گفتند امشب اهل سنت به کل روستا شام میدهند و فردا که روز عاشورا باشد شیعیان. این در شرایطی بود که مردم این روستا بعد از خشک شدن دریاچه هامون، با فقر وسیعی دست و پنجه نرم میکردند و محتاج اولیات زندگی بودند، ولی برای امام حسین سنگ تمام میگذاشتند.
حس کربلایی دارم
علیرضا کمیلی
محرم سال قبل به فکر یکی از دوستان عضو اخوان المسلمین مصر بودم. ششم یا هفتم محرم بود که نیمه شب پیامش دادم که به یادت هستم. بلافاصله جواب داد که من نیز یک هفته است به یاد شما هستم و دلم حال و هوای کربلا دارد.
هم او وقتی در میدان رابعه عدویه تجمع کرده بودند در پاسخم چنین گفت: «شعارنا هنا: لن یقتل الحسین مرة أخری» شعار ما اینجا این است: «نمی گذاریم حسین علیه السلام یک بار دیگر کشته شود.»
روحیه حق طلبی اینها در تداوم کربلاست که تعریف می شود. قبل از آن هم برای زیارت به رأس الحسین رفته بود و تصاویر ضریح موجود در آنجا را برایم فرستاده بود.
مجلسی که امام زمان در آن حضور داشت
محمد صمصامی
شنیده بودم که جاهای خیلی زیادی هست که شیعه و سنی معنایی ندارد. اما شنیدن کی بود مانند دیدن. محرم سفری به سیستان و بلوچستان داشتیم؛شب عاشورا بود که با جمعی از دوستان رفتیم برای اینکه شنیده هایمان را ببینیم. روستای کیخا؛ با 30 خانوار که 60 درصد شیعه هستند و 40 درصد اهل سنت. جدیدا با همت گروه جهادی یک مسجد ساختند که شیعه و سنی با هم در آنجا نماز میخوانند. شب عاشورا بود بعد از نماز مراسم با حضور اهالی سنی و شیعه برگزار شد، گفتند امشب اهل سنت به کل روستا شام میدهند و فردا که روز عاشورا باشد شیعیان. این در شرایطی بود که مردم این روستا بعد از خشک شدن دریاچه هامون، با فقر وسیعی دست و پنجه نرم میکردند و محتاج اولیات زندگی بودند، ولی برای امام حسین سنگ تمام میگذاشتند. همان شب یک پیامک برای دوستان فرستادم با این عنوان: مجلسی که امام زمان در آن حضور دارد.
جمله ما را تکمیل می کردند
علیرضا کمیلی
چندی پیش رفقایی به مصر رفته بودند. می گفتند می خواستیم به بقعه معروف به «سیدة زینب» سلام الله علیها برویم. از مردم آدرس را می پرسیدیم که : «وین سیدة زینب؟» در پاسخ مان اول جمله ما را تکمیل می کردند با کلمه «علیها السلام» و سپس آدرس را می دادند. اینگونه هم به ما تذکر می دادند که ادب داشته باشیم و هم خودشان محال بود که اسم این بزرگواران را ببرند و به ایشان سلام نفرستند.
همان دوست می گفت که قبل از رفتن به این سه مرکز تصور می کردم در حد یک امامزاده کوچک ما باشند ولی وقتی رسیدم دیدم فقط محل برگزاری نماز در آن بقاع، چند برابر مسجد اعظم قم بود که تا کله هم پر از نمازگزار می شد!
فریاد «حسین» در نماز جمعه اهل سنت
حجت الاسلام میثم صفری
دهه اول محرم بود که برای اجرای مراسم محفل قرآنی به همراه قاری نمونه کشوری وارد نماز جمعه برادران اهل سنت شدیم. خطیب نماز جمعه که به زبان بلوچی خطابه می کرد به احترام حضور روحانی شیعه و قاری ممتاز کشوری به زبان فارسی ادامه خطبه داد و از فضائل اهل بیت علیهم السلام بخصوص از امام حسین (ع) بسیار گفت در حدی که پیرمردی در میان جمعیت چند هزار نفری به زبان بلوچی فریادی زد و مردم همگی یک صدا گفتند"حسین". پیرمرد چندین بار جملات دیگری در شجاعت و مظلومیت امام حسین (ع) گفت و مردم حسین گویان ارادت خود را به امام حسین (ع) نشان دادند.
چرا گفتی امام صادق «ما»؟!
حجت الاسلام میثم صفری
روزی در میان دانش آموزان اهل سنت بودم. داشتم از اهل بیت (ع) برایشان صحبت می کردم. یکبار گفتم امام صادق "ما" می گوید. بعد از این جمله نامه های زیادی برای من آمد که چرا گفتی امام صادق ما؟! امام صادق امام ما اهل سنت هم هست و ما بسیار اهل بیت را دوست داریم. حتی در محرم بسیار برای امام حسین قران تلاوت می کنیم و در خانه هایمان عزادار امام حسین ع می باشیم.
ای کاش برای مولایم امام حسین می جنگیدم!
حجت الاسلام میثم صفری
یکی از دانش آموزان دختر سنّی سیستان و بلوچستان نامه ای به من داد. در این نامه نوشته شده بود: « ای کاش ما دخترها به جبهه می رفتیم و در راه خدا و برای مولایم امام حسین می جنگیدیم. من سنی هستم اما وقتی که می این هم خون و خونریزی را می بینم می خواهم بجنگم.»
خاطرات خوب محرم در ایران
علیرضا کمیلی
با دوستی مصری در همایش جوانان و بیداری اسلامی آشنا شده بودم. خبرنگار معروفی بود بنام «علی» که با الأزهر هم ارتباط خوبی داشت. ایام محرم امسال دیدم که در فیس بوکش، عکس خودش را در حرم امام رضا علیه السلام گذاشته و ایام شهادت اباعبدالله علیه السلام را تسلیت گفته و از خاطرات خوبش در ایام محرم دو سال قبل در ایران نوشته است. حتی تصویر نمازخواندنش در یکی از هیئتهای تهران را هم گذاشته بود. آخرش هم برای متهم نشدن توسط تندورها نوشته بود که من شیعه نیستم.
تصویر ذهنی ام اشتباه بود!
ایمان عادلی
در دانشگاه مذاهب اسلامی درس می خواندم. شیعه و سنی در این دانشگاه حضور داشتند. چه دانشجو و چه استاد. در رشته فقه حنفی، شافعی و حنبلی قبول شدم که در واقع فقط فقه حنفی و شافعی تدریس می شد! این مسئله باعث شد که این دغدغه را پیدا کنم که ببینم سُنّی ها چه کسانی هستند و چه می گویند و ... در حالی که قبلا تصویر ذهنی خاصی از اهل سنت داشتم که بعدا با ارتباط مستقیم با آنان فهمیدم که تصویر ذهنی ابتدایی ام اشتباه بوده است.
یک درسی با آقای مولوی اسحاق مدنی داشتیم. ایشان وقتی نام اهل بیت بخصوص امام حسین «ع» می آمد، با یک خلوص و پاکی خاصی اشک از چشمانش جاری می شد. این باعث شد که نگاه اهل سنت به اهل بیت را که عامه مردم از آن بی خبرند، برایم دغدغه شود و سعی خودم را در زندگی بر این بگذارم که مردم را از محبت اهل سنت به اهل بیت آگاه کنم.
او را نمی شناسی؟
علیرضا کمیلی
یکی دیگر از بچه های جوان اخوان المسلمین مصر در روز عاشورا در فیس بوک خودش این ماجرا را نوشته بود که هشام بن عبدالملک با جمعی از اعیان شام به حج آمده بود و وقتی خواست حجر الاسود را لمس کند بخاطر ازدحام جمعیت نتوانست. یک صندلی گذاشت و نظاره گر بود که دید علی بن حسین علیه السلام آمد و وقتی خواست به سمت سنگ برود خود مردم راه را باز کردند. یکی از اهل شام از هشام پرسید که او کیست؟ گفت نمی دانم! فرزدق که شاهد این گفتگو بود پاسخ هشام را با شعری بلند و خواندنی داد و متن کامل شعر او را آورده بود که آغازش این بیت است: «هذا الذی تعرف البطحاء وطأته ... و البیت یعرفه و الحل و الحرم» و در ادامه: «هذا ابن فاطمة ان کنت جاهله ... بجده أنبیاء الله قد ختموا» و در پایان : «یستدفع الشر و البلوی بحبهم ... و یسترب به الاحسان و النعم»
بیمه خیمه اباعبدالله (ع)
حسن فدایی
در روز عاشورا شیعیان یک منطقه در گنبد در مهمترین مسجد آن منطقه جمع میشوند و با برداشتن یک نخل و حمل آن جلوی دسته عزاداری، به سمت امامزاده شهر حرکت میکنند. برای رسیدن به امامزاده، باید حدود 3 کیلومتر پیاده روی کنند. در طول مسیر گوسفند، گاو و بعضا شتر هم جلوی این دسته های عزاداری قربانی میشود. اما نکته مهم اینجاست که از هر 10 عدد قربانی، 8 تای آن متعلق به اهل سنت شهر است و آنها با اعتقاد قلبی خاصی برای عزاداران امام حسین، سنگ تمام میگذارند.
زمانی که جمعیت عزادار به محلات سنی نشین میرسد، سنی ها از شیعیان میخواهند که این نخل عظیم را مقداری بالاتر از سطح زمین نگه دارند تا آنها بتوانند برای تبرک گرفتن از زیر آن رد شوند! آنها عقیده دارند که رد شدن زنان و کودکان شان از زیر این نخل که بسیار شبیه خیمه حضرت اباعبدالله (ع) است، باعث بیمه شدن آنها در برابر خطرات احتمالی در طول زندگی شان است.
از شما شیعه تریم!
خ. عظیمی
برای بازدید به مناطق عملیاتی غرب کشور رفته بودیم. در یکی از مناطق مرزی یک پیشمرگ کُرد سُنّی را دیدیم که حالا دیگر پا به سن گذاشته بود و محاسنی سفید داشت.
ایشان با وجود پیری، همچنان دلیری و روحیه جوانی خود را حفظ کرده بودند و در منطقه مرزی در حال دیده بانی بودند.
ایشان جلوی ما ایستاد و گفت: « شما شیعه ها فکر می کنید ما سنی ها حسین بن علی را دوست نداریم. ولی ما امام حسین را خیلی دوست داریم و از این جهت از شما شیعه تریم!»
می گفت: «تا جان در بدن دارم برای دفاع از انقلاب و اسلام می گذارم تا انشاالله این انقلاب را به دست صاحبش امام زمان برسانیم.»
گریه شیعه و سنی برای امام حسین «ع»
محمد سجاد رضایی
روزی سر کلاس «فرهنگ تقریب» در دانشگاه مذاهب اسلامی نشسته بودیم. استاد مولوی اسحاق مدنی از علمای اهل سنت بود. بچه های اهل سنت هم در کلاس حضور داشتند. ایشان بحث شهادت امام حسین «ع» را مطرح کردند. وقتی سخن ایشان به اینجا رسید که سر امام حسین «ع» را پیش یزید آوردند و یزید با چوب به دندان های ایشان زد، یک دفعه مولوی اسحاق مدنی به گریه افتاد و بعد یکباره تمامی بچه های کلاس، شیعه و سنی، به گریه افتادند و فضای بسیار زیبایی ایجاد شد.