ما اهل بیت اینگونه هستیم: به کسی که از ما دوری کند نزدیک می شویم، به کسی که به ما بدی کند نیکی می کنیم. و خدا می داند که در این امور حسن عاقبت را می بینیم.
آیت الله شیخ حسین الراضی
اهمیت مدارا
مدارا بر اساس تعبیر برخی از روایات قاعده ای اساسی در روش اهل بیت علیهم السلام برای تعامل با عموم مردم و خصوصا مخالفان آنان بوده است. مدارا با مردم از جمله اخلاق نبوی بود که در تمام طول حیات گرامی ایشان این صفت بارز بود و شایسته است که در همه مردم و خصوصا علما و رهبران سیاسی نیز بروز یابد. اهمیت مساله تا جایی است که از برخی روایات مرتبط برداشت وجوب می شود. مانند: از عبدالله بن سنان از امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: أَمَرَنِی رَبِّی بِمُدَارَاةِ النَّاسِ کَمَا أَمَرَنِی بِأَدَاءِ الْفَرَائِضِ (1) خداوند مرا به مدارا با مردم فراخواند چنانچه مرا به ادای واجبات دعوت کرده بود.
مدارا امروز به مطالبه ای عمومی در ملتهای مظلومی تبدیل شده که تحت ظلم مستبدان عالم زندگی می کنند. اسلام بر بسیاری از این مطالبات تاکید داشته و بر مدارا بعنوان یک ویژگی بارز از زندگی متمدنانه برای علما و متفکران و سیاسیون تاکید شده است.
مکاشفه:
هم وزن مفاعله و بمعنای این است که هر طرف، طرف دیگر را رسوا کرده و عیوب او را علنی سازد تا او را به زمین بزند که نتیجه آن اینهاست:
مفاسد زیادی برای جامعه و انجام دهنده آن دارد
ممکن است مفسده نداشته باشد ولی مصلحتی هم برای فرد و جامعه ندارد
اقل ضرر آن این است که تعایش و همزیستی در جامعه انسانی به هم می خورد
این اقدام ضد مداراست و چنانچه در برخی روایات آمده است از اخلاق سوء برشمرده شده است. فقط در حالتی که طرفین رضایت دارند می تواند عملی اخلاقی محسوب شود.
روش امام رضا علیه السلام عدم مکاشفه است
عدم افشاگری یک مطلب عقلانی و تمدنی است قبل از اینکه عبادی و اسلامی باشد. این امر را حدیث آتی برای ما روشن می سازد:
کلینی در کافی با سند صحیح از احمد بن محمد بن ابی نصر روایت می کند که گفت: به ابی الحسن الرضا علیه السلام عرض کردم که فدایت شوم. من از فلان سال از خدا حاجتی را خواسته بودم که برآورده نشد و به دلم بد آمده است!
امام فرمود: ای احمد! مراقب باش که شیطان در قلب تو نفوذ نکرده و ناامیدت نسازد. ابوجعفر علیه السلام می فرمود: مومن از خداوند عزوجل حاجتی رامی خواهد و خداوند آنرا بخاطر علاقه به شنیدن صدا و گریه او به تاخیر می اندازد.
سپس فرمود: بخدا که آنچه خدا از حاجات مومنان در این دنیا به تاخیر می اندازد بهتر است برای شان از آنچه برآورده می سازد و همه چیز دنیا. ابوجعفر علیه السلام می فرمود: بر مومن است که دعایش در راحتی مانند دعایش در سختی باشد و نه اینکه اگر برآورده شد دچار غفلت شود.
دعا را کوچک نشمار چرا که دعا نزد پروردگار عالم جایگاه مهمی دارد. بر تو باد به صبر کردن و طلب حلال و صله ارحام و بپرهیز از افشاگری علیه مردم!
ما اهل بیت اینگونه هستیم: به کسی که از ما دوری کند نزدیک می شویم، به کسی که به ما بدی کند نیکی می کنیم. و خدا می داند که در این امور حسن عاقبت را می بینیم.
صاحب نعمت در دنیا اگر حاجتی را بخواهد و به او داده شود، باز چیزی جز آنچه خواسته را طلب می نماید و نعمت در چشم او کوچک می گردد و از چیزی سیر نخواهد شد و وقتی نعمت ها فراوانی یافت انسان مسلمان در این خطر قرار می گیرد که از حقوقی که در قبال آنها بر او واجب شده سستی کند یا دچار آزمایشی از طریق آنها گردد.
به من بگو آیا اگر من چیزی را به تو بگویم در آن به من اعتماد می کنی؟
گفتم: جانم به فدایت! اگر به تو اعتماد نکنم به چه کسی اعتماد کنم حال آنکه تو حجت خدا بر مردمانش هستی؟
فرمود: پس به خداوند اطمینانت را بیشتر کن تا موعد تحقق خواسته تو فرا برسد. آیا خداوند نیست که می فرماید: « وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ» وَ فرمود «لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ» و فرمود: « وَ اللَّهُ یَعِدُکُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلًا» پس تو نیز به خداوند بیش از دیگران اعتماد داشته باش و در خودتان چیزی جز نیکی را راه ندهید پس خداوند بر شما بخشنده است. (2)
حدیث از تاخیر در اجابت دعا سخن می گوید و برخی عوامل تاخیر را چنین می شمرد:
در انسان ناامیدی از خداوند درباره اجابت دعا حاصل شود که بخاطر شیطان است
بخاطر علاقه خدا به شنیدن صدا و گریه دعاکننده است
بخاطر اینکه استجابت در آخرت بهتر از دنیاست
اینکه دعا در آسایش مانند دعا در سختی باشد
غفلت نکند اگر حاجتش برآورده شد
شرایط استجابت دعا:
صبر، طلب حلال، صله ارحام و اینکه حقوق مسلمین را برآورده سازد، عدم افشاگری علیه مردم که چه ناس را مسلمانان و چه مومنان یا همه مردم تعریف کنیم نشان می دهد که عدم مکاشفه از عوامل استجابت دعاست بخاطر اینکه ریختن آبروی دیگران از اسباب در حجاب قرار گرفتن دعاهاست.
مکاشفه باعث ایجاد خلل در جامعه است
بلکه باعث ایجاد فتنه و انحطاط می باشد. از همین رو از امام رضا علیه السلام آمده است که فرمود: حدَّثَنِی أَبِی عَنْ جَدِّی عَنْ آبَائِهِ قَالَ : قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام : « لَوْ تَکَاشَفْتُمْ مَا تَدَافَنْتُمْ » (3)
پدرم از جدم از پدرانش از امیرالمومنین نقل فرمود که: اگر پرده ها بر افتد و حقیقت شما آشکار شود کسی دفن تان هم نمی کند!
اختلاف والدین با فرزند:
اگر فرزندی با والدین خود از جهت مذهب یا دین اختلاف داشته باشد باز هم باید احترام آنان را حفظ کند و حق توهین به آنها را ندارد:
اگر در دین اسلام اختلاف داشتند و مثلا فرزند مسلمان و والدین کافر بودند باز هم اسلام امر به نیکی به آنها و همراهی با ایشان کرده است: « وَإِن جَاهَدَاکَ عَلى أَن تُشْرِکَ بِی مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا وَصَاحِبْهُمَا فِی الدُّنْیَا مَعْرُوفًا وَاتَّبِعْ سَبِیلَ مَنْ أَنَابَ إِلَیَّ ثُمَّ إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ» لقمان/15
اگر در مذهب اختلاف داشتند هم باز ائمه علیهم السلام به پیروان خود توصیه به نیکی کردند: از معمر بن خلاد نقل است: به ابی الحسن الرضا علیه السلام گفتم: برای والدین ام که حق را نمی شناسند دعا کنم؟ فرمود: برای آنها دعا کن و به آنها نیکی بنما! اگر زنده اند و حق را نیافته اند با آنها مدارا کن که پیامبر ص فرمود: خداوند من را برای رحمت فرستاد نه عداوت (و عاق کردن طرفین) (4)
موضع امام رضا علیه السلام درباره مخالفان:
مخالفان اهل بیت علیهم السلام دو دسته اند:
کسانی که عناد داشتند و با وجود دانستن حق آنرا انکار می کردند که بر این اساس محاسبه خواهند شد و مورد سرزنش هستند.
کسانی که محبت اهل بیت را دارند ولی جرأت یا معرفت تامی که بر حقانیت ایشان اذعان نمایند را ندارند که اینان اکثریت مسلمانان را شامل می شوند. اینها مستضعف هستند و خداوند بهتر می داند چطور محاسبه شان کند و نمی توان آنها را سرزنش کرد. چنانچه در این حدیث صحیح از حسن بن الجهم امده: به ابی الحسن الرضا علیه السلام گفتم: نزد ما قومی هستند که محب اند ولی اراده بیان این مساله را ندارند؟ فرمود: آنها از کسانی نیستند که خداوند سرزنش شان کند و خداوند فرمود : «... فَاعْتَبِرُوا یَا أُولِی الْأَبْصَارِ » حشر/2 (5)
یعنی سرزنش شدگان و عقوبت شوندگان کسانی اند که حق به ایشان برسد و بدان عمل نکنند و آنرا انکار نمایند.
پی نوشت ها:
1: کافی ج : 2 ص :117
2: کافی ج : 2 ص : 488- 489 و شبیه به این سند در ص 171 همچنین علامه حر عاملی قسمتی از حدیث را در اینجا اورده است: وسائلالشیعة ج : 7 ص : 84 حدیث 8792
3: بحار الأنوار ج : 74 ص : 386 عن عیون أخبار الرضا و أمالی للصدوق
4: مستدرک الوسائل ج : 15 ص : 179ح 17928
5: کافی ج : 1 ص : 11