از جمله برچسب هایی که در میان برخی فرق اسلامی رد و بدل می شود، «مشرک» و «وهابی» است. این مساله مختص به درگیریهای افراطیون شیعه و سنی نیست و متاسفانه بین برادران اهل سنت نیز وجود دارد.
علیرضا کمیلی
از جمله برچسب هایی که در میان برخی فرق اسلامی رد و بدل می شود، «مشرک» و «وهابی» است. این مساله مختص به درگیریهای افراطیون شیعه و سنی نیست و متاسفانه بین برادران اهل سنت نیز وجود دارد. مثلا برخی جریانات صوفیانه مانند بریلوی ها، برادران دیوبند را «وهابی» خوانده و حتی تکفیر می کنند و برخی از دیوبندها نیز بریلوی ها و صوفیان را «مشرک» خوانده و حتی تکفیر می نمایند!
للاسف شاهدیم، عده ای که دل شان به حال امت اسلامی نمی سوزد یا نفهمیده اند که بر اساس آن آیه قرآن افتراق به ضعف جامعه و از دست دادن قدرت و ابهت او می انجامد یا چشمان شان را بسته اند و نمی بینند که چطور دشمن بر وضع کنونی کشورهای اسلامی قهقهه می زند، از این درگیری ها نان خود را می برند و بر آتش این جهالت های غیرشرعی، بنزین اختلاف می پاشند!
عده ای تعمد دارند که برخی جریانات اسلامی را به هر نحوی از دایره گفتگو و تعامل خارج کنند حال آنکه سیره نبوی جز در قبال کسانی که محارب با مسلمین بودند چنین نبوده و نیست.
اصل و اساس «داعشی بودن» شامل داشتن روحیه ای تکفیری است که هر کسی را به جرم داشتن اختلافی اندک با فکر من، یا نوع برداشت من از دین، کافر و دشمن بخوانیم و جواز طرد و نفی عملی یا نظری او و تمسخر و تحقیرش را بدهیم. از این منظر خیلی از ما که در عمل دشمن داعش هستیم، روحیه ای داعشی داریم. این مساله در میان جریانات سیاسی و اجتماعی جامعه ما نیز دیده می شود! اصولگرا و اصلاح طلب و باز حتی در میان خود این جریانات، بیاناتی رد و بدل می شود که بوی تکفیر می دهد!
حال آنکه روحیه پیامبر صلی الله علیه و آله که خداوند او را «اسوه حسنه» و صاحب خلق عظیم برای ما معرفی کرده است حتی با کفار چنان بود که «لعلک باخع نفسک...» در شان او نازل شد. چه بسیار است فاصله جامعه ای که اخلاق و محبت محور روابط اجتماعی او را تشکیل می دهد و جامعه ای که نفرت و کینه ورزی مبنای مناسبات اجتماعی آن است.