خداى تبارک و تعالى فرمود: «بدى را بآنچه نیکوتر است دفع کن، تا آنکه میان تو و او دشمنى است، مانند دوستى مهربان شود، و این خصلت را جز کسانى که صبر کنند بر نخورند و جز به رهدار بزرگ درنیابد ».
علی بهادرزایی،
طلبه حوزه علمیه قم
" لا تستوی الحسنه و السیئه ادفع بالتی هی احسن "
دین رسول الله ( صلی الله علیه و آله و سلم ) دین خاتم است ، دین خاتم دین جاویدان است و بر اساس معارف و مبانی که در علم کلام مبرهن و مستدل است ، بی شک شارع تمام آن چه که مربوط به فعل اختیاری انسان است و دخیل در کمال او می باشد را در این دین بیان کرده و از همین رو فلاسفه ی الهی چنین فرموده اند :" ما من کمال الّا و قد بیّنه الشارع فی الشریعه الإهیّه و إنّ الشارع لم یهمل مثقال ذره من الکمال إلّا وقد بیّنه "
طبق قانون بالا، منابع دین در مورد سبک زندگی با مخالفان نیز مدلی الهی ارائه کرده اند که پایه و مایه رفتار ائمه (علیه السلام) در همه ی ادوار بوده؛ چه رسد به مجتهدین و متعلمین و متدینین . اما این مدل نیز به مانند بسیاری از میراث دینی ما با نشستن غبار زمان و قصورها (و حتی تقصیرها )کم کم در سبک زندگی مسلمین رنگ خود را باخته است. در نتیجه معاصرین به ناچار و هنگامی که با دست خالی با مخالفان مواجه شدند از آن رو که هیچ حرکتی نمی تواند بدون شناخت و معرفت باشد روی به مدل های جایگزین آوردند که هر کدام به تناسب دور بودن از منبع وحی نقص های خود را داشتند . به دلیل ضرورت این مطلب در عصر حاضر و انحرافات بسیاری از مدل های کنونی در این نوشته در پی بررسی زاویه ای از مدل الهی این مهم می باشیم .
****
با توجه به روایت موجود در کافی شریف از امام صادق (علیه السلام) خطاب به حفص بن غیاث می توان مدل الهی سبک زندگی با مخالفان را در دو فصل کلی جای داد :
فصل اول : فصل از بین بردن بدی ها و اصلاح انسان های بد ( از بین بردن مخالفت ها و نه مخالفین)
امام صادق علیه السلام در ابتدای این روایت به عنوان اصل اولی در بر خورد با جمیع امور (و از جمله برخورد با مخالفان ) حفص را دعوت به صبر می کنند: «یا حفص ! إنّ مَن صَبَرَ صَبَرَ قلیلا و إنّ مَن جَزَعَ جَزَعَ قلیلا ، ثمّ قال علیک بالصبر فی جمیع أمورک فإنّ الله عز و جل بعث محمدا صلّی الله علیه و آله فأمره بالصبر ؛ اى حفص، هر که صبر کند، اندکى صبر کرده و هر که بیتابى کند، اندکى بیتابى کرده (زیرا عمر کوتاهست و مصیبات کوتاهتر).
سپس فرمود: در همه کارها صبر را از دست مده، زیرا خداى عز و جل محمد صلى الله علیه و آله را مبعوث فرمود و او را امر بصبر و مدارا کرد.» سپس حضرت برای این دعوت به چندی از آیات الهی استشهاد می کنند ، جالب آن که این آیات ناظر به برخورد با مخالفان و گمراهان می باشند: « فإن الله تعالى بعث محمد ص فأمره بالصبرو الرفق فقال :" و اصبر على ما یقولون و اهجرهم هجرا جمیلا و ذرنی و المکذبین أولی النعمة " و قال تعالى: "ادفع بالتی هی أحسن فإذا الذی بینک و بینه عداوة کأنه ولی حمیم و ما یلقاها إلا الذین صبروا و ما یلقاها إلا ذو حظ عظیم " ؛ زیراخداى عزوجل محمد صلى الله علیه و آله را مبعوث فرمود و او را امر بصبر و مدارا کرد و فرمود: «بر آنچه میگویند صبر کن و از آنها ببر، بریدنى نیکو، مرا با تکذیب کنان نعمت دار واگذار» و باز خداى تبارک و تعالى فرمود: «بدى را بآنچه نیکوتر است دفع کن، تا آنکه میان تو و او دشمنى است، مانند دوستى مهربان شود، و این خصلت را جز کسانى که صبر کنند بر نخورند و جز به رهدار بزرگ درنیابد ».
در ادامه مرز صبر و تحمل که خدای تعالی امر کرده را ترسیم می کنند و می فرمایند: « فَصَبر صلی الله علیه و آله حتى نالوه بالعظائم و رموه بها فضاق صدره فأنزل الله تعالى "و لقد نعلم أنک یضیق صدرک بما یقولون فسبح بحمد ربک و کن من الساجدین " ثم کذبوه و رموه فحزن لذلک فأنزل الله تعالى " قد نعلم إنه لیحزنک الذی یقولون فإنهم لا یکذبونک و لکن الظالمین بآیات الله یجحدون و لقد کذبت رسل من قبلک فصبروا على ما کذبوا و أوذوا حتى أتاهم نصرنا " ؛ رسول خدا صلى الله علیه و آله هم صبر نمود تا او را به امور بزرگى نسبت دادند و متهم کردند (مانند سحر و جنون و کذب) او دلتنگ شد، خداى عز و جل این آیه نازل فرمود: «ما میدانیم که تو سینه ات از آنچه میگویند تنگ مىشود، با ستایش پروردگارت تسبیح گوى و از سجده گزاران باش، » سپس تکذیبش کردند و متهمش نمودند، از آنرو غمگین شد و خداى عز و جل نازل فرمود که: «ما میدانیم که سخنان آنها ترا غمگین میکند، آنها ترا تکذیب نمیکنند، بلکه ستمگران آیات خدا را انکار میکنند پیش از تو نیز پیغمبرانى تکذیب شدند و بر تکذیب شدن و اذیت دیدن صبر کردند تا نصرت ما به آنها رسید ».
و حتی مرز وجوب صبر و مدارای با مخالفان را از زبان قرآن این گونه بیان می کنند که : « فألزم النبی ص نفسه الصبر فتعدوا فذکروا الله تعالى و کذبوه فقال قد صبرت فی نفسی و أهلی و عرضی و لا صبر لی على ذکر إلهی فأنزل الله تعالى "و لقد خلقنا السماوات و الأرض و ما بینهما فی ستة أیام و ما مسنا من لغوب فاصبر على ما یقولون "؛ پس پیغمبر صلى الله علیه وآله خود را به صبر ملزم ساخت، تا آنها تجاوز کردند و خداى تبارک و تعالى را زبان آوردند و او را تکذیب کردند، پیغمبر صلى الله علیه و آله فرمود:درباره خودم و خاندان و آبرویم صبر کردم، ولى نسبت به بد گفتن به معبودم صبر ندارم، خداى عزو چجل نازل فرمود که: «ما آسمانها و زمین و فضا را در شش روز آفریدیم و هیچ خستگى بما نرسد بر آنچه میگویند صبر کن ».
در اینجا فصل اول روایت ( و در واقع فصل اول سبک الهی تعامل با مخالفان ) با بیان بشارتی الهی به پیامبر اعظم پایان می پذیرد : « فصبر صلی الله علیه و آله فی جمیع أحواله ثم بشر فی عترته بالأئمة و وصفوا بالصبر فقال تعالى و تبارک " و جعلنا منهم أئمة یهدون بأمرنا لما صبروا و کانوا بآیاتنا یوقنون " فعند ذلک قال النبی صلی الله علیه و آله : " الصبر من الإیمان کالرأس من الجسد " فشکر الله تعالى ذلک له ؛ پس پیغمبر صلى الله علیه و آله در همه احوال صبر کرد، تا به امامان از عترتش به او مژده دادند و آنها را به صبر معرفى کردند و خدا- جل ثناءه-فرمود:«چون صابر بودند و به آیات ما یقین داشتند ، ایشان را پیشوایانى ساختیم که به امر ما هدایت کنند، » در این هنگام پیغمبر صلى الله علیه و آله فرمود: صبر نسبت به ایمان مانند سر است نسبت به تن، پس خداى عز و جل هم از صبر او شکرگزارى کرد.»
خلاصه کلام آن چه که از فراز ابتدایی روشن می شود - قبل از ورود به فراز دوم روایت - این است که :
تحقق فصل اول در برخورد با مخالفان بر عهده ی انسان هاست که باید با انجام دو امر :« صبر و انجام نیکی در مقابل بدی » به دنبال دفع و از بین بردن بدی باشند ، این دستور هم برگرفته از آیات بسیاری در قرآن کریم می باشد که :
اولا تصریح بر صبر می کنند : « وَ اصْبِرْ عَلى ما یَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمیلاً »(1) و « وَ لَقَدْ خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما فی سِتَّةِ أَیَّامٍ وَ ما مَسَّنا مِنْ لُغُوب * فَاصْبِرْ عَلى ما یَقُولُونَ » (2)
و در مرتبه ی دوم امر به دفع و از بین بردن بدی ( و نه انسان بد ) می کنند : « ادْفَعْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ السَّیِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِما یَصِفُون » (3) و « وَ لا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّیِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَداوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمیم * وَ ما یُلَقَّاها إِلاَّ الَّذینَ صَبَرُوا وَ ما یُلَقَّاها إِلاَّ ذُو حَظٍّ عَظیم » (4)
نکته ی قابل توجه در مرحله ی دوم از این فصل مطرح کردن یک شرط برای محقق شدن دفع بدی و همچنین بیان نتیجه ی این فصل است : شرط آن که انسان تا صابر نباشد و حظ عظیمی از سعادت نداشته باشد ( تحقق مرحله اول )توان بر پذیرش این راهکار ندارد ( تحقق مرحله دوم )و نتیجه آن که صبر ونیکی در مقابل بدی ها ( و مخالفت ها) غالبا نتیجه اش حاصل شدن دوستی و مهربانی و از بین رفتن بدی هاست .
فصل دوم : از بین بردن انسان بد
« تَمَّتْ کَلِمَتُ رَبِّکَ الْحُسْنى عَلى بَنِی إِسْرائِیلَ بِما صَبَرُوا وَ دَمَّرْنا ما کانَ یَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَ قَوْمُهُ وَ ما کانُوا یَعْرِشُون » (5)
این آیه شریف آغازگر فصل دوم روایت می باشد که انسان های بد از بین می روندو فراتر از دفع بدی هاست.حضرت در این فراز می فرمایند :« فأنزل الله تعالى" و تمت کلمت ربک الحسنى على بنی إسرائیل بما صبروا و دمرنا ماکان یصنع فرعون و قومه و ما کانوا یعرشون" فقال صلی الله علیه وآله: "إنه بشرى وانتقام" فأباح الله تعالى له قتال المشرکین فأنزل " فاقتلوا المشرکین حیث وجدتموهم و خذوهم و احصروهم و اقعدوا لهم کل مرصد " ، "و اقتلوهم حیث ثقفتموهم " فقتلهم الله على أیدی رسول الله صلی الله علیه و آله و أحبائه و عجل له الثواب ثواب صبره مع ماادخر له فی الآخرة فمن صبر و احتسب لم یخرج من الدنیا حتى یقر الله عینه فی أعدائه مع ما یدخر له فی الآخرة ؛ و نازل فرمود: «کلمه نیکوى پروردگارت درباره بنی اسرائیل به پاداش صبرى که کرده بودند،انجام یافت و آنچه را فرعون و قومش میساختندو( اشجار و کاخهائى که ) بر مى افراشتند. واژگون کردیم » . پیغمبر صلى الله علیه و آله فرمود:این بشارت است و انتقام، پس خداى عز و جل نبرد و کشتار مشرکین را به اواجازه فرمود و نازل کرد که:«مشرکان را هر کجا یافتید بکشید و بگیرید و محاصره کنید، و در هر کمینگاهى سر راهشان بنشینید» «آنها را بکشید هر کجا یافتید»پس خدا آنها را به دست پیغمبر صلى الله علیه و آله و دوستانش بکشت و آن را پاداش صبرش قرار داد، علاوه بر آنچه در آخرت برایش ذخیره کرد، پس هر که صبر کند و بحساب خدا گذارد، از دنیا نرود تا آنکه خدا چشمش را در باره (سرکوبى) دشمنانش روشن کند، علاوه بر آنچه در آخرت برایش ذخیره کند. »
چند نکته در این فصل قابل توجه است :
اول آن که از بین بردن انسان های بد بعد از صبر و نیکی و تلاش برای اصلاح است و حکم ابتدایی مخالف همان است که در فصل اول گذشت . ( اشاره به نابودی فرعون بعد از صبر بنی اسرائیل نمایانگر همین مطلب است )
دوم آن که دفع و از بین بردن انسان بد از جهت احاطه بدی بر او و اصلاح ناپذیر بودنش است« مَنْ کَسَبَ سَیِّئَةً وَ أَحاطَتْ بِهِ خَطیئَتُهُ فَأُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فیها خالِدُون » (6)
سوم آن که دفع انسان بد بر خلاف مرحله ی قبل همیشه تکلیف انسان نیست، گاهی ذات الهی خود این امر را بر عهده می گیرد ، گاهی بر عهده ی انسان ها می گذارد و گاهی بد ها را در حیات دنیوی مهلت می دهد. (7)
پانوشت:
1. مزمل 10
2. ق 38
3. مومنون 96
4. فصلت 34
5. اعراف 137
6. بقره 81
7. در کافی شریف جلد دوم صفحه 88 ( انتشارات اسلامی )نقل شده :
قال أبو عبد الله علیه السلام : یا حفص إن من صبر صبر قلیلا و إن من جزع جزع قلیلا- ثم قال علیک بالصبر فی جمیع أمورک فإن الله تعالى بعث محمد ص فأمره بالصبر و الرفق فقال و اصبر على ما یقولون و اهجرهم هجرا جمیلا و ذرنی و المکذبین أولی النعمة و قال تعالى ادفع بالتی هی أحسن فإذا الذی بینک و بینه عداوة کأنه ولی حمیم و ما یلقاها إلا الذین صبروا و ما یلقاها إلا ذو حظ عظیم فصبر ص حتى نالوه بالعظائم و رموه بها فضاق صدره فأنزل الله تعالى و لقد نعلم أنک یضیق صدرک بما یقولون فسبح بحمد ربک و کن من الساجدین ثم کذبوه و رموه فحزن لذلک فأنزل الله تعالى قد نعلم إنه لیحزنک الذی یقولون فإنهم لا یکذبونک و لکن الظالمین بآیات الله یجحدون و لقد کذبت رسل من قبلک فصبروا على ما کذبوا و أوذوا حتى أتاهم نصرنا فألزم النبی ص نفسه الصبر فتعدوا فذکروا الله تعالى و کذبوه- فقال قد صبرت فی نفسی و أهلی و عرضی و لا صبر لی على ذکر إلهی فأنزل الله تعالى و لقد خلقنا السماوات و الأرض و ما بینهما فی ستة أیام و ما مسنا من لغوب فاصبر على ما یقولون فصبر ع فی جمیع أحواله ثم بشر فی عترته بالأئمة و وصفوا بالصبر فقال تعالى و تبارک و جعلنا منهم أئمة یهدون بأمرنا لما صبروا و کانوا بآیاتنا یوقنون فعند ذلک قال النبی ص الصبر من الإیمان کالرأس من الجسد فشکر الله تعالى ذلک له- فأنزل الله تعالى و تمت کلمت ربک الحسنى على بنی إسرائیل بما صبروا و دمرنا ما کان یصنع فرعون و قومه و ما کانوا یعرشون فقال ص إنه بشرى و انتقام فأباح الله تعالى له قتال المشرکین فأنزل فاقتلوا المشرکین حیث وجدتموهم و خذوهم و احصروهم و اقعدوا لهم کل مرصد و اقتلوهم حیث ثقفتموهم فقتلهم الله على أیدی رسول الله ص و أحبائه و عجل له الثواب ثواب صبره مع ما ادخر له فی الآخرة فمن صبر و احتسب لم یخرج من الدنیا حتى یقر الله عینه فی أعدائه مع ما یدخر له فی الآخرة
امام صادق علیه السلام فرمود: اى حفص، هر که صبر کند، اندکى صبر کرده و هر که بیتابى کند، اندکى بیتابى کرده (زیرا عمر کوتاهست و مصیبات کوتاهتر).
سپس فرمود: در هر کارى صبر را از دست مده، زیرا خداى عز و جل محمد صلى الله علیه و آله را مبعوث فرمود و او را امر بصبر و مدارا کرد و فرمود: «بر آنچه میگویند صبر کن و از آنها ببر، بریدنى نیکو، مرا با تکذیب کنان نعمت دار واگذار» و باز خداى تبارک و تعالى فرمود: «بدى را بآنچه نیکوتر است دفع کن، تا آنکه میان تو و او دشمنى است، مانند دوستى مهربان شود، و این خصلت را جز کسانى که صبر کنند بر نخورند و جز بهرهدار بزرگ درنیابد، ».
رسول خدا صلى الله علیه و آله هم صبر نمود تا او را بامور بزرگى نسبت دادند و متهم کردند (مانند سحر و جنون و کذب) او دلتنگ شد، خداى عز و جل این آیه نازل فرمود: «ما میدانیم که تو سینهات از آنچه میگویند تنگ مىشود، با ستایش پروردگارت تسبیحگوى و از سجده گزاردن باشد، » سپس تکذیبش کردند و متهمش نمودند، از آنرو غمگین شد و خداى عز و جل نازل فرمود که: «ما میدانیم که سخنان آنها ترا غمگین میکند، آنها ترا تکذیب نمیکنند، بلکه ستمگران آیات خدا را انکار میکنند پیش از تو نیز پیغمبرانى تکذیب شدند و بر تکذیب شدن و اذیت دیدن صبر کردند تا نصرت ما بآنها رسید ».
پس پیغمبر صلى الله علیه و آله خود را بصبر ملزم ساخت، تا آنها تجاوز کردند و خداى تبارک و تعالى را بزبان آوردند و او را تکذیب کردند، پیغمبر صلى الله علیه و آله فرمود: در باره خودم و خاندان و آبرویم صبر کردم، ولى نسبت ببد گفتن بمعبودم صبر ندارم، خداى عز و جل نازل فرمود که: «ما آسمانها و زمین و فضا را در شش روز آفریدیم و هیچ خستگى بما نرسد بر آنچه میگویند صبر کن ».
پس پیغمبر صلى الله علیه و آله در همه احوال صبر کرد، تا بامامان از عترتش باو مژده دادند و آنها را بصبر معرفى کردند و خدا- جل ثناءه- فرمود: «چون صابر بودند و بآیات ما یقین داشتند، ایشان را پیشوایانى ساختیم که بامر ما هدایت کنند، » در این هنگام پیغمبر صلى الله علیه و آله فرمود: صبر نسبت بایمان مانند سر است نسبت بتن، پس خداى عز و جل هم از صبر او شکرگزارى کرد و نازل فرمود:«کلمه نیکوى پروردگارت در باره پسران اسرائیل بپاداش صبرى که کرده بودند، انجام یافت و آنچه را فرعون و قومش میساختند و (اشجار و کاخهائى که) بر مىافراشتند. واژگون کردیم ».
پیغمبر صلى الله علیه و آله فرمود: این بشارتست و انتقام، پس خداى عز و جل نبرد و کشتار مشرکین را باو اجازه فرمود و نازل کرد که: «مشرکان را هر کجا یافتید بکشید و بگیرید و محاصره کنید، و در هر کمینگاهى سر راهشان بنشینید، » «آنها را بکشید هر کجا یافتید، » پس خدا آنها را بدست پیغمبر صلى الله علیه و آله و دوستانش بکشت و آن را پاداش صبرش قرار داد، علاوه بر آنچه در آخرت برایش ذخیره کرد، پس هر که صبر کند و بحساب خدا گذارد، از دنیا نرود تا آنکه خدا چشمش را در باره (سرکوبى) دشمنانش روشن کند، علاوه بر آنچه در آخرت برایش ذخیره کند.