اثر مولانا مقری محمد طیب نویسنده کتاب مولانا مقری محمد طیب(1315ه.ق – 1403 ه.ق)، نوه محمد قاسم نانوتوی( بنیانگذار دارالعلوم دیوبند) است. ایشان مستقیما و بدون واسطه از اساتید مبرز دیوبند بهره برده است و همچنین بمدت 60 سال رئیس جامعه
1403 ه.ق)، نوه محمد قاسم نانوتوی( بنیانگذار دارالعلوم دیوبند) است. ایشان مستقیما و بدون واسطه از اساتید مبرز دیوبند بهره برده است و همچنین بمدت 60 سال رئیس جامعه الاسلامیه دارالعلوم دیوبند بوده است و به خوبی با اندیشه و تفکرات دیوبندی آشنایی دارد و این کتاب آخرین اثر و عصاره زندگی شیخ مقری است که پس از مرگ شیخ مقری درسال 1408 انتشار یافت.نویسنده کتاب مولانا مقری محمد طیب(1315ه.ق –
وی در مقدمه کتاب می گوید این اثر تصویری درست از مذهب دیوبندیه به کسانی خواهد داد که دیوبند را از نزدیک ندیده اند .
مولانا محمدتقی عثمانی در مقدمه اش بر این کتاب می نویسد : علماء دیوبند یک فرقه مجزا از جمهور نیستند. وی برای تبیین این عقیده اش چنین می نویسد: فلم تکن ایه حاجه فی الواقع الی کتاب مستقل یتناول مذهب علما دیوبند بشرح او ابانه لانهم لیسوا فرقه او جماعه شقت طریقا فکریا او عملیا یختلف عن طریق جمهور الامه المسلمه بل انهم یتبعون فی تفسیرالاسلام و عرضه نفس المذهب الذی اتبعه جمهور الامه عبر اربعه عشر قرنا ام الدین و تعالیمه الاساسیه انما تنبع من الکتاب و السنه و انها تعالیم الکتاب و السنه فی شکلها الشامل هی اساس مذهب علماء دیوبند
تالیف و نگارش کتاب بخصوصی برای نقد و بررسی اندیشه دینی و شیوه عملی علمای دیوبند لازم نیست . چون کلمه علمای دیوبند گروه یا فرقه ای تفکیک یافته از عموم امت اسلامی ویا ایده، افکار و اعمال خاصی را شامل نمیشود، بلکه آنچه را که تمام علمای اسلامی برای تشریح و توضیح اسلام طی چهارده قرن از روشهای گوناگون استفاده کرده اند همان اندیشه دینی وشیوه عملی علمای دیوبند است. منابع اصلی تعلیمات دینی همان قرآن و سنت است و تعلیمات قرآن و سنت با همه ابعادش اساس و شیوه عملی علمای دیوبند است.
همچنین در ادامه بیان میکند که چرا کتابهای چندانی برای معرفی دیوبندیه در دسترس نیست:
11انه لیس هناک ناحیه من نواحی الدین ینحرف فیها علماء دیوبند قید شعره عن التفسیر المتوارث للاسلام و عن مزاجه و ذوقه الاصیلین. و لذالک کله لا نری حاجه ما الی کتاب مفرد لشرح مذهبهم . ص 12 و
خلاصه اینکه هیچ جنبه ای از دین وجود ندارد که علمای دیوبند در تعبیر معروف آن و در طبیعت آن ذره ای اختلاف داشته باشند. پیداست در این صورت ما هیچ نیازی به نگارش کتاب خاصی برای تشریح و توضیح شیوه عملی علمای دیوبند نمی بینیم.
آغاز کتاب از ص 63
65بیش از یک قرن است که علما دینی دیوبند منهج فکری خویش را تبلیغ می کنند طوری که نزد عامه و خاصه شناخته شده اند و شرق و غرب را پپر فته اند ( لکنهم لم یعتمدوا فی نشرها علی الدعایات و الاعلانات و النشرات وسائل الاعلام المعروفه المتبعه و اما اعتمدوا فی ذلک علی الدرس و التدریس و التعلیم و التربیه) ص
فی ضوء الکتاب و السنه علی ذلک المزاج ص 65
مقصود از علماء دیوبند:
منظور فقط علمایی نیستند که در دارالعلوم دیوبند درس خوانده باشند بلکه هر عالمی که ایده و فکرش به احمد بن عبد الاحد سرهندی و شاه ولی الله دهلوی و امام نانوتوی و شیخ کنکوهی و شیخ یعقوب نانوتوی وابسته باشد.
( الذین ینبع فکرهم من فکر الشیخ مجدد الالف الثانی احمد بن عبدالاحد السرهندی المتوفی 1034 فمن فکرهم الامام الشاه ولی الله احمد بن عبدالرحیم المتوفی 1176 و یتصل بفکر موسس جامعه دارالعلوم دیوبند الاماما محمد قاسم نانونتوی 1297 و الشیخ الفقیه رشید احمد الکنکوهی المتوفی 1323 و الشیخ محمد یعقوب نانوتوی متوفی 1302 . سواء کان من خریجی جامعه دارالعلوم دیوبند ام من خریجی جامعه مظاهر علوم بسهافور ام خریجی الجامعه القاسمیه و المدرسه الامدادیه و حیاه العلوم و جامعه الهدی بمدینه مراد آباد ام خریجی مدرسه الجامع بامروهه ام خریجی المدرسه الامینیه و ...)
نویسنده کتاب را در سه بخش دسته بندی می کند:
1. شرح مذهب اهل سنت بر اساس کتاب و سنت
2. تطبیق مذهب علماء دیوبند بر اساس مذهب اهل سنت
3. آوردن مثال هایی برای تطبیق این معنا
در ادامه نویسنده کتاب بیان می کند که علمای دیوبندی تلاش کرده اند در همه امور حد وسط و اعتدال را رعایت کنند. یعنی به علمای همه علوم اسلامی احترام می گذارند و رد شعبه ای خاص از علوم و علمای آن نمیپردازند این طور که تصوف را رها کنند و به حدیث بچسبند یا برعکس به حدیث بچسبند تصوف را رها کنند و یا همینطور در مورد کلام و دیگر علوم.
(فکما أن علماء دیوبند یرجعون إلى هذه الشعب کلها رجوعاً مُوَحَّدًا ولا یقتصرون على إحدى منها ولا یتشاغلون بها عن غیرها. فمثلاً لا یأخذون بشعبة التزکیة والإحسان وحدها، حتى ینبذوا وراءهم الحدیث؛ أو لا یأخذون بالحدیث وحده، حتى یستغنوا عن الکلام وشعبة التزکیة والإحسان؛ أو لا یأخذون بالفقه وحده، حتى ینصرفوا إلى الحقائق والأسرار؛ ولا یصنعون عکس ذلک ، حتى یتشاغلوا عن الفقه وجزئیاته. فهم یأخذون بجمیع هذه الشعب بشکل سواء.)
سپس به ذکر نمونه هایی برای حرف خود میپردازد.
قران |
قران در عهد پیامبر در اوراق پراکنده بود در زمان ابوبکر و عثمان تدوین و جمع اوری شد. قران اول لفظ بود بعد در لوح محفوظ نوشته شد سپس بر بیت عزت نازل شد آنگاه بر قلب پیامبر نازل شد سپس از طریق ایشان نوشته شد و صحابه آن را جمع آوری کردند ص 83 الفاظ و کلمات در نزول و قرائت و حفظ و کتابت دارای اولویت هستند. |
نیاز قران به مبلغ و مبین |
قران لفظ است و لفظ در کنار قرینه معنا می یابد بسیاری از قرائن غیر لفظی هست که در فهم معنای قرآن اثر می گذارد اگر نبی نباشد قرائن غیر لفظی معنا را به انحراف خواهند برد. کتاب مذکر است و شخص مبین است. هردو برای هدایت لازم اند. نقش پیامبر در 4 ناحیه : تلاوت آیه 1. تعلیم مراد از آیه 2. نمونه عملی و اسوه 3. تزکیه نفوس 4. |
محبت صحابه |
انما هی علاقه حب. ص 123 علاقه به صحابه تنها یک علاقه تاریخی یا تقلیدی یا استنادی نیست روافض و خوارج تمام صحابه را عادل و با تقوی نمی دانند برای همین محبت به آنها را لازم و واجب نمی دانند. ان الصحابه لایمکن ان یکونوا موضع انتقاد و انتقاص لدی من یدعی حبهم الاعجاب بهم. ص 123 علما می توانند در عین محبت به صحابه ، در میان اقوال صحابه یکی را بر دیگری ترجیح بدهند. البته میان ترجیح و تخطئه فرق است. |
دیوبند |
ان علماء دیوبند یتجنبون جانبی الافراط و التفریط هم یحملون قانون الشریعه ای الکتاب و السنه .... من العلماء الربانیین/ ص 146 ان الاصل الاصیل فی هذا المذهب مذهب علماء دیوبند انما هو التوحید و الترکیز علیه بشکل لایدع مجالا لشوائب الشرک و دواعیه . ص 163 دیوبند بک مذهب نظری صرف نیست بلکه مذهبی عملی حرکتی و دعوتگر است ص 233 صبغته تعلیمیه انتشاره تبلیغی و ثباته اجتماعی و صیانته افتائیه و رقیه مرهون بالریاضه و الفروسیه مذهب علماء دیوبند یاخذ بظاهر النص و باطنه معا ص 236 |
پیامبران |
در مورد شان پیامبر ص در عقیده دیوبندی می گوید: علمای ما نه اینطور غلو دارند که پیامبر را در حد خدا بالا ببرند و فرقی جزئی میان ابشان با خدا قائل نشوند و نه مانند برخی فرقه های مادی شان ایشان را مثل یک انسان عادی پایین بیاورند که ایشان فقط یک پیک بوده و بس بلکه معتقدند پیامبر ص اگرچه انسان است ولی بلندترین مقام انسانی هستند که هیچ کس به مقامشان راه ندارد. و ما الیها. ص 166 ان النبی یجمع بین جمیع الفضائل التی کان یتصف بها الانبیاء علی حده من الخله و الاصطفائده و الکلیمیه و الروحیه و الصادقیه و المخلصیه و الصدیقیه انهم یعتقدون بحیاته فی برزخ و لکنهم لا یقولون بعیشه هناک کعیشه فی الدنیا ص 167 لا یعتقدون بکونه ص حاضرا فی کل مکان و ناظرا لجمیع الکن و الاحداث الحاصله فیه لان ذلک من خصائص الالوهیه. ص 167 |
صحابه |
صحابه را مقدس ترین طبقه بعد از پیامبر کرم ص هستند که بی واسطه از محضر مبارک ایشان کسب فیض کرده اند. فالصحابه عدیمو النظیر بعد الانبیاء بالقیاس الی المحاسن و المحامد ص 169 علمای دیوبندی میان صحابه از نظر احترام و محبت فرقی نمیگذارند. اگرچه آنها را در حد پیامبر ص هم بالا نمیبرند و معصوم نمیدانند. در صحابه فرق مراتب وجود دارد پس در مراتب عظمت انها هم تفاوت وجود دارد ولی همه ایشان در مقام صحابه بودن یکسانند پس در اصل محبت نباید فرقی میان آنها باشد. ان علمائ دیوبند لایقولون بالتفریق بین الصحابه فیما یخص الاحترام و التقدیر و الحب. ص 169 یمتازون عن عامه البشر بخصائص لا یتمتع بها حتی الصالحون و الاولیاء من الامه مهما کانوا متفانین فی العباده و الطاعه ص 169 ان الصحابه نجوم الهدایه دونما استثناء ص 169 المحک الاول لمعرفه الحق و الباطل هو حبهم و احترامهم ص 170 کما ان الکافر بالنبوه مارق عن الاسلام کذلک الکافر باجماعهم خارج عن الاسلام ص 171 صحابه معصوم نبودند ( فلکون انهم لم یکونوا معصومین کان هناک امکان لصدور المعصیه عنهم و لکنهم مصونین باعلی درجات التقوی عادوا لا یقدمون علی ارتکاب الذنوب . ص 171) فکانت دواعی المعصیه مضمحله فیهم لکمال زهدهم ص 172 یذهب علما دیوبند الی انهم رغم کونهم غیر معصومین لا یجوز نیلهم بالانتقاد و الانتقاص و التعلیق و التحلیل و اخضاعهم لمحک التغلیظ و التصحیح . ص 172
هم سرزده به همین علت درونی نبودن و ملکه تقوای صحابه، جواز نقد و بررسی را در موردشان نداریم.که خطا تلقی میشود نه معصیت)(به این علت علمای دیوبند آنها را خائن، متساهل، بدنیت یا اسیر محبت جاه و مال نمیدانند اگرچه امکان گناه در آنها وجود داشته(چون معصوم نیستند) ولی به دلیل حفاظت الهی صدور و ارتکاب گناه نبوده و اگر امکان گناه بود به علت عوارض خارجی بوده است نه از درون قلب.و لذا اگر لغزشی |
روش مواجهه با تصوف |
علمای دیوبند به رد و انکار هیچ یک از مشایخ تصوف نمی پردازند و برای همه مشایخ احترام قائلند. همچنین غلو در مقام مشایخ را نمی پسندند. اگر در پیروی از آنها مواردی هست که با سنت نبوی سازگاری ندارد ولی خود شیخ در خط اسلام است به سبب پیروان شیخ را انکار و سرزنش نمیکنند. اصل طریقت ها را در رفع بیماری های نفسانی مانند پزشکی لازم میدانند. و اولیا و صوفیان به منزله روح و جوهره این امت هستند که حیات واقعی و باطنی به انها وابسته است. علمای دیوبند احترام و تعظیم آنها را لازم میدانند ولی آن را به عبادت تفسیر نمیکنند که آنها را یا قبورشان را سجده و طواف نمایند یا مرکز نذر و قربانی قرار دهند. قائل به حصول برکت از مرقدهای منورشان هستند اما انها را مشکل گشا نمی دانند زیرا که این امر فقط در دست خداست.(دریافت برکات از اهل قبول میپذیرند ولی استمداد و یاری از انها را نه) ص 179 زیارت قبور را میپذیرند ولی عیدگاه قراردادن و سجده گاه ساختن قبور را نه : انهم یجیزون زیاره القبور للاتعاظ و الاستفاده الدینیه و لکنهم لا یجیزون اتخاذها مساجد و مواضع للاحتفالات و امکنه للمهرجانات. وسیله اصلاح احوال اند نه مدار نجات: إنهم یقولون بالانتماء إلى الربانیین ، وبتأثیر هذا الانتماء فی الصلاح والإصلاح، والترقی فی الإیمان والیقین ، وفی الحرص على العمل ، وعلى التزود من الحسنات والتنحى عن السیئات ، وعلى التحلی بالفضائل، والتخلی عن الرذائل ؛ ولکنهم لا یرونه مداراً للنجاة. ص 180 اما با رسوم و حرکات نمایشی به اسم تصوف مخالف هستند. دستورات معنوی مانند دارویی برای بیماریست پس تبلیغ و عمومی کردن آن جایز نیست هرکس متناسب با بیماری خود باید به شیخ مراجعه و دارو درمان شود. لذا با اداب و رسوم اجتماعی ویا ملی شدن آن هم مخالفند.(آداب و رسوم عزاداری، سالگرد، نذرهای قبور، جشن عروسی بین مردم و ...) ایصال ثواب را امری مستحسن و حق میت میدانند ولی رسم و عادت شدنش را خلاف و نادرست: وکذلک فإن علماء دیوبند یرون عملیة إیصال الثواب إلى الأموات صحیحاً ، ویرون ذلک حقاً من حقوق الأموات؛ ولکنهم لا یقرون فی ذلک بالتظاهر بأشکال خاصة ، وبتحدید أیام وساعات لذلک، ولا بالتقید بتقالید یتقید بها المبتدعون والمشرکون . ص182 |
فقه و فقهاء |
علمای دیوبندی به خاطر مصون ماندن از بی بند و باری و نفس پرستی و خودرایی پایبندی به یک امام مجتهد را لازم میدانند: من اللازم ان یتبعوا فقها معینا ص 195 195 علماء دیوبند حنفیون فی المذهب الفقهی.. ص جاء مذهبهم متوسطا بین التقلید الاعمی و الاجتهاد المطلق ص 196 می توان هر مذهب فقهی را برگزید اما چون مذاهب ترجیحی هستند نه تبلیغی، نمی توان تبلیغ مذهبی را کرد زیرا در تبلیغ، تنقیص و تشنیع سایر مذاهب لازم می آید. ص197 إن احترام الفقهاء والأئمة لا یعنی فی مذهب علماء دیوبند أن فقههم شریعة أصلیة یجب تبلیغها إلى الناس ... |
حدیث و محدثین |
یعتبرون الحدیث بیان اللقرآن ملاک و قانون حل تعارض روایت چیست؟ فمناطُ الحکم فی صورة الجمع بین الروایات ، والتفقهُ فی صورة ترجیح روایة على غیرها من الروایات الواردة فی الباب ؛ هما الأصل لدى علماء دیوبند، ولیس الأصل لدیهم مجرد قوة السند أو کون روایة أصح ما فی الباب؛ ما مبنای ابوحنیفه را می پذیریم. : |
کلام و متکلمین |
در عقایدی که نص صریح و متفق علیه همه فرق است که مشکلی نیست و قبول دارند. در فروعات و اختلافات جزئی مانند فقه به دامان یکی از امامن کلامی چنگ زده اند و این شخص امام قاسم نانوتوی است. البته احترام همه متکلمین را دارند و باب تحقیق و بررسی بسته نیست. من اجل ان یکون المرء علی ثقه و طمانینه لابد له ان یلوذ باحد من ائمه الکلام ذوی البصیره کما کان لا بد له ان یتقید بفقه معین فیما یتصل بافقهیات و الخلافات الاجتهادیه ص 205 انتخاب امام نانوتوی به این علت است که ایشان با انتخاب کلام ماتریدی و اشعری سعی در تطبیق و رفع اختلاف این دو داشته است. از عقل گرایی محض ویا نقل گرایی صرف پرهیز کرده اند. فأصل الدین عندهم هو الوحی الإلهی وحده، والعقل خادم کالحواس الخمس التی تُوَظَّفُ لإثبات الوحی الإلهی. ومهما کان العقل أشرف هؤلاء الخَدَمَة؛ ولکنه لیس حاکماً أو حکماً. عقل را ابزار و خادم در جهت اثبات وحی میدانند نه حاکم: ص 211 ان الاحسن نظرا الی موقفهم المعتدل المزیج من المذهبین ان یوصفوا بانهم ماتریدیون مائلون الی الاشعریه فهم جامعون بین الاشعریه و الماتریده |
عقل |
یرون العقل آله فی اثبات العقائد و المسائل و لایرونه مصدرا لها و موثرا فیها ص 208 ص 208 فاصل الدین عندهم الوحی الالهی وحده و العقل خادم کالحواس الخمس التی توظف لاثبات الوحی |
امور سیاسی و اجتماعی |
آزادی هند از چنگ استعمار انگلیس به رهبری محمد قاسم نانوتوی حضور در مجلس هند با سفارش های رشید احمد کنکوهی حرکت الرسائل الحریریه به دست شیخ محمود حسن دیوبندی
|