«هیچ کس باور نداشت که در عصر حاضر اصول اسلام، عملی باشد... انقلاب ایران جان تازه ای به اندیشه اسلامی بخشید و ثابت کرد که اصول اسلامی کماکان کاربرد دارد و می تواند مبنای جامعه امروزی قرار گیرد....».
تقی صوفی نیارکی
بسیاری از صاحب نظران در پدیده جنبش های اسلامی معاصر، معتقدند که انقلاب اسلامی ایران یکی از عوامل مهم و تأثیرگذار در پیشبرد روند بیداری و آگاهی مسلمانان و ازدیاد فعالیت های مؤثر در جوامع عربی و اسلامی بوده است. نظریه تأثیرپذیری کشورهای اسلامی از انقلاب ایران، مبتنی بر سخنان رهبران جنبش های آزادی بخش، الگوبرداری آنان از انقلاب ایران و مطالعه ی تحولات و رویدادهایی است که در کشورهای اسلامی رخ داده. امام خمینی خود بر این نکته واقف بودند و به آن افتخار داشتند. «آوای انقلاب بزرگ ایران در کشورهای اسلامی و دیگر کشورها طنین انداز و افتخارساز است...»
همین نکته را خبرنگاری یک ماه قبل از پیروی انقلاب از امام سؤال می کند: «سوال: آیا فکر می کنید دامنه حوادث ایران به ترکیه نیز کشیده شود؟ جواب: نهضت مقدس ایران نهضتی اسلامی است و از این جهت بدیهی است که همه مسلمین جهان تحت تأثیر آن قرار می گیرند.»
خود آگاهی مسلمانان از قدرت خویش به ویژه در کشورهای اسلامی، بازگشت به قرآن، تکیه به فرهنگ غنی اسلامی و الهام گیری از انقلاب ایران مسأله ای نبود که هضم آن برای صاحبان قدرت آسان باشد. الکساندر هیک می گوید: «به نظر من خطرناک تر از این (مشکلات بین المللی) عواقب گسترش بنیادگرایی اسلامی است که در ایران پا گرفته و اکنون عراق و ثبات تمام رژیم های عرب میانه رو را در منطقه تهدید می کند. این پدیده اگر از کنترل خارج شود منافع ابرقدرت ها را به خطرناک ترین وجه به مخاطره خواهد انداخت.»
هم چنین الهام گیری مسلمانان از ایران، در تدوین کتاب ها و تیراژ و حجم آن ها و نیز در رسانه ها و مطبوعات چشمگیر بوده است .
آن چه در ادامه به آن اشاره می شود، تاثیر مستقیم یا غیر مستقیم انقلاب اسلامی بر حرکتهای اسلامی در منطقه می باشد:
1 ـ تأثیر در هدایت و راهبری
تاثیر حضرت امام خمینی (ره) بر مسلمانان از جنبه دینی و اسلامی کم نظیر است. در واقع، از قرن پانزدهم در دنیای غرب و شاید کمی پس از صدر اسلام، شخصیتی را نمی بینیم که به این اندازه نهضت ، افکار و عملکرد و راهبردهایش در سطح جهان اعم از جهان غرب (لیبرالیسم)، جهان شرق (کمونیسم) و جهان اسلام تأثیر گذاشته باشد. امروزه طبق اذعان تحلیل گران مختلف حرکت بیداری در سطح جهان، مدیون منش آزادی خواهانه حضرت امام خمینی(ره) در سطح راهبردی می باشد.
2 ـ تغییر در مفاهیم رایج فلسفه سیاسی
حضرت امام خمینی (ره)، با ایجاد گفتمان دین محور، بسیاری از مفاهیم رایج در فلسفه سیاسی غرب و شرق را به چالش کشید و با پیوند دین و سیاست، پا در عرصه نظریه پردازی نمود؛ به عنوان نمونه مفهوم و معنای قدرت را در سطح جهانی و نیز در جهان اسلام تغییر داد. معنای قدرت پیش از او بر منابع ماد ی تکیه داشت؛ ولی پس از انقلاب اسلامی ایران و تأثیر گفتمان حضرت امام (ره) بر جهان، معنا و تعریف قدرت، از تکیه بر منابع ملموس (مادی) به غیرملموس (معنوی) هم چون عقاید، پرورش افکار و اطلاع رسانی تغییر یافت.
3 ـ باز تعریف «مشروعیت» و «مقبولیت» با تکیه بر آموزه های دینی
مقبول آنچه در قرون متمادی، به عنوان یک نظریه جا افتاده بود، تفکیک دو مقوله «مشروعیت» و «مقبولیت» سیاسی در رهبری یک جامعه بود. یا حداقل به دلیل نارسایی در فهم سیاسی از مشروعیت با تکیه بر جنبه قدسی آن، در فلسفه سیاسی آن دو واژه را در یک مقصود استفاده می کردند؛ اما با تاکید حضرت امام بر جنبه قدسی مشروعیت حاکم در نظام سیاسی اسلام، مقبولیت را روی دیگر آن سکه ای دانستند که برای به فعلیت بخشیدن حکومت شرط لازم بود؛ لذا در طول تاریخ سابقه نداشت که یک شخصیت دینی و علمی رهبری ملتی را بر عهده بگیرد که همه، حتی مخالفانش، مشروعیت و مقبولیت او را کاملا ً تصدیق کنند؛ در واقع، می توان گفت: مشروعیت سیاسی و دینی امام در سطح جهان و در قرون اخیر بی نظیر بود.
4 ـ انقلاب اسلامی و نجات از «بی آیندگی»
بزرگ ترین یاس وقتی به سراغ ملت ها و انسان می آید که احساس کنند، کل زندگی آنان وارد تاریخی شده است که عین «بی آیندگی» است. چیزی که فرهنگ مدرنیته در جان و قلب انسآن های گرفتار آن فرهنگ فرو می کند. فرهنگی که در تار و پود کشورها رسوخ نموده است. در این تاریخ، انقلاب اسلامی بستری را آماده کرده است که اگر ملتی خود را به آن متصل کند، کل زندگی او وارد تاریخی از نورانیت و معنویت می شود. به طوری که خود را در گذشته با همه ی انبیاء هم افق و در آینده با حکومت جهانی همراه می یابد. انسانی که گرفتار بی آیندگی تاریخی شد، دیگر برای ادامه ی زندگی تحلیل ندارد.
وقتی روح امید به آینده در ملتی دمیده شد، شروع به شکفتن و بالندگی می نماید. امروز ما شاهد هستیم که روح بیداری اسلامی در مسیر گذر از عالم مدرنیته به عالم اسلامی است.
5 ـ انقلاب اسلامی گامی در فهم روح زمانه
وقتی روح زمانه و روح انقلاب اسلامی درست شناخته شود؛ نه تنها متوجه بی ثمری زندگی بیرون از انقلاب اسلامی می شویم؛ بلکه با ورود به اردوگاه انقلاب اسلامی، رهِ صد ساله را یک شبه طی می کنیم. متاسفانه بعضی از مسلمانان به کلی از زمان خود بیرونند؛ اصلا توجه نمی کنند که در کجای تاریخ زندگی می کنند. حضرت امام (ره) روح زمانه را خوب شناختند و بر اساس ذخایر الهی آن را تغذیه کردند و هدایت و رهبری نمودند.
مسلماً بشر امروز از روزگار خود به تنگ آمده است و به خوبی احساس کرده حاصل کارهایش تماماً پوچ شده و ناخودآگاه نتیجه می گیرد فردایش، که آینده ی امروزش است، نیز پوچ است و در چنین حالتی است که اگر درست اقدام کند بر خلاف همه ی موانع به نتیجه می رسد، و به راه های برون رفت از آن می اندیشد و به سرعت متوجه انقلاب اسلامی خواهد شد راهی که امروز دنیای اسلامی گام در آن گذاشته است.
6 ـ انقلاب اسلامی، در مقام رویکرد نفی غرب
انقلاب اسلامی با ظهور شعور انسان های خود آگاه و دل آگاهی که راه و رسم زندگی در دوران معاصر را خوب فهمیدند همراه بود. انقلاب اسلامی را سیاسیون تدوین نکردند، بلکه توسط یک مرد الهی شکل گرفت که اولاً: ظلمات روح مدرنیته را از طریق تجلیات اشراقی، احساس کرده بود. ثانیاً راهی را که نبی اکرم (ص) و ائمه طاهرین از طرف خدا متذکر آن بودند، به خوبی می شناخت. با توجه به این نکات، انقلاب اسلامی با رویکرد نفی غرب و اثبات اسلام به صحنه آمد و توانست این تفکر را به انسان های آزاده نیز انتقال دهد.
شعارهای معترضین در کشورهای اسلامی با رویکرد دینی بعد از آئیین های نماز جمعه تصدیق این انتقال می باشد. میدان التحریر قاهره شاهد به بار نشستن آرمان خواهی مسلمانان آن کشور بود که با شعارهای «الله اکبر، لا اله الا الله، لاشرقیه لاغربیه، دوله سلامیه» عمق خواسته های خود را مطرح نمودند.
7 ـ انقلاب اسلامی راهی برای عبور از فرهنگ غرب
در فضایی که بشر مدرن از دین فاصله گرفته و ارتقای انسان را در پیروی از اندیشه های منقطع از آسمان جستجو می کرد؛ ناگهان در قرن بیستم، با وقوع دو جنگ جهانی در مهد تمدن مدرن و شکست ایدئولوژی هایی مثل لیبرالیسم و سوسیالیسم و ظهور نابرابری های آزار دهنده، انقلاب اسلامی به عنوان راهی برای عبور از آن فرهنگ به سوی فرهنگ الهی انبیاء، عقل ها و دل ها را متوجه خود نمود و بر خلاف آن همه تبلیغات منفی که نسبت به آن روا داشتند، به خوبی از عهده نشان دادن معنی تاریخی خود بر آمد. این است که روشن می کند انقلاب اسلامی یک امر اتفاقی نیست، بلکه گشایش افق و زمان جدید در بحبوحه پایان غرب به شمار می رود. اعتراض امروز ملت های اسلامی بر روند تاریخی کشورهای اسلامی در ذیل تمدن غرب است.
8 ـ انقلاب اسلامی، ابرقدرتی فرهنگی در تقابل با فرهنگ ابرقدرتی
تحلیل گران غربی اذعان می کنند که، بخواهیم یا نخواهیم انقلاب اسلامی یک غول فرهنگی است که دارد شیشه ی حصر خود را می شکند و بیرون می آید. نوع نگرش انسان به خدا، انسان و هستی متفاوت با تبلیغات رنگارنگ دنیای متجدد است. از این رو جایگاه انقلاب اسلامی در دنیای معاصر را باید در راستای اراده خدا در تحقق اسلام در قرون اخیر دانست تا متوجه شویم که چرا این چنین قدرتمندانه جلو فرهنگ غرب ایستاده و نقشه راه برای دیگر کشورهای اسلامی ترسیم می نماید.
با توجه به هویتی که انقلاب اسلامی به مسلمانان جهان داد به آنان این ایده را تاکید کرد که «لیبرالیسم و کمونیسم» دو دروغ بزرگ تاریخ بشریت می باشد و برای رهایی از سلطه آن باید به هویت تاریخ خود بازگشت.
9 ـ رهبری معنوی حضرت امام الگویی برای حرکت های اسلامی
زندگی بی تجمل وی ، صلاحیت رهبری مستضعفان و توده های مسلمان را به او ارزانی داشت. در واقع زندگی وی، چه زمانی که یک طلبه ساده بود، چه زمانی که مرجع تقلید انسآن های بسیاری قرار گرفت و چه هنگامی که خود را در رأس هرم قدرت یافت، در نهایت سادگی بود. افزون بر آن، تقوا و اخلاق اسلامی امام خمینی نیز تأثیرات فراوانی بر مردم گذاشت، به گونه ای که انسان های بسیاری را به حرکت علیه ظلم و ستم واداشت.
امام خمینی، تنها به امت و تمدن اسلامی و نجات آن از گمراهی و عقب ماندگی مادی و معنوی نمی اندیشید؛ بلکه در فکر نجات همه ملت ها و تمدن ها بود. پیامش به گورباچف و پاپ، گویای دغدغه انسانی و الهی وی در نجات انسان ها و فرهنگ هایی بود که از جاده هدایت انسان و سعادت دنیا و آخرت خارج شده بودند. این دلسوزی، ارتباط و تأثیر انقلاب اسلامی ایران را با بخش های دیگر جهان برقرار ساخت.
امام خمینی هم بر جهان شمولی نهضت اسلامی مردم ایران تأکید می ورزید، به گونه ای که آن را مختص مسلمانان جهان نمی دید و هم با رد جهان شمول بودن الگوهای غربی، توانایی الگوهای غربی برای هدایت و نجات انسان ها را نمی پذیرفت، درحالی که در میان بسیاری از متفکران مسلمان، این اصرار و این نوع نظریه پردازی به چشم نمی آید.
علاوه بر مطالب بالا که حکایت از تاثیر گذاری انقلاب اسلامی ایران، بر جریانات بیداری اسلامی دارد، بسیاری از تحلیل گران آزاده نیز بر این عقیده معترف اند که انقلاب اسلامی یکی از مهم ترین علت های اصلی در حرکت های اسلامی در کشورهای عربی می باشد:
«هیچ کس باور نداشت که در عصر حاضر اصول اسلام، عملی باشد... انقلاب ایران جان تازه ای به اندیشه اسلامی بخشید و ثابت کرد که اصول اسلامی کماکان کاربرد دارد و می تواند مبنای جامعه امروزی قرار گیرد....».
«مهم ترین اثر و کار امام این بود که دیکتاتوری در اسلام را مجاز نشمرد. مردم حق انتخاب دارند و نمی توان حقوق ایشان را رعایت نکرد.»
«الهام و الگو گرفتن از ایران به ویژه درکیپ تاون، نقش بسزایی در براندازی رژیم آپارتاید ایفا نمود...»
وی تأثیرگذاری امام را بر کشورها، ناشی از اسلام می داند: «منشأ تفکرات انقلاب امام دین مبین اسلام بود. بدون شک این تفکرات و هم چنین رهبری امام به مسلمانان خصوصا جوانان انگیزه مبارزه بخشید...»
دکتر شقاقی در کتاب «امام خمینی راه حل جدید جهان اسلام» روش انقلاب ایران را مؤثر دانسته و برای تداوم مبارزه، انقلاب اسلامی ایران را شایسته پیروی، معرفی می کند. وی در بخشی از کتاب، امام را این گونه معرفی می کند: «مظهر جریانی نو بود که اسلام را به عنوان یک ایدئولوژی مطرح می کرد تا از طریق برپایی حکومت اسلامی، همه ابعاد زندگی و مشکلات آن را حل و فصل نماید.» آنگاه که روشن فکران و مبارزین برای تداوم کار خود و توجیه پیروان خویش به ناسیونالیسم و مکاتب فکری چپ گرایانه روی می آوردند، انقلاب اسلامی را نمونه ای جدید از تمدن بشری دانسته که: «پایان کار اندیشه های لائیک و همه دیگر انواع اندیشه هایی را که می خواستند جایگزین اسلام شوند اعلام کرد.»
حدیث این ماجرا را رهبر معظم انقلاب این گونه ترسیم کرده اند: «قبل از انقلاب اسلامی در بسیاری از کشورها و از جمله کشورهای اسلامی، گروه ها و جوان ها و ناراضی ها و آزادی طلب ها با ایدئولوژی های چپ وارد میدان می شدند؛ اما بعد از انقلاب اسلامی پایه و مبنای حرکت ها و نهضتی های آزادی بخش، اسلام شد. امروز در هر نقطه ای از دنیای وسیع اسلام که جمعیت یا گروهی به انگیزه آزادی خواهی و ضدیت با استکبار حرکت می کنند، مبنا و قاعده کار و امید و رکنشان، تفکر اسلامی است.»
امام بنیان ارزش های مادی را در دنیا لرزانیده است. رهبر کمونیست کشوری دوردست، با قدرت مادی بالا و دارای پیشرفت های زیاد، می گوید: «خواهش می کنم کتابی درباره اسلام بدهیدتا مطالعه کنم».
امروز نماینده مجلس یک کشور مادی که هفتاد سال بر مبنای ماتریالیسم دیالکتیک اداره شده است به من می گوید: «به برکت امام شما، در پارلمان کشورم، سخنرانی ها با «بسم الله الرحمن الرحیم» شروع می شود.» امام عزم آن داشتند که تجربه های به دست آمده از انقلاب را به جهان صادر کنند و با اطمینان بر این عقیده بودند که اسلام سنگرهای کلیدی جهان را فتح خواهد کرد: «ما به تمام جهان تجربه هایمان را صادر می کنیم و نتیجه مبارزه و دفاع با ستمگران را بدون کوچک ترین چشم داشتی به مبارزان راه حق انتقال می دهیم و مسلماً محصول صدور این تجربه ها جز، شکوفه های پیروزی و استقلال و پیاده شدن احکام اسلامی برای ملت های دربند نیست. روشن فکران اسلامی همگی با علم و آگاهی باید راه پرفراز و نشیب دگرگون کردن جهان سرمایه داری و کمونیزم را بپیمایند و تمام آزادی خواهان باید با روشن بینی و روشن گری، راه سیلی زدن بر گونه ابرقدرت ها خصوصا آمریکا را بر مردم سیلی خورده کشورهای اسلامی و جهان سومی ترسیم کنند. من با اطمینان می گویم اسلام ابرقدرت را به خاک مذلت می نشاند. اسلام موانع بزرگ داخل و خارج محدوده ی خود را یکی پس از دیگری برطرف و سنگرهای کلیدی جهان را فتح خواهد کرد.»
بیداری اسلامی هر چند پیش از انقلاب در ایران، و در دو سده ی اخیر در کشورهای مختلف شکل گرفته بود؛ اما اگر بیداری اسلامی را در یک منحنی رسم کنیم، حرکت امام ره در قالب انقلاب اسلامی را طی این 200 سال در قله ی این منحنی می توان ترسیم نمود. با توجه به رهبری بی نظیر حضرت امام در رویارویی با قدرت ها و به پیروزی نشاندن یک انقلاب و راهبری موج بیداری اسلامی و مواجهه با مسائل آن، بررسی مشکلات و موانع این پدیده از دیدگاه آن بزرگ مرد تاریخ، از اهمیت زیادی برخوردار است. تحلیل و بررسی این موانع، مبتنی بر یافته های امام، باید دستاوردی گران سنگ برای اسلام خواهان، صاحب نظران و رهبران جنبش های اسلامی تلقی شود.