چند سال پیش گروهی موسوم به «توحید و جهاد» در منطقه کردستان اقدام به عملیات های تروریستی نمود علاوه بر برخی نیروهای انتظامی، ماموستا شیخ الاسلام نماینده خبرگان رهبری، ماموستا برهان عالی و چند تن دیگر از اهل سنت منطقه را نیز به قتل رساندند.چندی بعد
چند سال پیش گروهی موسوم به «توحید و جهاد» در منطقه کردستان اقدام به عملیات های تروریستی نمود علاوه بر برخی نیروهای انتظامی، ماموستا شیخ الاسلام نماینده خبرگان رهبری، ماموستا برهان عالی و چند تن دیگر از اهل سنت منطقه را نیز به قتل رساندند.
چندی بعد برخی اعضای این گروه دستگیر شدند و اعترافات تلخی کردند که در رسانه ها منتشر شد. لقمان امینی که در زمان عضویت در این گروه تکفیری 22 سال داشت و بشیر شانظری که در زمان عضویت در این گروه 15 سال داشت به نکاتی اشاره کردند از جمله:
- وقتی که سلفی شدم پایبندی ام به دین بیشتر شد لذا خانواده ام از این مساله خوشحال بودند هر چند با اصل عقیده ما اشنا نبودند
- در اوایل اصلا صحبتی از کشتار مردم نبود و فقط مساله ایمان به خداوند مطرح بود و انگیزه اصلی ما هم فقط خدا و شهادت و دستیابی به ایمان حقیقی بود
- همیشه صوفی ها یا شیعیان انحرافی را به عنوان الگوی شیعه یا سنی به ما معرفی می کردند!
- همه اندیشه ها از جمله شیعیان، ماموستاها، سنی های صوفی، اخوانی ها و سایرین کافر محسوب می شدند
- می گفتند جهاد جزء اصلی دین و بر همه فرض است و اگر به فکر جهاد نباشی منافق هستی
- اگر نتوانستیم برای جهاد با آمریکا به عراق یا افغانستان برویم باید منتظر آغاز جهاد با دولت طاغوت ایران که دشمن قریب ماست باشیم که برای آن نیز توجیهاتی می آوردند
- رجوع به طواغیت کفر است و هر کس با حکومت همکاری کند مشرک و کافر است
- اجازه ارتباط با هیچ کس غیر از اعضای گروه را نداشتیم و حتی در ارتباط با خانواده محدودیت داشتیم
- وقتی وارد دانشگاه شدم و ناچارا تعدادی سنی و شیعه غیر از گروه را دیدم سرد شدم و نسبت به عقاید گروه شک کردم
- با تقریب مذاهب مخالف بودند چون بهره ای از حقیقت برای دیگران قائل نیستند
- توسل و استغاثه را نیز یکی از ادله تکفیر شیعیان و سنی ها می دانستند
نیم نگاهی به فیلم تبلیغاتی این گروه نیز نشان می دهد که مستمسک آنان برای تحریض جامعه کرد، یهودی و رافضی خواندن شیعیان و اشاره به توهین های افراطیون به مقدسات اهل سنت و نیز تکیه بر ترویج تشیع در مناطق اهل سنت، ترور مولوی ها، تخریب مساجد آنان، زندانی کردن برخی مخالفان و... می باشد که از این طریق حکومت ایران مصداق طاغوت شده و جهاد با او واجب است.
نتایج قابل تامل:
با توجه به این نکات، به چند نتیجه قابل تامل که می تواند جلوی گسترش این تفکرات افراطی را بگیرد اشاره می گردد:
- دین، جزئی از هویت ایرانی هاست و انفکاک ایرانی از دین کار آسانی نیست لذا باید سعی کرد که فضای جامعه را به سمت دینی شدن برد تا جریانات افراطی به بهانه نشر فساد، به تحریک برخی مخاطبان خود دست نزنند.
- طبعا محور ترویج دین و دینداری، روحانیت است. اگر جایگاه روحانیت به هر دلیل تضعیف شد شاید برخی از دینداری فاصله بگیرند ولی برخی نیز احتمال این را می یابند که به دام فرق و تفکرات جدید دینی بیفتند.
- این گروهها به نام دین وارد شده و تبلیغ می کنند از همین روست که تنها جریانی که می تواند مشروعیت آنها را زیر سوال ببرد روحانیتی است که طبعا باید حرف او در میان مردم شنیده شده و خود او محبوبیت داشته باشد.
- وقتی نارضایتی و بدبینی سیاسی اجتماعی بالا گرفت و روحانیت معتدل به دلیل فشارهای سیاسی امنیتی سکوت پیشه کرد، زمینه اشتراک این جریانات با بدنه مردم می تواند همین نارضایتی اجتماعی باشد و طبعا پس از آن ایشان را جذب فکر خود کنند.
- نباید تعجب کرد اگر برخی از افراد جذب شده به این گروهها سابقه مذهبی جدی نداشته اند چرا که ابزار توجه به این جریانات اولا حس فطری گرایش به دین و معنویت و ثانیا نارضایتی از حکومت بوده است لذا باید همه عواملی که به دور شدن ملت و دولت می انجامد را برطرف نمود.
- از آنجا که این جریانات از ادبیات دینی بهره می برند و روحانیت تنها رقیب جدی است که می تواند بازی آنها را بر هم بزند، تخریب جایگاه روحانیت به بهانه حکومتی، بیسواد، منحرف، فاسد، همراه ظالمان و... خواندن از اولویت های آنهاست.
- سوء استفاده از انحرافات موجود در برخی جریانات مذهبی مانند برخی فرق تصوف یا افراطیون شیعه، یکی دیگر از ابزارهای جذب آنهاست که نشان می دهد همه جریانات معتدل باید دائما نسبت خود را با اینها شفاف کنند و در مقابل انحرافات درونی موضع داشته باشند.
- حذف ارتباط با بدنه جامعه مذهبی از دیگر عوامل جذب یک فرد به تشدد فکری است لذا روحانیت شیعه باید بنا بر دستور ائمه اطهار علیهم السلام اقدام راهبردی و موثر ارتباط اجتماعی و مردمی با اهل سنت را حفظ کرده و در مساجد و محافل آنان حضوری مناسب داشته باشد و خود، پیشتاز نقد جریانات افراطی باشد که چهره شیعه را مخدوش کرده و بهانه به دست افراطیون می دهند.
- وقتی دیوار بی اعتمادی و بدبینی کوتاه باشد یعنی هنوز گوش ها باز است پس اولا مراجعه به روحانیت جهت پرسش از شبهات جدید تمام نمی شود و ثانیا در آن حالت است که نقد و بررسی های اعتقادی تفکرات تکفیریون شنیده خواهد شد والا با صرف داشتن رویکرد نقد اعتقادی تکفیری ها ره به جایی نخواهیم برد.
- ماموستاهای کرد که همراه با سنت فرهنگی تاریخی منطقه یعنی جمع میان طریقت و فقاهت بوده و هستند بهترین مدل برای تثبیت اعتدال فکری در منطقه می باشند والا تقویت جریانات سلفی ضد هر نوع طریقت را شاهد خواهیم بود.