالف تکفیری ها هستند.
3 - طیف سوم اصحاب حدیث هستند، از دل اصحاب حدیث سلفی ها بیرون آمدند و از دل سلفی ها وهابی ها بیرون آمدند .
حدود 800 میلیون اشعری و ماتریدی داریم که مخالف سلفی ها هستند که500 میلیون آن صوفی هستند. حب اهل بیت با تفکر صوفی ها در اهل سنت رشد کرده. باید در رسانه های ما از فضای مثبت تصوف استفاده کرد.
در حال حاضر چهار جریان سلفی در عالم وجود دارد. ما یک جریان وهابی داریم که 50 میلیون بیشتر نیستند ولی این 50 میلیون بخاطر پول عربستان قدرت دارند؛ عربستان 11 میلیون بشکه نفت تولید میکند و 25 میلیون نفر جمعیت دارد. خیلی از درآمد اضافی خود را خرج جنگ افزار می کنند و بخشی از آن را نیز در راه گسترش و تقویت وهابیت هزینه می کنند.
بعضی رسانه ها اهل سنت را به سمت وهابیت هل میدهند!
متاسفانه رسانه های ما در مواردی ورود کردند که باعث تحریک احساسات اهل سنت شده است و خود این باعث جنگ مذهبی می شود. من اسم این رسانه ها را گذاشتم: طبل های جنگ مذهبی؛ الان شبکه های آقای یاسر الحبیب و الهیاری و یازده شبکه وابسته به آنها از شیعیان افراطی و حدود 50 شبکه وهابی به زبان های مختلف دارند چیکار میکنند؟
در اثر فعالیت آنان دو اتفاق می افتد:
• در دل شیعه کینه اهل سنت را و در دل اهل سنت کینه شیعه را ایجاد میکنند. وهابی ها شیعه را بعنوان فرقه ای معرفی میکند که آمده اسلام را از بین ببرد. اگر چنین فضایی بوجود بیاید آنوقت اکثر اهل سنت مخالفت خاصی با داعش نخواهند کرد. الان نگاه نکنید به فضای داخل ایران، فضای جهان اسلام آنچنان مخالف داعش نیست. این هم بخاطر این شبکات ماهواره ای است. بسیاری از جوانان متدین سنی بخاطر فضای تندی که این شبکات درست کردند نگاه چنان منفی به داعش ندارد. برای اینکه ما جریانات اهل سنت را نمیشناسیم و براساس اطلاعات نادرست تصمیم گیری میکنیم. بعنوان مثال: بسیاری از رسانه های ما خلط میکنند بین وهابیت و اهل سنت. عقائد اهل سنت را به اسم وهابیت نقد میکنند، جوان سنی این را میبیند و میگوید این عقیده من است کجا این عقیده وهابی است؟! یعنی ما بدست خودمان داریم تبلیغ وهابیت میکنیم. رسانه های ما میگویند آنها همه جا بر عیله ما تبلیغ میکنند. خب اشکالی ندارد شما هم برنامه بسازید ولی نه به اسم وهابیت. بجای اینکه فلان شبکه بگوید نقد عقائد وهابیت؛ بگوید اثبات عقائد شیعه، بعد میخواهد نقد عقائد وهابیت بکند میرود سراغ امامت و اثبات امامت امیر المومنین میکند. خوب دعوای ما با اهل سنت چیست؟ خوب سنی که نگاه میکند میگوید این عقائد من است، شما چه چیزی را نقد میکنید؟ در نتیجه چه اتفاقی می افتد؟ سنی میگوید اگر وهابیت این است خب من هم وهابی هستم! اگر سلفیت این است منم سلفی هستم!
یعنی بدست خودمان جوان سنی را بسمت وهابیت سوق میدهیم. یکی از بایسته های رسانه این است.
شیعه راهبردش را در سه جمله باید پیش ببرد؛ از نفی به اثبات/ از سلب به ایجاب/ از افراط به اعتدال(البته اعتدال به معنای مذهبی نه سیاسی)
این باید شعار و راهبرد رسانه باشد. بجای اینکه سنی و سلفی و وهابی را نفی کنیم، خودمان را اثبات کنیم. رویکردهای ایجابی را بگوییم نه سلبی. آقای دکتر لگن هاوزن میگفت: وقتی میخواستم از مسیحیت به اسلام بیایم آمدم با بزرگان شیعه وقتی مینشستم، بجای اینکه اثبات عقائد شیعه بکنند، مدام اهل سنت را نقد میکردند. در واقع شیعه را در نفی اهل سنت معرفی میکردند. شیعه چیست؟ این نیست. این نیست. این نیست!
حالا شیعه چیست؟ خردگرایی، استدلالات صحیح به کتاب و سنت و اعتبار تاریخی اش که وصل می شد به زمان پیامبر و عدم ورودش به بحث های تکفیری در طول تاریخ،برخورد محبت آمیز با دیگران حتی نسبت به اهل سنت و...
رویکرد ما نسبت به داعش اشتباه است!
رویکرد نسبت به داعش کاملا اشتباه است. مثلا ما در دوران دفاع مقدس ترسی از عراق نداشتیم، اما الان چرا اینقدر رعب و وحشت نسبت به داعش زیاد شده؟ بخاطر اینکه هر روز رسانه در حال نشان دادن کشتارهای اینها است و این وحشت و رعب را به مردم انتقال میدهند. چه اتفاقی می افتد؟ داعش 11 هزار نفری برای ما می شود مسئله. آنهم در مقابل یک میلیون ارتش عراق.
رسانه باید فیلم ها و تبلیغاتی از داعش پخش کند که انزجار بیاورد نه وحشت. رسانه باید ایجاد امید بکند، نه اینکه مردم در اتوبوس هم از داعش صحبت بکنند.
رسانه باید این را بداند که این خیال خوش است که فردا داعش از بین میرود. حداقل تا ده سال دیگر ما با داعش درگیر هستیم. حالا ممکن است به اسم های مختلفی باشد. تحلیل این است که امریکا میخواهد برای تمام منطقه ما مثل افغانستان یک کشور بهم ریخته با جنگ داخلی ایجاد کند. الان در عراق و سوریه چه خبر است؟ اگر بتوانند در عربستان و ترکیه و ایران هم انجام میدهند. آنوقت یک خاورمیانه جنگ زده درست شده که کاملا به نفع اسرائیل است، درست می شد. الان در لیبی چه میگذرد؟ جز یک جنگ داخلی.... اگر بتوانند این فضا را حتی به آسیای میانه هم می برند تا چین و روسیه را به چالش بکشند.
القاعده در حال حاضر در کل جهان 35 تا 40 هزار نفر هستند. ده سال پیش هم 35 هزار نفر بودند، بیست سال پیش هم همین حدود بودند. یعنی زیاد تفاوت نکرده ولی استعمار آمریکا دارد از اینها سو استفاده میکند.
پس رسانه باید دقیق جریان ها را بشناسد تا در تعین مصداق اشتباه نکند و یا عقائد یکی را به اسم دیگری نقد نکند.
• نگاه اشتباه دیگری که ما در رسانه هایمان داریم: نگاه ایرانی و شیعی به تمام مسائل جهان اسلام است. باید خود را جای یک جوان اندونزیایی بگذاریم و ببینیم اگر جای او بودیم چه میکردیم؟
بطور مثال مرسی به ایران آمد و یکسری ایرادات هم داشت؛ با آمریکا ارتباط برقرار کرد و با اسرائیل کاری نداشت. من با نگاه شیعی خودم میگم مرسی چرا اینکار را کرد؟ مرسی در اجلاسی که در ایران برگزار شد، سلامی به خلفا میدهد من با نگاه خودم میگم چرا این کار را کرد؟ باید خود را جای او بگذاریم. مصر 84 میلیون جمعیت دارد و 3 میلیون فقیر، که محل زندگی آنها قبرستان است، اگر رسانه شناختی درستی از مصر داشت، موضع درست هم میگرفت. در واقع اگر رسانه شناخت درستی از اسلام سیاسی داشت، جوری دیگری برخورد میکرد.
یا مثال دیگر اشتباهی بود که اخوان در سوریه انجام داد، اما رسانه همه اخوانی ها را کنار گذاشت. در حالی که به اعتقاد بنده آینده جهان اسلام از آن اخوانی ها است. نزدیک ترین جریان به شیعه انقلاب اسلامی، تفکر اخوانی هاست. ما اگر بخواهیم اسلام پیروز باشد باید با سلفی های معتدل به اسم اخوانی تعامل سازنده داشته باشیم.
• یکی از انحرافات در رسانه گسترش شایعات است. بعنوان مثال: جهاد نکاح. نکته مهم در این زمینه فتوای جهاد نکاح و عمل به جهاد نکاح است. بله به جهاد نکاح عمل شده ولی هنوز صدور فتوا برای چنین چیزی مشخص نیست، صحت داشته باشد. فیلمی از آقای عریفی در یوتیوب پخش شد و ایشون بعد از 15 روز تکذیب کرد، آیا تکذیبیه رو بپذیرم یا آنکه در یوتیوب آمده است؟ بله در نتیجه تفاوتی نیست به واسطه همان عده ای رفتند و جهاد نکاح کردند، ولی ما در تحلیلمان باید بین این دو فرق بگذاریم. بعضی ها میگویند آقا ما روایت داریم تهمت بزن تا کار پیش برود! کجا علمای ما این کار کردند؟ کجا اهل بیت چنین کاری کردند؟
• یکی از مشکلاتی که ما در رسانه داریم این است که یک جوانی که مثلا کارشناس روزنامه نگاری یا رسانه است، یک متنی را علیه تکفیری ها مینویسد و چون این جریان را نمیشناسد ، معلول های متفاوت را به علت های متفاوت میچسباند و این میشود خوراک رسانه ای ما!!! و یکباره میبینیم تعداد کثیری هم از این متن نقل قول میکنند.
یکی از شبهاتی که در حال حاضر رسانه در آن گیر کرده این است که چرا آمریکا نمی آید علیه داعش به نفع شیعه عملیات انجام دهد؟
همدستی نشان دادن با آمریکا به هر شکل و قیافه ای هیچگاه بنفع شیعه نیست! زرقاوی رهبر قبلی القاعده عراق می گوید ابن تیمیه قبلا پیش بینی کرده بود که شیعه با کفار دست دردست هم با اهل سنت می جنگند، پس همانطور که ابن تیمیه در مقابل مغول ها ایستاد ما هم باید در مقابل شیعه بایستیم، حتی اگر هزاران نفر این وسط کشته شوند. خب جوان اهل سنت هم این تحلیل را میشنود و جذب آنها میشود.
• وظیفه مهم دیگر رسانه برخورد با افراطیون شیعه است. ضرری که شبکه های افراطیون شیعه به شیعه میزند، شبکه های وهابی نمیزنند!
در سفری که به مصر داشتم این را متوجه شدم که بعد از انقلاب مصر و باز شدن فضا و شکل گیری شبکات ماهواره ای تند شیعی، و توهین به مقدسات اهل سنت؛ بشدت فضا ضد شیعی شده! در تاکسی وقتی میگفتم شیعه هستم من را چپ چپ نگاه میکردند، مصری که خودشان میگویند ما شیعی الهوایی هستیم. مصری که 50 میلیون آن طرفدار تصوف هستند.
به یکی گفتم من شیعه هستم از ایران، گفت همون هایی که حضرت فاطمه را سب و لعن میکنید!!
به یکی گفتم من شیعه هستم از ایران، گفت آهان همونایی که میخواستن کعبه را بدزدند و ببرند قم!!
به یکی گفتم من شیعه هستم از ایران، گفت همون هایی که از یهودی ها درست شدید!!
چرا؟ از کجا چنین فضایی شکل گرفته؟ چرا اینقدر تند و زننده؟
البته برای مخاطب تند شیعه باید نرم و لطیف انتقادات را مطرح کرد.
• یکی از نکاتی که رسانه ها باید به آن توجه کنند نشان دادن خدمات نظام به اهل سنت داخل ایران است. ما نرفتیم جایی در جهان مگر اینکه گفتند شما دارید به اهل سنت ایران ظلم میکنید. چون خدمات به اهل سنت بیان نشده و نشان داده نشده به اهل سنت جهان.
• مشکل دیگر که در رسانه ها دیده می شود، استفاده کردن از آدم هایی است که نگاه اهل سنت به آنها منفی است. فلان شبکه صدا و سیما و یا فلان شبکه رادیویی آدم می آورد که نگاه اهل سنت به آن منفی است و در آن به موضوع نقد وهابیت می پردازد. خب آیا این نقد تاثیر گذار است؟ یا فضا را بدتر میکند؟ و حتی بدتر از آن به اسم نقد وهابیت، عقائد اهل سنت را نقد میکند. بعلت نداشتن تخصص نمیتواند بین وهابیت و اهل سنت تفکیک قائل شود. این اتفاقات فضا را به نفع تکفیری ها تمام میکند.
فلان سخنران حرف هایی درباره ی اهل سنت زد، بنده خودم از بازجوی عبدالمالک ریگی شنیدم که ایشان از ریگی پرسیده بود، شما چگونه میتوانید جوانان را جذب کنید؟! گفت: من جذب نمیکنم، خود شما جذب میکنید. ما فقط چند تا سی دی از تندروهای شیعه بهشان نشان میدهیم، بعد از دیدن این سی دی ها خودش می آیند و میگویند من میخوام برم شیعیان را بکشم. و می آید در مساجد در حسنیه ها در بین سرداران سپاه خودش را منفجر میکند. و فکر میکند مستقیم به بهشت میرود.
رسانه ها یک اشتباه بزرگی که میکنند این است که حرف هایی که متناسب رسانه نیست را در رسانه میزنند. در فلان مجلس خصوصی اسمی برده شده یا تحلیل ارائه شده، و یا در مورد اختلافات شیعه و سنی حرفی زده شده، فلان سایت یا فلان سازمان رسانه ای همان را برای میلیون ها بیننده پخش میکند. این موارد برای رسانه نیست! این برای همان مجلس کوچک است. هرجایی باید حرف خاص خودش را زد، نباید همه چیز را با هم قاطی کرد.
• نکته ی دیگر در فضای رسانه، تبیین محبت اهل سنت نسبت به اهل بیت است. ما به ندرت ناصبی در جهان اسلام داریم. بنده بیست سال است که در فضای گروه های تکفیری کار میکنم، اما به تعداد انگشتان دستم، ناصبی نمیشناسم. ولی پانصد میلیون صوفی میشناسم که محبت اهل بیتشان، مثل شماهاست. و رسانه ای ها این را نمیدانند. سلفی ها محب اهل بیت هستند، اخوانی ها محب اهل بیت هستند.
یکبار یک سنی سلفی آمد پیش من و گفت: شما به بزرگان ما توهین میکنید، ما به چه کسی توهین کنیم؟
یعنی اگر خدای نکرده من کاری کنم که یک جوان محب اهل بیت را کاری کنم که به سمت توهین به اهل بیت رفت، آنوقت چه میشود؟ من با دست خودم ناصبی تربیت کردم.
یک دفعه میگویند، حماس ناصبی است. حماسی ها اخوانی هستند و درست است که درسوریه اشتباه کردندولی هیچ ناصبی در حماس وجود ندارد. نه در مردم عادی نه در بین نویسندگان.
محمد بن عبد الوهاب اسم دخترشفاطمه است. اسم پسرهایش حسن و حسین است. حالا میشود به این گفت ناصبی؟ اما محمد بن عبد الوهاب، معاویه را بیشتر از امام علی دوست دارد. یعنی امویان را بیشتر از اهل بیت دوست دارند، اما اهل بیت را هم دوست دارند. البته که میان وهابی ها، ناصبی هم هست. و نباید همه چیز را با هم قاطی کرد.
• نکته ی دیگر: اختلافات فراوانی بین جریان اخوان المسلمین و القاعده با وهابیت وجود دارد و ما باید این اختلافات را بزرگ کنیم.
از 540 کتاب در مورد تکفیر، 250 عدد نقد وهابی ها علیه القاعده است. حضور القاعده در عربستان ممنوع است، ولی متاسفانه فضای سیاسی باعث میشود همین عربستان به داعش کمک کند و به القاعده کمک میکند. اینها را باید از هم تفکیک کنیم.
• نکته دیگر: تاکید بر اسلام سیاسی و حمایت از مدافعان آن. ما باید اسلام سیاسی را در جهان تقویت کنیم. یعنی اسلامی که برای تمام شئونات زندگی حتی مسائل سیاسی حرف و برنامه دارد. و قائل به عدم جدایی دین از سیاست است. هر جا اسلام سیاسی در عالم باشد ما باید آن را حمایت کنیم. این مبنایی است که رهبری و نظام پای آن ایستاده؛ حتی اگر اخوان و حماس در سوریه اشتباه کنند، ما دفاع مان را از اسلام سیاسی بر نمیداریم. چرا؟ چون اگر از اسلام سیاسی حمایت نکنیم باید از اسلام سکولار یا به قول امام( اسلام آمریکایی) حمایت کنیم. انقلاب کردیم تا اسلام سیاسی بر دنیا حکومت کند، نه اسلام آمریکایی و سکولار.
و متاسفانه بعضی ها میگویند برویم با اسلام سکولار توافق کنیم، علیه تکفیری ها! مگر تکفیری ها چقدر هستند که برویم علیه آنها توافق کنیم با اسلام آمریکایی؟
اسلام سیاسی اگر حکم فرما شود، خودش میتواند جلوی این تکفیری ها ایستادگی کند، به شرطی که فلان مسئول در وزارت خارجه، فلان مسئول در صدا و سیما و.. بداند که باید چطور برخورد کند.
به نظر بنده القاعده فرصت خوبی بود برای تعامل؛ اما عدم شناخت درست این فرصت را از دست ما گرفت. چرا؟ چون اگر بحث عراق را جدا کنیم در ده سال گذشته القاعده تمام عملیات خود را علیه آمریکا انجام داده؛ البته درست است که همین القاعده در جنگ شوری از آمریکا پول و اسلحه میگرفتند، اما وقتی از خودشان سوال می شد، میگفتند: بخاطر هدف مشترک.
• نکته دیگر: ایجاد رعب و وحشت، یکی از اهداف بلند داعش است. در کتابهایشان آورده اند: (تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ) بترسانید دشمنان خدا را. بخاطر همین سراغ گرافیک و هنر و فضای مجازی رفتند. و کلیپ های خشن تولید و پخش میکنند و متاسفانه من رسانه شیعه نیز، همین ها را پخش میکنم. یعنی دقیقا در راستای راهبرد داعش کار میکنم.