در حال بارگذاری ...

انقلاب صنعتی در اوایل قرن هجدهم میلادی رخ نمود. از آن پس قدرت تکنولوژیک غربی ها برای غارت دنیا بیشتر و بیشتر شد. استعمار انگلیسی و فرانسوی با کشتی های غول پیکر خود به نقاط متعددی از جهان سرک کشیدند و اموال مردم را غارت کردند. ولی باز هم عمده مسلمان ها با وجود حضور در مناطق سوق الجیشی جهان در امان بودند. می دانید چرا؟

 
رنسانس که شد، غربی ها بی قیدتر شدند و رسما استعمار سایر کشورها را آغاز کردند. از قرن شانزدهم به آمریکا و آفریقا رفته و غارت و کشتار را گسترش دادند. میلیونها نفر از مردمان بومی منطقه را کشته و منابع آنان را به اروپا بردند اما با وجود موقعیت ژئواستراتژیک منطقه خاورمیانه نتوانستند به آنجا وارد شوند! براستی چرا؟ 
....
انقلاب صنعتی در اوایل قرن هجدهم میلادی رخ نمود. از آن پس قدرت تکنولوژیک غربی ها برای غارت دنیا بیشتر و بیشتر شد. استعمار انگلیسی و فرانسوی با کشتی های غول پیکر خود به نقاط متعددی از جهان سرک کشیدند و اموال مردم را غارت کردند. ولی باز هم عمده مسلمان ها با وجود حضور در مناطق سوق الجیشی جهان در امان بودند. می دانید چرا؟ 

...
این امان و آسایش، علتی نداشت جز وجود سه امپراطوری بزرگ و قدرتمند اسلامی یعنی گورکانیان در شبه قاره هند، صفوی در ایران بزرگ و عثمانی در خاورمیانه و شمال آفریقا و بخشی از جنوب شرقی اروپا که عمده مسلمانان جهان را در خود جای داده بودند و مانع دست اندازی دشمنان می شدند. 
...
                                                                                                  
                                                  
                                 (قلمرو گورکانیان)
 
دشمن اما بیکار ننشسته بود. سیاست «تفرقه بیانداز و حکومت کن» از قدیم شیوه انگلیسی ها بود. فرقه سازی و ایجاد اختلافات قومی و مذهبی را در پیش گرفتند و متاسفانه توانستند با تحریک عواطف شیعه و سنی و قومیت ها، انرژی دو قدرت عثمانی و صفوی را در جدال با یکدیگر تلف کنند! 

...
دست اندازی کشورهای اروپایی به بلاد اسلامی آغاز شده بود. ایتالیایی ها که به لیبی حمله کردند. علمای شیعه در عراق بهمراه سایر علمای مسلمین حکم وجوب جهاد علیه استعمار اروپایی را صادر کردند. در ایام جنگ جهانی اول نیز علمای بزرگ شیعه و سنی در عراق و ایران و سایر کشورهای اسلامی فتوای جهاد علیه استعمار انگلیسی و دفاع از امپراطوری عثمانی را صادر کردند. 
... 
 
 
  (قلمرو امپراطوری عثمانی)

 
ضعف و اختلاف بر ما چیره شده بود و نهایتا گورکانیان در 1857 مستقیما توسط انگلیسی ها اشغال شد. صفویه دچار ضعف و انقراض تدریجی و از دست دادن ذره ذره سرزمین ها به دست استعمار روسیه شد و امپراطوری قدرتمند عثمانی نیز در جنگ جهانی اول شکست خورد و روند انقراض آن از 1918 آغاز گردید. 
                                                                                                                                       
        (قلمرو صفویان)
مناطق تحت کنترل و حوزه های نفوذ دول فرانسه و بریتانیا به موجب قرارداد سایکس- پیکو 
قرارداد سایس پیکو میان روسیه، انگلستان و فرانسه نوشته شد تا نقشه کنونی منطقه ما ایجاد گردد! قانون «هر چه کوچکتر بهتر» اجرا شد یعنی کشورها را تا جایی که توانستند کوچک کردند تا ضعف را در آنان بنحوی پایدار تثبیت نمایند. 
 
از اولین ثمرات سوء این فروپاشی، بازگرداندن جریانات افراطی آل سعود به عربستان و تقویت جریان فکری وهابیت در سعودی بود. همان وهابیتی که در ایام حاکمیت عثمانی سر برآورد و بخاطر کشتار حنبلی های عربستان و سپس، شیعیان کربلا، توسط حکام عثمانی سرکوب گردید و سران آن در استانبول به دار آویخته شدند بازگردانده شد و هاشمی های عربستان به اردن برده شدند! 
پس از آن، استانبول که دیروز پایتخت سنی مذهبان بود به حاکمیت لائیک آتاتورک مبتلا شد و بعد از مدتی، ایران که پایتخت شیعی مذهبان بود به حاکمیت لائیک رضاخان پهلوی و اتفاقا هر دو نیز با زور سرنیزه، حجاب را از سر زن مسلمان کشیدند و بعنوان عامل مستیم غرب، فساد اخلاقی آن دیار را به کشورهای اسلامی وارد کردند تا اینچنین همگی بدانند که وقتی استعمار به خانه مسلمین بیاید از مذهب و روش فقهی آنان سوال نخواهد پرسید و با همه به یک چشم می نگرد! 
اروپایی ها هنوز با هم سر جنگ داشتند. از 1939 تا 1945 با هم جنگیدند تا در طول این دو جنگ جهانی حدود 100 میلیون انسان کشته شود! اما دیگر فهمیدند که جنگ بیفایده است و اگر بخواهند رقیب خوبی برای دو قطب روسیه و آمریکا باشند باید کنار هم بایستند و بتدریج به سمت ایجاد اتحادیه کشورهای اروپایی رفتند. 
در همان اواخر جنگ جهانی اول که نشانه های شکست عثمانی هویدا شد، با مدیریت انگلستان، نشست بالفور برای بررسی تشکیل سرزمین یهود، ایجاد گردید و در عرض سه دهه پس از جنگ جهانی اول یعنی در 1948 اشغال حدود 80 درصد از سرزمین مقدس فلسطین انجام شد! این بار قبله اول مسلمین و محل تولد عیسی مسیح، مستقیما توسط یهودی های افراطی اشغال شده بود و اینچنین، دشمن برنامه های خودش را برای تثبیت بحران در منطقه تکمیل می کرد. 
ایجاد مراکز فساد و بی بند و باری، غارت معادن و نفت منطقه، جلوگیری از رشد اقتصادی و استقلال ملی، تعمیق اختلافات قومی و مذهبی و نژادی، سرکوب جریانات استقلال طلب و آزادی خواه مردمی، فراری دادن نخبگان و استعدادها به کشورهای اروپایی، دست اندازی در اجرای اقدامات مفید ملی و... همه و همه از نتایج حضور استعمار در کشورهای اسلامی بود. 
جمال عبدالناصر در سال 1956 توانست با کمک گرفتن از روسیه، ضرباتی را به اسرائیلی ها و انگلیس و فرانسه مستقر در صحرای سینا و کانال سوئز وارد سازد. بدین ترتیب موجی از ملی گرایی و استقلال طلبی در کشورهای اسلامی منتشر شد که به استقلال برخی از این کشورها نیز انجامید. 
گرچه در دهه 50 و 60 ظاهرا استعمارگران از کشورهای اسلامی رفتند ولی حکامی به جای آنها بر سر امور آمدند که هویت ملی و دینی خود را فدای منافع شخصی ناشی از وابستگی به شرق و غرب می کردند! از همین رو بود که سیاست های سابق به سبکی دیگر ادامه یافت و همه آزادی خواهان و اسلامگراها به شدت سرکوب شدند! 
الجزایری ها برای اخراج استعمار فرانسوی از کشور خود یک و نیم میلیون شهید تقدیم کردند ولی متاسفانه انقلاب اسلامی آنان با دسیسه دشمن از خط اصلی خارج شد. متاسفانه کودتا و سرکوب و زندانی، شاه بیت اقدامات دیکتاتورهای فاسد وابسته به غرب در این چند دهه بود. 
اعراب که برای آزادسازی فلسطین تلاش می کردند بار دیگر کنار هم جمع شدند. این بار اما روسیه همراهی نکرد و جنگ اعراب با اسرائیل در سال 1967 بیش از شش روز دوام نیاورد و با شکستی تلخ و تحقیرآمیز پایان پذیرفت! 
اینها تنها گوشه ای از قصه پنجاه سال تحقیر و ذلت مسلمانان، پس از فروپاشی امپراطوری های اسلامی بود. چه نیکو فرمود پروردگار بلندمرتبه که : «ولاتنازعوا فتفشوا و تذهب ریحکم» انفال آیه ۴۶ و ما که همچنان غافلیم! «ما اکثر العبر و اقل الاعتبار» 
 

      




نظرات کاربران