خواندن این مقاله از آن جهت اهمیت دارد که اولا نشان می دهد در خارج از جهان تشیع چه نوع نگاهی به ایران و شیعه وجود دارد و ثانیا رصد و برنامه ریزی دقیق اسرائیلی ها برای شناخت نقاط شکاف میان تشیع و تسنن برای تعمیق و گسترش آن را نشان می دهد. خواندن این مقاله به ما می آموزد که چگونه باید رفتار کنیم و تشیع را چگونه باید معرفی کنیم تا بهانه ای به دست دشمنان برای رویکردهای ضدشیعی ندهیم تا از این طریق رویاهای صهیونیست ها را نقش بر آب کنیم.
امیر درسی
اسرائیلی ها هرساله کنفرانسی در هرتصل برگزار می کنند. مقالات یازدهمین اجلاس آن با موضوع «کابوس شیعی» در کتابی به نام « مؤتمر هرتسیلیا السنوی ( الحادی عشر) الکابوس الشیعی » به چاپ رسیده است. یکی از این مقالات به موضوع نگاه اهل سنت به موضوع وحدت با شیعیان پرداخته است که خلاصه ای از آن ترجمه و خدمت مخاطبین تقدیم می شود. خواندن این مقاله از آن جهت اهمیت دارد که اولا نشان می دهد در خارج از جهان تشیع چه نوع نگاهی به ایران و شیعه وجود دارد و ثانیا رصد و برنامه ریزی دقیق اسرائیلی ها برای شناخت نقاط شکاف میان تشیع و تسنن برای تعمیق و گسترش آن را نشان می دهد. خواندن این مقاله به ما می آموزد که چگونه باید رفتار کنیم و تشیع را چگونه باید معرفی کنیم تا بهانه ای به دست دشمنان برای رویکردهای ضدشیعی ندهیم تا از این طریق رویاهای صهیونیست ها را نقش بر آب کنیم.
درباره ی تقریب مذاهب اسلامی در میان اهل سنت، دو نگاه مطرح است:
الف: اگرچه ایدئولوگهای جریان سلفی دنبال بستن راه های تقریب هستند
ب: ولی بعضی نگاه ها ازدرون اهل سنت دنبال برجسته کردن اهمیت این مطلب است: کاهش تفارق ها و تناقض ها و اختلافات تاریخی بین دو مذهب
در میان نگاه دوم نیز شدت و ضعف وجود دارد مثلا بعضی از جریان های سنی به شیعه به عنوان یک مذهب مساوی مثل بقیه ی مذاهب اربعه ی تسنن می نگرند . از بازتاب ها و برکات مثبت این نگاه برگزاری همایش ها و صدور فتاوای تقریبی است که مثلا در عراق و لبنان شاهد آن هستیم. در همین رابطه، لازم است اشاره شود به مهمترین همایش تاریخی که از طرف موسسه اهل بیت در اردن برگزار شده و فتوایی از علمای فریقین در راستای دعوت به اصلاح و مصالحه بین مسلمین و مساوات در وضعیت کنونی جهان اسلام صادر گردید.
قابل توجه این که، نگاه های رادیکال، حاضرین در این همایش را تکفیر و آنها را زندیق خوانده اند و علمای اهل سنت را از خطری که از جانب شیعه، تسنن را تهدید می کند آگاه ساختند و تحذیر نمودند؛ زیرا قائلند که هیچ گونه تشابه و توافق جوهری دینی بین علمای شیعه و سنی نیست.
نویسنده ی این مقاله در ادامه می نویسد:
یکی از انگیزه ها و خاستگاه های تقریب مذاهب بین فریقین، اتحاد آنها برای مواجه شدن ضد غرب و یهود است.
او دلیل این مطلب را چنین بیان می کند: این مطلب را یکی از کاربران اینترنت از شیخ ابوبصیر می پرسد و وی درجواب می گوید: قاعده این است که : وحدت ضد دشمنان اسلام امری منطقی و شرعی است. اما وسائل و اسباب وحدت و تقریب باید با هدف آن تناسب داشته باشد؛ لذا باید گفت که: با شیعه به دو دلیل نمی توان وحدت برقرار نمود.
از جهت اعتقادی:
1- نادرست شمردن احادیث اهل سنت و اعتبار احادیث شیعه
2- اعتقاد به تحریف قرآن
3- تکفیر نمودن صحابه و طوائف اهل سنت
4- سب و تکفیر زوجات نبی خاصتاً ام المومنین عائشه
5- ایمان شیعه به امامانشان که شبیه به شرک و کفر است
6- تکفیر بقیه ی مسلمانان و هر کسی که آنان را قبول ندارد
آری، شیعه قائل به مفاهیم باطله و انکار حق شده است بدین صورت که بذر کینه ی وکراهت را در فرزندان خویش از صحابه واهل سنت می کارند، تا جایی که قتل سنی نسبت به قتل یک یهودی اولویت دارد.
از جهت سیاسی:
1- شیعه با تمام توان درکنار صلیبیون ضد امت اسلامی ایستاد. این موضوع از ابن علقی شیعی آغاز می شود که در کنار تاتارها علیه بنی العباس ایستاد تاکنون که در در برابر حرکات جهادی در عالم تسنن ایستاده اند.
2- با روس ملحد صلیبی علیه مسلمین افغانستان هم پیمان شدند به این دلیل که اهل تسنن، مذهب باطل شیعه را که بر شرک استوار است قبول نکردند.
3- ایستادن در کنار نظام بعثی – مسیحی سوریه که دشمن گروه های جهادی اهل سنت در سوریه بود
4- از طرفی دیگر ، آن چه متعلق به موضع حزب الله شیعی در لبنان و مصالح شیعه در منطقه است با میلیاردها دلار پشتیبانی می شود.
اینگونه اعتقادات و عملکردهای شیعه، هرگونه وحدت و تقریب را محال می کند تا زمانی که از آن توبه نمایند و به حصن اسلام برگردند؛ در غیر این صورت، گام برداشتن در راه وحدت و تقریب، گام برداشتن در مسیر فریب خوردن و گمراهی است.
نمونه ی دیگر، نامه ای است که بلوشی به شیخ الازهر رئیس مجمع الدراسات الاسلامیه نوشت بعد از اینکه این مجمع اعلام حضور کرد مبتنی بر شرکت در همایش تقریب و وحدت در ایران.
مفاد نامه:
تقریب بین اهل سنت و شیعه اگر بر اساس علمی و ایدئولوژی مناسب باشد و هماهنگ با مبادی ارشادی در قرآن و سنت باشد اشکالی ندارد. به نظر بنده، شیخ شلتوت مورد فریب شیعه واقع شد و اعتراف به مذهب تشیع کرد و اجازه ی گردنکشی برای اولین بار درتاریخ اسلامی داد. بعد از آن هم الازهرشروع به تدریس دیانت شیعی نمود به این طلب و امید که عقائد اهل سنت در ایران تدریس شود اما این حاصل نشد. شیعیان الازهر را فریب داده و در جهت تحقق اهداف سیاسی خود استفاده کردند و اهل سنت را در ایران قلع و قمع کردد و اجازه ی تعلیم عقاید تسنن را نداده و علمای اهل سنت را کشته و مدارس آن ها را بسته اند و تشیع را واجب و رسمی کرده اند و برای اهل سنت ساختن مسجد در شهرهای با اکثریت تشیع را ممنوع نموده اند. در حالی که این محدودیت ها وممنوعیت ها برای دیگر اقلیت های مذهبی وجود ندارد. نمونه ی دیگر این که، اهل سنت را با اینکه ثلث جمعیت ایرانند در حکومت شرکت نمی دهند.
بلوشی در ادامه می نویسد: علمای شیعه به منافع مادی خود توجه دارند و از مبانی و اندیشه های تفرقه افکنانه و ویرانگر خویش که منافی با روح اسلام است دست بر نمی دارند علی رغم گفتگوهای ناموفقی که بعضی از علمای تسنن آنرا برگزار کرده اند؛ علمایی مانند شیخ محمد عرفه، عبداللطیف السبکی، رشید رضا، مصطفی السباعی.
لذا بر الازهر واجب است که :
1- شیعه را تکریم نکند از این طریق که برای مشارکت درامور، مسامحه به خرج دهد؛ زیرا آنها از الازهر استفاده ی ابزاری کرده و مردم را فریب داده و مجبور به تشیع می کنند و سزاوار است که الازهر فریب گذشته را نخورد و در تله ی تقیه و فریب کاری گرفتار نشود چون شیعه 50 سال است که این پیمان را امضا کرده است ولی در پشت پرده، افکار ضال خود را ترویج می کند.
2- الازهر باید صدایش را بلند کند درحمایت از مظلومیت اهل سنت ایران به خاطر مظالمی که به آنها شده است
بنابراین چطور ممکن است با کسانی وحدت کنیم که مذهبشان کتاب خدا وسنت را تحریف کرده وصحابه را لعن می کنند. ابدا وحدت و تقریب برقرار نمی شود تا زمانیکه شیعه به اسلام بازگردد.