در حال بارگذاری ...

در زمان ما مشترکات مذاهب بسیار بیش از مشترکاتی است که در زمان پیامبر(ص) بین صالحان و منافقان وجود داشت ولی با این حال پیامبر(ص) از همان مشترکات موجود بین آنها نیز استفاده می کرد.

نویسنده: علامه حسن فرحان المالکی 
ترجمه و پاورقی: اسلام ملکی معاف 
 
شاید مناسب باشد که هر از چند وقت برخی از موضوعاتی که در مصاحبه ها و جلسات[1] بیان شده را به صورت چکیده ارائه کنم. موضوع «مذاهب» یک نمونه از این مباحث است. 
با اینکه من اصرار دارم این جلسات ، آزاد و دارای تنوع و خودجوش باشد {از این رو قبلا موضوع ویژه ای برای هر جلسه تعیین نمی کنم} اما با اینهمه هیچ جلسه ای نیست که یک موضوع جدی در آن مطرح نشود. جلسه امروز نیز چنین بود و در آن پرسشی درباره « مذاهب » مطرح شد. این پرسش را استادم «راشد ابوصیده» مطرح کردند و در نتیجه به پیدایش مذاهب و عوامل آن و شخصیتها و اندیشه های هر مذهب پرداختیم. همچنین تفاوت میان تعامل مثبت و منفی با مذهب یا در مذهب را بیان کردیم و نگاهی به مذاهب سیاسی ، عقیدتی و فقهی داشتیم. همچنین بیان کردیم که چگونه باید بر اساس مشترکات فرامذهبی همچون «اهداف قرآن» و «چارچوبهای کلان اسلامی» با یکدیگر همکاری کنیم. گفتیم که اصل اینست که «قطعیات دین» و «اهداف قرآن» را عملی کنیم و در این مسیر از مذاهب نیز به نحوی که با آن قطعیات تعارض پیدا نکنند بهره ببریم. همچنین بیان کردیم که قطعیات کلان را چگونه می توان استخراج کرد و اینکه خواسته ی ما محو کردنِ مذاهب نیست گرچه اگر هم چنین خواسته ای داشته باشیم عملی شدنش تقریبا محال است. کافیست پیروان همه مذاهب ، اوامر و نواهی کلان الهی را که در قرآن کریم ذکر شده است به یاد بیاورند و در این امر صادق باشند. 
به ترتیب زمانی پدیدار شدن مذاهب پرداختیم و گفتیم که در میان مذاهبی که اکنون وجود دارند نخست مذهب اباضی[2] بروز کرده ، سپس مذهب زیدی ، سپس مذهب جعفری و مذهب حنفی[3] ، سپس مذهب مالکی سپس مذهب شافعی و در نهایت مذهب حنبلی.[4] 
همچنین گفتیم که برخی از مذاهب نیز کاملا یا تقریبا منقرض شده اند مانند مذهب اوزاعی و مذهب ثوری سپس مذهب ظاهری سپس مذهب جریری(طبری) و نیز معتزله و همه مذاهب خوارج(طبق تعریف قدیمی) منقرض شده اند.[5] 
همچنین نگاهی گذرا و کلی به عوامل سیاسی ، فکری ، اجتماعی و بومی که در شکل گیری مذاهب مؤثر بوده اند داشتیم ولی به تفصیل به هیچ مذهبی نپرداختیم. همچنین به اشتباهات مشترک پرداختیم. 
گفتیم : کسانی که بر مذهب خود تعصب دارند چشمشان را بر این حقیقت بسته اند که «اگر همین افراد در کشورهای دیگری که مردمانش مذهب دیگری دارند و مورد سرزنش و نکوهش اینان هستند متولد شده بودند قطعا از متعصبان همان مذهب می بودند». بنابراین می طلبد که این افراد ظرفیت و درک خود را ارتقا بدهند. 
بیان کردیم که مهمترین اشتباهاتی که پیروان مذاهب به آن دچار هستند اینهاست : 
1. از به کارگیری مشترکات غفلت می کنند. 
2. خداوند از خودستایی نهی کرده ولی آنان این نهی الهی را رعایت نمی کنند.[6] 
3. خداوند از کم ارزش قلمداد کردنِ داشته های مردم نهی فرموده ولی آنان به این نهی توجه نمی کنند.[7] 
بنابراین ما باید از این امور بپرهیزیم! 
سپس در ضمن سخن گفتن درباره مذاهب برخی از مشترکات را به عنوان نمونه ذکر کردیم مانند اینکه همه مذاهب اسلامی به خداوند و روز قیامت و انبیای الهی ایمان دارند و همگی اعتراف دارند که باید واجبات را بجا بیاوریم و از حرامها بپرهیزیم. گفتیم که در زمان ما مشترکات مذاهب بسیار بیش از مشترکاتی است که در زمان پیامبر(ص) بین صالحان و منافقان وجود داشت ولی با این حال پیامبر(ص) از همان مشترکات موجود بین آنها نیز استفاده می کرد. 
نمی خواهم پرحرفی کنم ولی این جلسه یک گفتگوی دلنشین برای همه ما بود. وقتی قلبها زلال باشد حق را به آسانی و به روشنی می بیند و با اشتیاق آن را می یابد. بر خلوص نیت تمرکز کنید زیرا اساس کار و نقطه آغاز همین است. 
اعتقاد من اینست که معیارِ درستیِ یک اندیشه ، «برهان» است نه تربیت {خانوادگی و اجتماعی} یا اکثریت یا قدرت یا تبلیغات و غیره. مذاهب نیز برداشتها و قرائتهایی از اسلام هستند که گاهی درست به هدف می زنند و گاهی دچار خطا می شوند. 
همچنین معتقدم اگر قرآن و موضوعات آن بزرگ داشته شود و فرهنگ قرآنی حاکم گردد و هر فردی به صورت شخصی و صادقانه با معیار قرآن به محاسبه { اعمال و رفتار و عقاید } خود بپردازد عوارض تعصب مذهبی کاهش خواهد یافت و دلها به سوی خداوند باز خواهد گشت. 
این سؤال که «کدام مذهب صحیح تر است؟» یک سؤال تکراری است که مورد پسند من نیست زیرا قطعیات اسلام از همه مذاهب صحیح تر است. هیچ مذهبی نداریم که از اشتباه به دور باشد و اگر بخواهیم بین مذاهب داوری کنیم یک داوری شخصی خواهد بود. 
مقایسه علمی و صادقانه نیازمند یک تحقیق تطبیقی جامع است که همه مسائل یک مذهب را در بر بگیرد. اگر انسان این کار را انجام بدهد در هر مسأله به یک داوری معطوف به همان مسأله می رسد و چون در هر مذهب هزاران مسأله مطرح است در نتیجه بررسی همه آنها یک علم است. 
به مسائل مورد اتفاق اهمیت بدهید. آنچه مورد اتفاق است عملی کنید و به فعلیت در بیاورید. این مشترکات از مسائل مورد اختلاف مهمتر هستند. 
شیطان شما را به دشمنی و کینه ورزی وادار نکند. با یکدیگر دشمنی نکنید بلکه همگی شیطان را دشمن بدانید.
 
پاورقی:
[1] . گویا منظور علامه حسن فرحان المالکی از «جلسات» حلقات گفتگویی است که شخصا در منزلشان یا در فضای مجازی اداره می کند. جلسات مجازی ایشان چیزی شبیه کلاسهای درس رشته های مجازی در دانشگاه پیام نور ایران است. یعنی جناب علامه و علاقه مندان ایشان در ساعت خاصی آنلاین می شوند و علامه حرف می زند و صدایشان به صورت زنده به همه می رسد و هر یک از آنان می تواند سؤال ، پیشنهاد یا نظر خود را به صورت مکتوب و به صورت آنلاین به وی برساند. جناب علامه این جلسات را به عنوان حلقات گفتگو و بسیار متواضعانه اداره می کند تقریبا همانند یک برادر بزرگتر و باتجربه تر که می توان با او وارد گفتگو در هر موضوعی شد. صوت این جلسات قبلا در بخشی از سایت ایشان ارائه می شد و قابل دانلود بود. بنده قبلا صوت یک جلسه دوساعته را دانلود و استماع کردم که در عین سادگی، بسیار جالب بود. یکی از ویژگیهای جناب علامه اینست که درباره هر پرسشی که فعلا درباره آن اطلاعات کافی ندارد به سادگی می گوید: در این مورد تحقیق نکرده ام. تأکید وی اینست که افراد را به تقلید از خود دعوت نکند بلکه طریقه درست اندیشیدن و فهم قرآن را به آنان بیاموزد.
[2] . اباضی ها در واقع معتدلترین گروه خوارج بودند که بخاطر اعتدال خود توانستند با تحولات اجتماعی و سیاسی در طول قرنها سازگار شوند و باقی بمانند. در حال حاضر مذهب اباضی در کشور عمان فراگیر است و جالب اینست که مفتی آنان به نام " علامه بدرالدین احمد الخلیلی " از فعالان تقریب بین مذاهب اسلامی است. برخی معتقدند مذهب اباضیه در عصر ما با عقاید و رفتارهای خوارج فاصله بسیار زیادی دارد و بهتر است دیگر آنان را خوارج ننامیم.
[3] . امام جعفر صادق (علیه السلام) در واقع تبیین کننده خطوط اصلی مذهب تشیع در موضوعات فقهی و عقیدتی هستند. پیش از ایشان بسیاری از شیعیان از تشیع چیزی جز محبت اهل بیت(ع) و برائت از بنی امیه نمی دانستند. قبل از امام باقر(ع) هیچیک از امامان شیعه شرایط مساعدی برای تبیین جزئیات فقهی و عقیدتی تشیع نیافته بودند. به همین خاطر تا حدود سال 100 هجری فقط برخی از خط قرمزهای سیاسی و عقیدتی تشیع بیان شده بود اما امام باقر(ع) و امام صادق(ع) با تبیین جزئیات عقیدتی و فقهی ، تشیع را به عنوان یک مذهب تمام عیار معرفی نمودند. ابوحنیفه نیز از نظر زمانی هم عصر امام صادق(ع) بود و مشهور است که مدتی از محضر امام(ع) بهره برده است.
[4] . جناب علامه در اینجا مذهب شیعه اسماعیلی را از قلم انداخته اند. مذهب اسماعیلی در حال حاضر نیز در برخی از کشورها همچون هندوستان پیروانی دارد.
[5] . گرچه فرقه اباضیه از نظر تاریخی یک گروه از خوارج هستند اما گویا علامه حسن فرحان المالکی معتقد است گروهی که امروزه به عنوان اباضیه شناخته می شوند تجدیدنظرهای جدی در افکار و شیوه های خود انجام داده اند از این رو شایسته نیست آنها را خوارج بنامیم. بنابراین ایشان معتقدند که خوارج با آن نظام فکری و عملی که در قدیم داشتند امروزه وجود خارجی ندارند. البته داعش و جبهة النصره از نظر شیوه های عملی شباهتهایی با خوارج دارند ولی از نظر عقیدتی با خوارج تفاوت زیادی دارند. مثلا خوارج صرفا شیخین را قبول داشتند و عثمان و امیرالمومنین (صلوات الله علیه) را صریحا تکفیر می کردند.
[6] . جناب علامه در اینجا به آیه 32 سوره نجم نظر دارد که می فرماید « ... فَلا تُزَکُّوا أَنْفُسَکُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقى‏ ». مقصود از «تزکیه نفس» در اینجا ، «خودستایی» و «پاک قلمداد کردنِ خویش» است که امری ناپسند است. مانند مضمون در آیه 49 سوره نساء نیز آمده است.
[7] . جناب علامه در اینجا به آیه 85 سوره اعراف و آیه 85 سوره هود و آیه 183 سوره شعراء اشاره دارد که همگی در این عبارت مشترکند: « و لا تَبخَسوا النّاسَ أشیاءَهُم » : « و داشته های مردم را کمتر از آنچه هست قلمداد نکنید » 

   




نظرات کاربران