پس از بالا گرفتن اختلافات میان برخی جریانات اسلامگرا با جریان مقاومتی که در مساله سوریه بر اصلاحات پافشاری می کرد و پس از گسترش خونریزی های جریانات مسلح و تکفیری در عراق و سوریه، جریانی در ایران و نیز شیعیان غیرایرانی شروع به تاکید بر این مساله کرد که اساسا نمی شود با اهل سنت کار کرد
پس از بالا گرفتن اختلافات میان برخی جریانات اسلامگرا با جریان مقاومتی که در مساله سوریه بر اصلاحات پافشاری می کرد و پس از گسترش خونریزی های جریانات مسلح و تکفیری در عراق و سوریه، جریانی در ایران و نیز شیعیان غیرایرانی شروع به تاکید بر این مساله کرد که اساسا نمی شود با اهل سنت کار کرد. معتدل ترها می گفتند که با اخوانی ها نمی شود کار کرد و باید به سمت جایگزین هایی برای ایشان بود!
متاسفانه در آن سو نیز افرادی که تا دیروز معتدل می نمودند، بارها و بارها علیه ایران و شیعه و حزب الله مطلب تندی نوشتند و در مجموع بدبینی طرفین به هم بالا گرفت.
این تحلیل در برخی ارتباطات نیز خود را نشان داد و در همایش ها و ... بروز یافت. حضور پررنگ تر جریانات شیعی و نیز صوفی های کشورهای مختلف نشان از این سردی روابط با سایرین داشت.
در این زمینه چند نکته قابل تامل است:
ارتباط را بیشتر هم بکنیم اما...
باید توجه کنیم که اصل ارتباط بیشتر با جریانات شیعی و صوفی مبارک است چرا که متاسفانه برخی از این جریانات در دام حکام سکولار مستبد و یا در حالتی از بی اثری بوده اند لذا میدان دادن به آنها می تواند بتدریج ایشان را از حاشیه به متن و از وابستگی به استقلال برساند اما یادمان نرود که این انقلاب یک انقلاب اسلامی است و منحصر کردن آن در دل جریانات شیعی یا صوفی ظلمی بزرگ به آرمانهای آن است.
از سوی دیگر نیز برخی انحرافات فکری و رفتاری که خصوصا در جریانات صوفی وجود دارد را از یاد نبریم. سالهاست که متاسفانه شاهد همکاری این جریانات با دستگاههای امنیتی و حکام مستبد مصر و سایر کشورها هستیم و این مخالف روح اسلام ناب است.
اندیشه نزدیک به انقلاب کدام است؟
هر چند برخی از این جریانات مستضعف فکری محسوب می شوند ولی نباید یادمان برود که در مکتب اسلام نابی که بنیانگذار این انقلاب به تاسی از اهل بیت علیهم السلام تبیین کرد آنکه همراه با ظالمان و مستبدان است حتی اگر شیعه باشد در دسته اسلام آمریکایی به حساب می آید.
جالب اینکه این جریانات با وجود نداشتن اندیشه سیاسی روشن، بی طرف نیز نیستند و مثلا اینک در مصر با تمام قدرت از سیسی، رهبر کودتای خونین مصر حمایت می کنند.
از این رو با توجه به مبانی فکری جریان اخوان و همفکرانش، این تفکر به انقلاب اسلامی نزدیک تر می نماید هر چند ممکن است در عمل، رفتارهایی داشته باشند که خطا و یا حتی عدول از آرمانهای خودشان باشد و طبعا جای نقد آن نیز باقی است. برای طرف مقابل نیز نقد رفتارهایی از ما که به ذهن اش غلط می رسد جایز است و طبعا یک راه حل این مسائل حفظ ارتباطات و گفتگوهاست.
اختلافات سیاسی را برسمیت بشناسیم
بنظر می رسد که طرفین باید سعه صدرشان را بیشتر کنند و اختلافات شان در برخی مسائل را به جایی نرسانند که از خلال آن تنها سودش را اسرائیل، آمریکا و جریانات تندروی ظاهرا اسلامگرایی ببرند که چهره اسلام را مخدوش می کنند و تنها ارمغان شان برای سنی و شیعه، کشتار و ناامنی و بی ثباتی است!
همه باید بدانند که اگر جریانات معتدل اسلامگرا ارتباط و وحدت خود را حفظ نکنند ضربه این مساله را مستقیما اسلام عزیز خواهد خورد و آنگاه است که جوابی برای رسول خدا «ص» نخواهیم داشت.