در حال بارگذاری ...

وقتی چنان شده ایم که همه ذهن مان را اختلافات و شبهات از طرف مقابل پر کرده است طبعا نه تنها این صمیمیت شکل نمی گیرد که حتی رفتارهای ظاهرا زیبای ما نیز صوری و بی اثر خواهند بود. یادمان نرود که در مساله وحدت صداقت عامل اثربخشی است نه تظاهر به آن!

بدبینی های رو به فزونی
چند سالی است که شبکه های ماهواره ای و اجتماعی و موبایلی پر شده اند از شبهات! آنقدر کلاس وهابیت شناسی برگزار کرده ایم که تا یک سنی را می بینیم یقه اش را می گیریم و می گوییم: تو می گویی یا من بگویم؟ چه چیزی را؟ شبهه را! تو شروع می کنی یا من شروع کنم!؟
این شرایط مملو است از بی انصافی و بداخلاقی و از همه بدتر بر هم زدن آرامش روانی جامعه که تبعات غیرقابل جبرانی در پی خواهد داشت.
در آن سو نیز می بینی که دانش آموز شیعه یا سنی برخی مناطق هنوز از روی قرآن بلد نیست درست بخواند ولی صدها شبهه را با پاسخ اش می داند چه علیه شیعه و چه علیه سنی!؟
در این سو شبهه امامت و خلافت و ... و در آن سو شبهه تحریف قرآن و توهین و... و اینچنین است که می بینیم در جامعه ای که زندگی عادی جریان داشته است، نگاههای طرفین به یکدیگر بشدت منفی شده است و برادران دینی با سوء ظن و بدگمانی به یکدیگر نگاه می کنند!
پاسخ به شبهه ندهیم؟
حال سوال اینجاست که آیا در شرایطی که شبکه های ماهواره ای و سایتهای اینترنتی در حال تولید شبهه علیه یکدیگر هستند تکلیف پاسخ علنی نیست؟ آیا باید ایستاد و به اسم جلوگیری از اختلاف سکوت کرد و ایجاد شبهه عقایدی در ذهن جوان را مشاهده کرد؟!
طبعا پاسخ به این سوال واضح است و باید پاسخ به شبهه را داد ولی وقتی طرح مسائل تخصصی به محیط عمومی کشیده می شود باید خیلی ظرافت به خرج داد. در این رابطه نکات مهمی وجود دارد که برخی شبکه ها و رسانه های فعال در این زمینه بدانها توجهی نمی کنند و در اینجا به آن اشاره می کنیم:
تبیین ایجابی عقاید:
اگر بخواهیم ما نیز بخشی از پازلی که دلهای مسلمانان را دور می کند نباشیم باید سعی کنیم عقاید خود را بصورت ایجابی مطرح کنیم. اشکالی ندارد که شیعه برای شیعیان و سنی برای اهل سنت عقاید خود را حتی بطور علنی مطرح کنند اگر شرایط عادی باشد و نکات ذیل نیز مراعات شوند.
در پاسخ به شبهه لزومی ندارد که در قالب جدل و سفسطه اقدام کنیم و چه نیکوست که برهان و ادله قطعی خود را بیان نماییم. بجای طرد و نفی این و آن باید سعی کرد سیره ذکر محاسن کلام اهل بیت علیهم السلام که همه جهان بدان نیازمند است را گسترش دهیم و از تکیه بر اختلافات بپرهیزیم.
ان الناس لو علموا محاسن کلامنا لاتبعونا – امام رضا علیه السلام
عدم شبهه افکنی:
یکی از مسائلی که در این مباحث رخ می دهد طرح شبهات است. یعنی بجای آنکه به پاسخ به شبهات طرف مقابل بپردازند سعی می کنند شبهاتی را نیز بر طرف مقابل مطرح کنند. یعنی مثلا اگر به شبهه امامت پاسخ می دهد در نماز تراویح نیز تشکیک می نماید!
این مساله علاوه بر اینکه خلاف اصل فوق است و به دعواها دامن می زند، موجب فراری دادن اهل سنت می گردد. بدتر اینکه اینها را به اسم مقابله با وهابیت انجام می دهند حال آنکه همه می دانند برخی از این مسائل عقیده اهل سنت نیز هست که خود نوعی هل دادن مخاطبان به سوی وهابیت است!
رعایت ادب و اخلاق:
نکته مهم خصوصا در هنگام پاسخ به شبهه ای که علنی شده است وجود دارد رعایت ادب و اخلاق اسلامی است. اگر ادب رعایت شد مسیر یافتن حق و حقیقت نیز باز می گردد ولی با تیکه پرانی ها و عصبانیت هایی که متاسفانه بسیار مشاهده می گردد در مخاطبان خود بذر عداوت خواهیم کاشت.
باید طوری رفتار کرد که حتی اگر مخالفان عقاید ما بحث ما را دیدند احسنت بگویند.
فاذا فعلتم ذلک فیقولون هولاء الجعفریه رحم الله جعفرا ما احسن یودب اصحابه – امام صادق علیه السلام
رعایت انصاف و تقوا:
علاوه بر ظاهر مودبانه و آرامی که این مباحث باید داشته باشد، محتوایی منصفانه و منطقی است. یکی از مسائلی که متاسفانه رواج یافته این است که طرفین از مواردی که در منابع هر طرف بعنوان بحث نادر یا شاذ وجود دارد برای اسکات خصم استفاده می کنند که اقدامی خلاف انصاف و اخلاق است چرا که «النادر کالعدم» و تعبیر «مالایرضی صاحبه» را به اسم یک جماعت زدن تعمیم خلاف انصاف است.
نوع مناظراتی که در این زمینه ها انجام شده اند گرچه ادعای تبیین حق را داشته اند ولی به مخاطبان فقط و فقط سوء ظن وحساسیت بیشتر را منتقل کرده اند! حال انکه اگر اهداف تبلیغاتی نداشته باشیم و طوری رفتار کنیم که مخاطب ببیند که فرد در پاسخ به شبهه انصاف را رعایت کرده و حتی جایی که حق با او نیست را پذیرفته قطعا اثری شگرف بر او خواهد گذاشت.
سیره هشام که امام صادق علیه السلام از او سخن می گویند باید الگو باشد تا فرد بخاطر دشمنی با یک نفر سخن حق را انکار ننماید. چه خوب است که سعی کنیم این آیه را با خود تکرار کنیم که : «و لایجرمنکم شنئان قوم علی ان لا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوی»
عدم تلاش برای تغییر عقاید طرف مقابل:
یکی از مسائلی که انگیزه این دست مباحثات را در بسیاری ایجاد کرده متاسفانه مساله تلاش برای تغییر مذهب افراد است! امری که در شرایط کنونی بسیار حساسیت زا و مایه اختلاف و بدبینی است. مساله اصلی این است که «دعوای حقانیت» آن هم با این سبک و مدل باید متوقف شود. نکته مهم این است که بدانیم مدلول حقانیت طرد و نفی دیگری نیست. اگر قرار بود حقانیت در باورها، جواز طرد و نفی یا آزار کسی را بدهد فقه شیعه و سنی چنین تعامل و تعایش زیبایی را بین مسلمانان تجویز نمی کردند.
در واقع آنانکه از حقانیت چنین نتیجه ای را گرفته اند هم خلاف شرع عمل می کنند و هم خلاف سیره اهل بیت علیهم السلام که تاکید بر تعامل و اخوت و همدلی داشتند.
حَدّثو النّاسَ بِما یِعرفونَ و دَعُوا ما یُنکِرونَ– امام علی علیه السلام
شاخص صمیمیت با نزاع جمع نمی شود
اگر قرار باشد به شاخص «صمیمیت» که از سوی رهبری بعنوان شاخص وحدت مطرح شده است برسیم با جریانی که اینک چنین فراگیر شده است هرگز موفق نخواهیم شد : («و تذهب ریحکم»[1] یعنى چه؟ یعنى همین دیگر. وقتى اختلاف پیدا شد، وقتى تفرقه پیدا شد، وقتى نسبت به هم سوءظن وجود داشت، وقتى یکدیگر را خائن دانستیم، طبیعى است که باهم همکارى نخواهیم کرد. همکارى هم اگر بکنیم، باهم صمیمى نخواهیم بود. اردیبهشت 88)
وقتی چنان شده ایم که همه ذهن مان را اختلافات و شبهات از طرف مقابل پر کرده است طبعا نه تنها این صمیمیت شکل نمی گیرد که حتی رفتارهای ظاهرا زیبای ما نیز صوری و بی اثر خواهند بود. یادمان نرود که در مساله وحدت صداقت عامل اثربخشی است نه تظاهر به آن!
 




نظرات کاربران (2)