اگر محبت اهل بیت رفض و کفر است، جنّ و انس بدانند که من رافضی هستم. خاندان پیامبر دستاویز منند و ایشان وسیله ی رسیدن من به پیامبرند اگر محبت علی(که دوست خداست) دلیل بر رفض و بی دینی است، دنیا بدانند که من بی دین ترین مردمانم اگر گناه من محبت آل محمد است، از آن گناه توبه نمی کنمهرگز منکر محبت و عشق آنان نخواهم شد، چون به خون و گوشت من درآمیخته است و عشق ایشان وسیله ی هدایت و رشد من است
محمد بن ادریس شافعی، معروف به امام شافعی یکی از پیشوایان اهل سنت است که در قرن دوم هجری می زیسته است. او نه تنها در فقه، بلکه در شعر هم آوازه ای داشته که اگر به او به چشم شاعر بودن بنگریم تا فقیه بودن، متوجه ذوق شعری او خواهیم شد. اهل بیت در اشعار او جایگاه ویژه ای داشته که چشم هر خواننده ای را به خود جلب می کند. او در اشعاری که در درباره ی اهل بیت سروده، پس از ستایش خاندان پیامبر و ابراز محبت نسبت به آنان، محبت به آنان را فرضی از طرف خدا و قرآن می داند و همه را بدور از هر نوع تعصب قومی و مذهبی به احترام گذاشتن، قدر دانستن و ارج نهادن به آنان وا می دارد تا آن جایی که نفرستادن درود و صلوات در نماز بر آل و خاندان پیامبر را موجب بطلان نماز شخص می داند. وی در نهایت این مطلب را یادآور می شود که در دورانی که همه در دریای اختلافات فقهی و فرقه ای سرگردان و در حال غرق شدن هستند، باید به حبل الهی و خاندان پیامبر و راه و روش آنان چنگ زد تا از گزند اختلاف در امان ماند.
اکنون نمونه هایی از اشعار گرانقدر ایشان را ورق می زنیم.
شَهِدتُ بأنّ الله لا رَبَّ غَیرَهُ وأشهَدُ أنّ البَعثَ حَقٌ وَأخلَــــصُ
وَأنَّ أبابـکرٍ خلیــفةُ رَبّــه وَکانَ أبوحفصٍ علی الخَیرِ یَحرِصُ
وأُشهِدُ رَبّی أنَّ عثمانَ فاضلٌ وأَنَّ علیّاً فَضـــلُهُ مُتَخَصِّـــــصُ (1)
ترجمه:
- گواهی می دهم به این که خدائی جز خدا نیست و شهادت می دهم که بعث حق است.
- و خالصانه ایمان دارم که ابوبکر خلیفه ی خداست و عمر بر انجام کار خیر بسیار مشتاق بود.
- و گواهی می دهم که عثمان فاضل است و علی در فضیلت ویژه و خاص است. (2)
موضوع برتری اهل بیت و حبّ آنان از موضوعاتی است که در بسیاری از جاهای دیگر از اشعارش بر آن تأکید دارد. امام شافعی در حج برابر جمعی در منا محبت خود را نسبت به اهل بیت اعلام کرده و می گوید:
یا راکِباً قِف بالمُحَصَّبِ مِن منیً وَاهتِف بِقاعِدِ خَیفِها وَالنَّاهِضِ
سَحَراً إذا فاضَ الحَجیجُ إلی مِنیً فَیضاً کَمُلتَطِمِ الفُراتِ الفائِضِ
إن کانَ رَفضاً حُبُّ آلِ مُحمَّدٍ فَلیَشهَدِ الثَّقَلانِ أنّی رَافضِی (3)
ترجمه:
- ای سوارگان بر شنزارهای منی، سواره بمانید و به نشستگان درّه ها و بلندیها خبر دهید.
- به زائرانی که سپیده دمان بمانند رود خروشان فرات بسوی منی سرازیر می شوند، بگویید:
- اگر محبت اهل بیت رفض و کفر است، جنّ و انس بدانند که من رافضی هستم. (4)
ایشان در جایی دیگر محبت خاندان نبوت را از واجبات و فرائض می داند و می گوید:
یَا آلَ بَیتِ رَسولِ الله حُبُّکُمُ فَرضٌ مِنَ الله فی القُرآنِ أنزَلَهُ
کَفاکُم مِن عظیمِ القَدرِ أنّکُم مَن لَم یُصلِّ عَلَیکُم لَا صَلَاةَ لَهُ (5)
ترجمه:
-ای خاندان نبوّت، محبّت شما فرضی است که از جانب خداوند در قرآن آمده است.
- همین در عظمت شأن شما کافی است، آنکس شما را در نماز درود نگفت، نمازی ندارد، (نمازش درست نیست). (6)
از امام شافعی در مورد امام علی «ع»سؤال شد، ایشان گفت:
إنّا عَبــیدٌ لِفتیً أنزلَ فِیـــهِ {هَل أتَی}
إلی مَتــی أکتُمُهُ؟ إلی مَتی؟ إلی مَتی؟ (7)
ترجمه:
-ما چاکران آن جوانمرد هستیم که درباره ی او سوره ی (هل أتی – سوره ی انسان ) نازل شده
- تاکی آن را پنهان کنم؟ تا کی؟ تا کی؟ (8)
امام شافعی به زیارت خانه ی خدا رفت، از کوهی بر نمی شد و به وادی ای فرود نمی آمد، جز اینکه می گریست و می خواند:
آلُ النَّبــــیِّ ذَریــــــعَتی وَ هُــــم إلَیهِ وَسیــــلـَتی
أرجُو بِهِــــم أُعطَی غَداً بِیَدِ الیـــَمینِ صَحیـــفَتی (9)
ترجمه:
-خاندان پیامبر دستاویز منند و ایشان وسیله ی رسیدن من به پیامبرند
- امیدوارم به اینکه فردای قیامت، نامه ی اعمالم را به دست راستم بدهند. (10)
امام شافعی در مورد محبت به علی «ع» می گوید:
قَالُوا: تَرَفَّضتَ قُلتُ: کَلَّا مَا الَّرفضُ دینی وَ لا إعتِقادی
لکِن تَوَلَّیتُ غَیرَ شَکٍّ خَیرَ إمَامٍ وَ خَیرَ هَادی
إن کَانَ حُبُّ الوَلِیِّ رَفضاً فإنَّنی أرفَضُ العِبادَ (11)
رجمه:
-گویند: تو رافضی و مرتد شدی، گویم: هرگز رفض و ارتداد آیین من نیست
- اما بی شک من بهترین امام و بهترین راهنما را دوست دارم
- اگر محبت علی(که دوست خداست) دلیل بر رفض و بی دینی است، دنیا بدانند که من بی دین ترین مردمانم. (12)
در جای دیگر می گوید:
إذا نَحنُ فَضّلنَا عَلِیّاً فَإنَّنَا رَوَافِضُ بالتفضیلِ عِندَ ذوی الجَهلِ
وَ فَضلُ أبی بَکرٍ إذا مَا ذَکَرتُهُ رُمیتُ بِنَصبٍ عِندَ ذِکری للفَضلِ
فَلا زِلتُ ذَا رَفضٍ وَ نَصبٍ کِلاهُمَا بِحُبَّیهِما حَتَّی أُوَسَّدَ فِی الرَّملَ (13)
ترجمه:
-هر گاه ما حضرت علی را برتری دهیم، به خاطر این برتری، نزد این جاهلان مرتد و بی دین هستیم
- و اگر از فضل ابوبکر یاد کنیم، به این خاطر به ناجی بودن متهم می شوم
- بنابراین پیوسته به سبب دوستی آنان ناجی و رافضی هستم، زیرا تا وقتی که سر بر خاک می گذارم ، آن دو را دوست دارم. (14)
ایشان همچنین درباره اوج محبت خود به اهل بیت «ع» می گوید:
لَئِن کانَ ذَنبِی حُبُّ آلِ محمَّدٍ فذلِکَ ذَنبٌ لَستُ عَنهُ أتوبُ
هُمُ شُفَعائی یومَ حَشری و مَوقِفی إذا کثرتنی یوم ذاک ذنوب (15)
ترجمه:
-اگر گناه من محبت آل محمد است، از آن گناه توبه نمی کنم،
- ایشان روز حشر و به هنگام توقف در صحرای محشر شفیعان منند، اگر آنروز گناهانم فراوان باشد. (16)
ایشان در جای دیگر می گوید:
لَو فتشُوا قَلبی لألفوا بهِ سطرینِ قد خُطّا بلا کاتبِ
العدل وَ التوحید فی جانبٍ وَ حبّ أهلِ البیتِ فی جانبِ (17)
ترجمه:
-اگر دل مرا بکاوند، دو سطر بر آن نقش بسته ببینند، بدون اینکه نویسنده ای آن را نوشته باشد،
- به یک سو عدل و توحید و از سوی دیگر دوستی خاندان پیامبر. (18)
چون در مجلسی از علی و دو فرزندش و همسر پاکش یاد شد، یکی چهره در هم می کشد و می گوید: سخن از آنان درست نیست، این را رها کنید، زیرا این سخن رافضیان است، آنگاه امام شافعی می سراید:
بَرِئتُ إلَی المُهیمِنِ مِن أُناسٍ یَرَونَ الرَّفضَ حُبَّ الفاطِمیّه
إذا ذکروا عَلیّا أو بَنیه أفاضوا بالرّوایات الوقیّه
عَلی آل الرّسُول صلاة رَبی وَ لَعنتُه لتلکَ الجَاهلیّه (19)
ترجمه:
-من از دست مردمی که حب فرزندان فاطمه را کفر می دانند به خدا پناه می برم
- چون کسانی که از علی یا فرزندان او یاد کنند، سخنانی می گویند تا پرده و پوشش یاد آنان باشد
- رحمت پروردگار بر خاندان رسول و لعنت خدا بر آن جاهلان باد. (20)
ایشان همچنین می سراید:
و سائلی عن حُب أهل البیت هل؟ أُقرّ إعلاناً به أم أجحدُ
هَیهاتَ ممزوجٌ بلحمی و دَمی حُبُّهم و هو الهُدی و الرشدُ
یا أهل البیتِ المصطفی یا عدتی وَ مَن علی حبّهُم أعتَمدُ
أنتم إلی اللهِ غَداً وَسیلَتنی و کیف أخشی؟ و بکم اعتضدُ
ولیّکم فی الخُلدِ حَیّ خَالدٌ و الضدُ فی نارٍ لَظیً مُخلّدُ (21)
ترجمه:
-ای پرسندگان از من درباره ی محبت اهل بیت، آیا آشکارا به محبت ایشان اقرار کنم یا آن را انکار نمایم
- هرگز منکر محبت و عشق آنان نخواهم شد، چون به خون و گوشت من درآمیخته است و عشق ایشان وسیله ی هدایت و رشد من است
- ای خاندان محمد، ای همه چیز من، ای کسانی که من متکی به حب شما هستم
- شما در روز قیامت پیش خدا شفیع من هستید پس چگونه بترسم در حالی که به شما اعتماد و اطمینان دارم
- آن که شما را دوست دارد، جاودانه در بهشت می ماند و دشمنان شما جاودانه در آتش پر سوز دوزخ خواهند بود. (22)
امام شافعی در جایی دیگر در شعری به نام کشتی نجات می گوید:
وَ لَمَّا رَأیتُ النَّاسَ قَد ذَهَبَت بِهِم مَذَاهِبُهُم فِی أبحُرِ الغَیِّ وَ الجَهلَ
رَکِبتُ عَلَی اسمِ الله فِی سُفُنِ النَّجَا وَ هُم آل بَیتِ المُصطفَی خَاتَمِ الرُّسُلِ
وَ أمسَکتُ حَبلَ اللهِ وَ هُوَ وَلاءوهُم کَما قَد أُمِرنَا بالتَمسُّکِ بالحَبلِ (23)
ترجمه:
-چون دیدم که مذاهب و اختلافات فقهی، مردم را در دریای جهل و گمراهی کشانده
- به نام خدا بر کشتی نجات که همان خاندان پیامبر خاتم است، سوار شدم
- و ریسمان الهی را که همان دوستی و محبت آنان است گرفتم، همانگونه که خداوند ما را به تمسک به حبل الهی فرمان داده است. (24)
امام شافعی همچنین درباره واقعه عاشورا نیز اشعاری زیبا و جانسوز دارد؛ از جمله:
و مما نفی نومی و شیب لحیتی ـ تعاریف ایام لهن خطوب
تأوب همی و الفواد کتیب ـ وارق عینی و ارقاد غریب
تزلزلت الدنیا لآل محمد ـ و کادت لهم صم الجبال تذوب
فمن بلغ عن الحسین رساله ـ و ان کرهتها انفس و قلوب
قتیل بلاجرم کان قمیصه ـ صبیغ بماء الارجوان خصیب
نصلی علی المختار من آل هاشم ـ و نوذی بینه ان ذاک عجیب
لئن کان ذنبی حب آل محمد ـ فذلک ذنب لست عنه اتوب
هم شفعائی یوم حشری و موقفی ـ و بغضهم للشافعی ذنوب
ترجمه: «این حادثه از حوادثی است که خواب مرا ربوده و موی مرا سپید کرده است. دل و دیده مرا به خود مشغول ساخته و مرا اندوهگین کرده است و اشک چشم جاری و خواب از آن پریده است. دنیا از این حادثه خاندان پیامبر متزلزل شده و قامت کوه ها از آن ذوب شده است. آیا کسی هست که از من به حسین پیامی برساند اگر چه دل ها آن را ناخوش دارند. حسین کشته ای است بدون جرم و گناه که پیراهن او به خونش رنگین شده. عجب از ما مردم آن است که از یک طرف به آل پیامبر درود می فرستیم و از سوی دیگر فرزندان او را به قتل می رسانیم و اذیت می کنیم. اگر گناه من دوستی اهل بیت پیامبر است از این گناه هرگز توبه نخواهم کرد. اهل بیت پیامبر در روز محشر شفیعان من هستند و اگر نسبت به آنان بغضی داشته باشم گناه نابخشودنی کرده ام».
پی نوشتها:
1 - شعر امام شافعی، ص 34. دیوان الإمام الشافعی، دکتور امیل بدیع یعقوب، ص90. دیوان الإمام الشافعی، عبدالرحمن المصطاوی، ص70. دیوان الإمام الشافعی، ایمان البقاعی، ص69
2 - شعر امام شافعی، ص 34
3 -شعر امام شافعی، ص34،90و91. دیوان الإمام الشافعی، دکتور امیل بدیع یعقوب، ص93. دیوان الإمام الشافعی، عبدالرحمن المصطاوی، ص72. دیوان الإمام الشافعی، ایمان البقاعی، ص72
4 - شعر امام شافعی، ص34،90و91
5 - شعر امام شافعی، ص34و104. دیوان الإمام الشافعی، دکتور امیل بدیع یعقوب، ص115. دیوان الإمام الشافعی، عبدالرحمن المصطاوی، ص93. دیوان الإمام الشافعی، ایمان البقاعی، ص91
6 - شعر امام شافعی، ص34و104
7 -شعر امام شافعی، ص56. دیوان الإمام الشافعی، عبدالرحمن المصطاوی، ص19و20
8 -شعر امام شافعی، ص56
9 -شعر امام شافعی، ص63. دیوان الإمام الشافعی، دکتور امیل بدیع یعقوب، ص59. دیوان الإمام الشافعی، عبدالرحمن المصطاوی، ص38. دیوان الإمام الشافعی، ایمان البقاعی، ص37
10 - شعر امام شافعی، ص63
11 -شعر امام شافعی، ص72. دیوان الإمام الشافعی، دکتور امیل بدیع یعقوب، ص72. دیوان الإمام الشافعی، عبدالرحمن المصطاوی، ص50. دیوان الإمام الشافعی، ایمان البقاعی، ص51
12 - شعر امام شافعی، ص72
13 - شعر امام شافعی، ص108و109. دیوان الإمام الشافعی، دکتور امیل بدیع یعقوب، ص122. دیوان الإمام الشافعی، عبدالرحمن المصطاوی، ص98. دیوان الإمام الشافعی، ایمان البقاعی، ص97
14 -شعر امام شافعی، ص108و109
15 - شعر امام شافعی، ص143و144. دیوان الإمام الشافعی، دکتور امیل بدیع یعقوب، ص48. دیوان الإمام الشافعی، عبدالرحمن المصطاوی، ص24و25. دیوان الإمام الشافعی، ایمان البقاعی، ص27و28
16 - شعر امام شافعی، ص143و144
17 - شعر امام شافعی، ص153
18 -همان
19- شعر امام شافعی، ص219. دیوان الإمام الشافعی، دکتور امیل بدیع یعقوب، ص152. دیوان الإمام الشافعی، ایمان البقاعی، ص124و125
20 - شعر امام شافعی، ص219
21 - شعر امام شافعی، ص222و223
22 - همان
23 - شعر امام شافعی، ص278
24 - همان
کتابنامه:
1- مصطفی بهجت، مجاهد، شعر امام شافعی، عباس اطمینانی، سنندج، دانشگاه کردستان، 1380ش
2- بدیع یعقوب، امیل، دیوان الإمام الشافعی، بیروت - لبنان، دارالکتاب العربی، 1430هـ
3- المصطاوی، عبدالرحمن، دیوان الإمام الشافعی، بیروت – لبنان، دارالمعرفة، 1430هـ
4- البقاعی، ایمان، دیوان الإمام الشافعی، بیروت – لبنان، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، 1421 هـ