در حال بارگذاری ...

حمید عنایت سید جمال الدین را برجسته‏ ترین روشن‏فکر دینی در ایران و نامق کمال را برجسته‏ ترین روشن فکر دینی در عثمانی آن دوران می‏داند. او یگانه نماینده‏ واقعی و متناسب عقاید عثمانیان جوان شمرده شده؛ تکاپوگرانی که ادعا شده است در دعوت اتحاد اسلام نسبت به سید جمال الدین و سلطان عبدالحمید دوٌم علاوه بر تقدم زمانی، تفوق کیفی نیز داشته ‏اند.

دکتر محمدحسین امیراردوش
 
 محمد نامق کمال (متوفای 1306 هجری قمری/ 1888 میلادی) شاعر، ادیب، موّرخ و نظریه‏ پرداز سیاسی - فرهنگی، بلندآوازه ‏ترین اندیشمند عثمانی در سده سیزدهم- چهاردهم هجری / نوزدهم میلادی، از رهبران جنبش اتحاد اسلام به شمار می‏آید. حمید عنایت سید جمال الدین را برجسته‏ ترین روشن‏فکر دینی در ایران و نامق کمال را برجسته‏ ترین روشن فکر دینی در عثمانی آن دوران می‏داند.(1)   او یگانه نماینده‏ واقعی و متناسب عقاید عثمانیان جوان شمرده شده(2)؛ تکاپوگرانی که ادعا شده است در دعوت اتحاد اسلام نسبت به سید جمال الدین و سلطان عبدالحمید دوٌم علاوه بر تقدم زمانی، تفوق کیفی نیز داشته ‏اند.(3) 
نامق کمال، نماینده‏ برجسته جریان فراگیر و بارز عثمانیان جوان، در بدو شکل‏ گیری آن، یعنی جریان اسلام‏گرا بود.« در تمام مدت زندگی، نامق کمال، عمیقاً پایبند ارزش‏های سنتی و اعتقادات اسلامی بود و اغلب رجال تنظیمات را به خاطر غفلت در نگه‏داری و حفظ بهترین آداب و رسوم قدیم اسلامی به باد انتقاد می‏گرفت. به اعتقاد او، این آداب و رسوم می‏توانستند الهام‏بخش و راهنمای نهادهای جدیدی باشند که از اروپا اخذ می‏شدند. او در مقابل تحقیرکنندگان اروپایی، ارزش‏های اسلامی را تأیید می‏کرد و به دفاع از دستاوردهای اسلامی می‏پرداخت و حتی نظریه وحدت اسلامی را تحت رهبری عثمانی ارائه می‏داد و اعتقاد داشت که از طریق آن می‏توان تمدن مدرن را در آسیا و آفریقا تشویق به قبول و تطابق و توسعه کرد و به این ترتیب موازنه‏ای از قدرت شرقی در مقابل قدرت اروپا به وجود آورد.»(4)
عبدالعزیز محمد الشناوی سید جمال الدین و نامق کمال را چنین مقایسه می ‏نماید: 
« این دو از بسیاری جهات به یکدیگر شباهت داشتند. نامق یکی از اندیشه‏وران بزرگ اسلامی عثمانی در قرن نوزدهم بود، که در سال 1888 وفات یافت. و افغانی یکی از اندیشه ‏وران بزرگ در تمامی جهان اسلام در همان قرن بود. او نیز در سال 1897 از این جهان رخت بربست. خاستگاه خانوادگی هر دوی ایشان، اشرافیت محلی بود.(5) هر دوی ایشان برخوردار از باورهای دینی اصیل اسلام بودند و هر دو خواستار تمسک به احکام شریعت و سنن اسلامی گردیدند. هر دوی ایشان به روزنامه‏ نگاری پرداختند. 

نامق کمال در نشریات ترکی مانند جریده‏ «تصویر افکار» و «المرآة» و افغانی در نشریات عربی مانند «عروة الوثقی» و بخش عربی مجله‏ «ضیاء الخافقین» فعالیت نمودند. هر دوی ایشان خواستار نظام پارلمانی و تحقق عدالت و آزادی گردیدند، و افزون بر آن، نامق اولین فردی بودکه نظام پارلمانی را با حقوق انسانی ربط داده و ثابت نمودکه نظام بیعت در اسلام، معادل با مردم‏ سالاری است. هنگامی که ارنست رنان فیلسوف فرانسوی بر اسلام تاخت، هر دوی ایشان علیه آن ردیّه نگاشتند. 
بر هردوی ایشان ستم رفت. نامق کمال به دستور سلطان عبدالعزیز به زندان قبرس روانه شد، و بیش از سه سال در آن محبوس بود. وی بیش‏تر دوران زندگانیش را یا در بند گذرانید و یا در تبعید در اروپا. 
افغانی نیز از پادشاهان و امیران مشرق زمین، ستم، ناروایی، ستیزه و خواری دید. دور نمودنش از هند در سال 1870 و رانده شدن از اسلامبول در سال 1871 در عهده سلطان عبدالعزیز، تبعیدش از مصر در دورة خدیو توفیق در سال 1879 و دور راندنش از ایران به دستور ناصرالدین شاه نمونه‏ هایی است از این وضعیت. 
هر دو برای رهایی از گرفتاری بیش‏تر، به اروپا پناهنده شدند. و هر دوی ایشان غرب را مسئول ضعف، بلکه بلایی که بر ملت‏های مسلمان فرود آمده بود، می‏دانستند. و هر دو بر ضرورت هجوم استعماری اروپا بر جهان اسلام تأکید داشتند. میان این دو، وجوه اختلاف نیز مانند جهات تشابه زیاد بود. هر یک از این دو، ندای وحدت اسلامی سر داده بود، تا مسلمانان پراکنده را گرد هم آورد. لیکن نامق کمال خواستار شکل ‏گیری اتحادی برای دفاع و حمایت از مصالح مسلمانان در هر گوشه جهان به زمامداری دولت عثمانی بود.(6) اما در فراخوان وحدت اسلامی افغانی که تمام جهان اسلام را در بر می‏گرفت، احیای نظام خلافت و بازیافت جایگاه سزاوار و هیبت آن، در صدر اسلام و بهره‏برداری از فرصت سالانه‏ ای که ادای مراسم حج با گردهمایی گروه‏های بزرگی از مسلمین در مکه مکرمه، برای بررسی مشکلات مسلمانان و راه‏های بیداریشان فراهم می‏آورد، جای می‏گرفت. در فراخوان افغانی تأکیدی بر عثمانی بودن خلیفه نبود و بنا بر نظری که بدان تصریح داشت «مسلمانان ملیتی جز دینشان ندارند»، خلیفه می‏توانست از هر یک از سرزمین‏های اسلامی باشد. اگر چه وی گاه‏ گاه، تمایلش را بر عثمانی بودن خلیفه، به اعتبار آن که سلطان دولت عثمانی است و این دولت بزرگ‏ترین دولت اسلامی آن روزگار بود، ابراز می‏نمود. 
تفاوت دیگر میان آن دو این بود، که به اعتقاد نامق کمال برای فائق آمدن بر نفوذ اقتصادی و سیاسی و مداخله جویی‏ های نظامی اروپا در سرزمین‏های اسلامی، می‏بایست به عنوان اولین گام به دفع خطرهای هجوم فرهنگی غرب پرداخت.(7)
لیکن فراخوان افغانی فراگیر بود و تمامی این جوانب را در بر می‏گرفت. زبان دعوت نامق کمال، ترکی، و جغرافیای آن در چارچوب کلی دولت عثمانی، به ویژه در بخش‏های ترک‏ نشین جای می‏گرفت، علی‏رغم آن که او زبان‏های عربی، فارسی و فرانسه را فرا گرفته بود. در حالی که زبان دعوت افغانی، با آن که زبان‏های افغانی، فارسی، هندی، ترکی و فرانسه را آموخته بود، غالباً عربی و متوجه تمامی جهان اسلام بود. تکاپوهای نامق کمال به اسلامبول و پاره‏ ای از بخش‏های آناتولی و تعدادی از کشورهای اروپای غربی، هنگامی که سالیان چندی را در لندن، پاریس و وین گذارند محدود می‏گردند. اما فعالیت‏های تکاپوی افغانی، از افغانستان آغاز و تا هند، ایران، مصر، روسیه، اسلامبول، لندن و پاریس کشیده می‏شد. و افغانی در مصر مکتبی اندیشه ‏ای بنا نهاد، که بسیاری از علما و رجال برجسته سیاست، حاکمیت و ارتش به وابستگی بدان مباهات داشتند. لیکن افغانی تألیفات زیادی نداشت شاید از آن رو که به گفتارهای سیاسی، اجتماعی، سخنرانی‏ها و مقالات مطبوعاتی بسنده نموده بود. 
اما نامق کمال کتاب‏های متعددی از فرانسه به ترکی ترجمه نمود که از آن جمله است: ترجمه کتاب «روح القوانین» ، فیلسوف فرانسوی مونتسکیو، و داستان «وطن» را تألیف نمود، که در عرصه ‏های ترک زبان بازتابی شگرف بر جای نهاد. بنابر دلایل فوق، افغانی از آوازه‏ای بلند در میان فرهیختگان و ملت‏ها برخوردار گردید که نامق کمال بدان دست نیافت و می‏توان گفت که افغانی فراملیتی بود، پیشوای سیاسی که آوازه‏ شهرتش سراسر جوامع عربی و اسلامی را در نوردید، در حالی که نامق کمال ترکی بود که به استادی دانشگاهی که بیش‏تر وقتش به تألیف و نگارش و ترجمة کتب مرجع از فرانسه به ترکی مصروف می‏دارد، مانند بود. 
لیکن این دست از فعالیت، از جایگاه وی به عنوان یکی از پیشوایان پیشگام راهی از راه‏های تکاپوگری در زمینه تحقق وحدت اسلامی، تحت رهبری دولت عثمانی نمی‏ کاهد».(8)
 
پانوشت:
1 -  رجوع شود به حمید عنایت، سیری در اندیشه‏ سیاسی عرب، ص251(زیرنویس). فریدون آدمیت، نامق کمال را در شمار نادرترین دانایان ترک در آن دوران می‏شمارد، لیکن بنا بر رویه‏ مألوف، از آن جایی که برای او مسلّم است، جامعه عثمانی هیچ گاه متفکران بزرگی به خود ندید!، اعتقاد دارد که هیچ کدام شخصیت فکری فوق‏العاده‏ای نداشتند !(فریدون آدمیت، اندیشه‏ های میرزاآقاخان کرمانی، ص 5). 

2 - رجوع شود به
Niyazi Berkes, TÜRKİYE'DE ÇAĞDAŞLAŞMA, Doğu – Batı, S.282
3 - رجوع شود به:
Mümtaz, er Türköne, SİYASİ BIR İDEOLOJİ OLARAK ISLAMCILIĞIN DOĞUŞU, S.100,281- 282. 

4 - برنارد لوئیس، ظهور ترکیه‏ نوین، صص 189-190.
5 - ادعای نویسنده معطوف به روایت افغانی بودن سید است.
6 - نامق کمال در یکی از مقالات خود که در روزنامه‏ “عبرت” به تاریخ 12 ژوئیه‏ 1289 هجری قمری / 1872 میلادی منتشر گردیده است در این خصوص چنین می‏نویسد:
" از آن جا که خلافت در اینجاست و از آن جا که ... از نظر مکان و آمادگی مردم به سبب نزدیکی به اروپا - یعنی موطن فعلی تمدن، چه از لحاظ ثروت و چه از نظر علم، این مملکت پیشرفته‏ ترین سرزمین‏های اسلامی است لذا مرکز این اتحادی که از آن صحبت می‏کنیم مطمئناً همین جاست… وقتی اتحاد مزبور حاصل شود، آنگاه اشعه علم از این مرکز به آسیا و آفریقا اشاعه خواهد یافت. در مقابل اروپا، موازنة جدیدی در مشرق وجود خواهد آمد و به این طریق مقیاس عدالت در جهان بشری ابراز خواهد شد ... " (برنارد لوئیس ، ظهور ترکیة نوین، ص 474 – 475).
7 -  " ... در اوایل دهه 1870 ، نامق کمال از خطر غرب برای جهان اسلام - هم به صورت فرهنگی و هم امپریالیستی آن - آگاهی داشت و اصرار می‏ورزید که عثمانی‏ها، رهبری دفاع از اسلام را در مقابل خطر مزبور به عهده گیرند. ولی به هر حال پان اسلامیسم وی فرهنگی بود و نه سیاسی". برنارد لوئیس، همان، ص 474.
8 - عبدالعزیز محمدالشناوی، همان، ج3، ص 1197 – 1199. 

 




نظرات کاربران