در حال بارگذاری ...

اگر کل نهج البلاغه را بنگریم جز در موارد بسیار معدود مساله اینکه خلافت حق ایشان بوده است را نمی یابیم ولی صدها مورد تاکید بر مساله عدالت و نفی ظلم را می توان دید حال می بینیم که جریان سنتی از علی علیه السلام که نماد عدالت است دم می زند ولی خود دغدغه عدالت طلبی و ظلم ستیزی ندارد!

در ایام عید سعید غدیر چه خوب است که یک بازخوانی از تکلیف امروزی مان بعنوان شیعه داشته باشیم چرا که بنظر می رسد هنوز بسیاری از حوزویان و مذهبی های شیعه در فضای فکری گذشته زیست می کنند و نگرش تمدنی که امام راحل به میدان آورد را ادراک نکرده اند. امام تلاش کرد تا دوگانه شیعه – سنی را به دوگانه مستضعف مظلوم – مستکبر ظالم تبدیل کند تا کسی جرات نکند شاه شیعه طرفدار اسرائیل را بر مجاهد سنی مقابل اسرائیل ترجیح بدهد به صرف اینکه شیعه است!
متاسفانه نگرش سنتی نگاهی سیاسی به مساله وحدت اسلامی دارد و آنرا از خاستگاه دینی نمی بیند فلذاست که به بسیاری از ملزومات این نگرش در عمل پایبندی ندارد! اینان همراهی با بدنه جهان اسلام را از منظر تقیه خوفی می نگرند و نه تقیه مداراتی فلذا تحمل سایرین مد نظرشان است نه گسترش تعاملات برای دستیابی به قدرت و عزت اسلام که هدف ائمه ما بوده است.

دفاع از ولایت مغصوبه یا اسلام؟
آنچه در میان سنتی ها که خود طیفی از سلایق متنوع هستند دغدغه اصلی است و بعنوان مهم«ترین» رسالت ما مطرح می شود «دفاع از حق غصب شده اهل بیت علیهم السلام» است. اگر این قید یعنی «ترین» را بپذیریم اولین کسی که مورد سوال قرار می گیرد خود مولا علی بن ابیطالب علیه السلام است که بدان توجه نکرد و ظاهرا چیزی را بالاتر از آن مد نظر داشت که همانا حفظ اسلام بود.
مشاوره دهی به خلفا، اعزام فرزندان خویش به جبهه های جنگ و همه و همه اقدامات ایشان نشان از آن دارد که ایشان گسترش اسلام و حفظ آن در برابر تهدیدهای خارجی مانند روم و ایران را بر مساله «حق الهی خلافت خویش» ترجیح داده اند و «حفظ وحدت مسلمانان» را شرط اصلی تحقق «قدرت و عزت اسلام» می دیدند.
طبعا اینها مانع تذکر و نقد و اصلاح وضع موجود نبود و خصوصا در زمان خلیفه سوم که از سنتهای نبوی فاصله بیشتری گرفته شد اعتراضات ایشان روی به فزونی گذارد. (ر.ک به فصل امام علی ع در کتاب انسان 250 ساله)
جریان سنتی اما متاسفانه از کسی که نماد وحدت امت اسلامی و گذشتن از حق الهی خویش بخاطر اسلام است، بهانه ای برای اختلاف و درگیری ساخته اند که این ظلمی بزرگ در حق ایشان است.
علی نماد عدالت و ولایتی های ساکت!
نکته دیگری که درباره نوع نگرش سنتی در قبال دین قابل توجه است اینکه مواجهه ایشان با آموزه های دینی نیز از منظر همین مساله یعنی دفاع از حق مغصوبه است. مثلا اگر کل نهج البلاغه را بنگریم جز در موارد بسیار معدود مساله اینکه خلافت حق ایشان بوده است را نمی یابیم ولی صدها مورد تاکید بر مساله عدالت و نفی ظلم را می توان دید حال می بینیم که جریان سنتی از علی علیه السلام که نماد عدالت است دم می زند ولی خود دغدغه عدالت طلبی و ظلم ستیزی ندارد! چطور این جمع ممکن است خدا می داند ولی متاسفانه بخش مهمی از این جریان نسبت به ظالمان عالم موضعی ندارند و عجیب انکه نسبت به برادران مسلمان احساس عداوت و دشمنی می کنند و این حس را نیز منتشر می نمایند!!
اینان به روح دین که همانا اجرای عدالت و ایجاد زمینه بندگی است کم توجه اند و فقط به اسم شیعه عنایت دارند حال آنکه چنانچه گفتیم شیعه یا سنی که همراهی با ظالم دارد و در ذیل سیاست های آمریکا گام برمی دارد مانند ملک عبدالله یا الهام علی اف شیعه و سنی حقیقی نیست و در دستگاه اسلام ناب امام در ذیل اسلام آمریکایی تعریف می شود.
آری! علی علیه السلام روح دین است ولی نه اسم او که روح ارزشهایی که در او متجلی شده است. او نامی برای جمع ارزشهای والای انسانی و الهی است و باید دید چه کسی در عمل به این ارزشها نزدیک شده است و او را در خط اسلام ناب به حساب آورد.
ظاهرگرایان علاوه بر اینکه نگرش تمدنی را به مسلخ می برند، به شرایط کنونی که جان و مال و ناموس شیعه و سنی بخاطر فقدان عزت و قدرت جولانگاه دشمنان و کفار شده است بی توجه اند!
علمای اصیل و پوییدن سیره علوی
بصیرت انقلابی علمای بزرگ شیعه و سنی در زمانه ای که حاکمیت اسلام در حال ضربه خوردن بود بسیار درس آموز است. بعنوان نمونه می دانیم که استعمار غربی پس از پنج قرن وارد کشورهای اسلامی شد و این مساله دلیلی نداشت جز حاکمیت امپراطوری های اسلامی در مناطقی که مسلمانان ها زندگی می کردند.
در حالی که پس از درگیریهای تلخ عثمانی – صفوی دشمن انگلیسی راه تضعیف مسلمان ها را یافت و اقلیتهای شیعه و سنی تحت فشار قرار گرفتند اما علمای بزرگ شیعه یعنی آخوند خراسانی، محمد کاظم طباطبایی یزدی و... در ایام حمله ایتالیایی ها به لیبی حکم جهاد علیه آنان را صادر کرده و در میانه جنگ جهانی اول که دشمن به بلاد امپراطوری عثمانی حمله کرد، حکم وجوب دفاع از این بلاد را صادر نمودند.
این دقیقا همان سیره علوی است که تباین ذاتی خود با کفار را هرگز بر اختلافاتی که با برادر مسلمان خویش دارد ترجیح نمی دهد و می داند که اگر امروز نقایص و ظلمهایی هست اما فردا که دشمن کافر بر جان و مال و ناموس مسلمین سوار شد هم شیعه و هم سنی مورد تعرض خواهند بود و متاسفانه پس از فروپاشی قدرتهای اسلامی همان شد که نباید می شد و دیدم که حتی چادر از سر زن شیعه و سنی از تهران تا استانبول و از مصر تا هند کشیده شد!




نظرات کاربران