مثلاً پسر من با دختری شیعه ازدواج کرده است، همسرش شیعه است. خُب ما هیچ اختلافی با یکدیگر نداریم. در سرخس در مجالس دینی و تعزیه خوانی و... با یکدیگر می نشینیم. در مجالس عروسی، تعزیه، در ختم قرآن، با همدیگر جلسه دارند. ما دنبال این نیستیم که چه کسی شیعه است؟ چه کسی سنی است؟ همه یکی هستند.
گفتگو با امیر ختوانه؛ شاعر سنّی اهل سرخس
«یوسف و زلیخا» را می خواندم و گریه می کردم!
«امیر ختوانه» هستم؛ معلم بازنشستۀ آموزش و پرورش سرخس. گاهی شعر هم می گویم. از کودکی به شعر علاقه داشتم. کلاس سوم دبستان بودم، آن موقع کتاب «یوسف و زلیخا» را که می خواندم گریه می کردم! کم کم به شعر عادت کردم. از نوجوانی شروع به شعر گفتن کردم. شعر من بیشتر عرفانی و عاشقانه است. البته عاشقانۀ حقیقی است. دربارۀ خدا، پیغمبر و ائمه. در سرخس شاعران خوبی داریم. مخصوصاً در میان دانش آموزان که بیشتر به شعر علاقه نشان می دهند.
یادی از «شیخ عبدالقادر گیلانی»
«شیخ عبدالقادر گیلانی» از بزرگان اهل سنت راجع به اهل بیت شعری گفته است: «غلام حلقه به گوش رسول ساداتم/ که از غلامی او هست مباهاتم/ زغیر آل محمد اگر طلبم حاجتی/ روا مدار یا رب یکی از هزار حاجاتم.» من هم دربارۀ امام رضا(ع) که مظهر سر الهی است گفته ام: «مظهر سر الهی حضرت شمس الشموس/ بر در او نامدارن جهان اند خاکبوس/ در حقیقت او به تخت حکم حق دارد جلوس/ خلق عالم خادم و او هست سالار نفوس.»
این محبت فقط متعلق به تشیع نیست
هر کس که به بارگاه حضرت رضا(ع) بیاید باید تعظیم کند. چه نامدار باشد، چه گمنام؛ چه رئیس باشد، چه فقیر. این ها کراماتی است که خداوند به حضرت رضا(ع) عنایت فرموده. این ها از خود امام رضا(ع) نیست بلکه از خالق امام رضاست. خداوند امام رضا(ع) را دوست دارد و از قدرت خودش به امام رضا(ع) تفویض فرموده. این است که مردم به حضرت امام رضا(ع) احترام می گذارند.
مردم عقیده ای را که به خدا و دین اسلام دارند، به اولیاء الله هم دارند. گرفتاری، مشکل و ناراحتی هایشان را در بارگاه حضرت رضا(ع) مطرح می کنند. از درگاه خداوند طلب حاجت می کنند و حضرت امام رضا(ع) را هم به پیشگاه خداوند واسطه قرار می دهند که به حرمت ایشان حاجت ما را روا کن. این عظمت امام رضا(ع) است. خُب خودش کشش دارد: چون در این دل برق مهر دوست جست/ اندر آن دل دوستی می دان که هست. وقتی که امام رضا(ع) مردم را دوست دارد؛ مردم هم امام رضا(ع) را دوست دارند. این کشش است. همدیگر را می کشند. می روند خدمت امام رضا(ع). این کشش متعلق به تشیع و تسنن هم نیست. از هر گروه و مذهبی به حضرت رضا(ع) ارادت دارند و حاجت می خواهند.
اهل سنت اینجا به حضرت زهرا می گویند «خاتون محشر»
اهل سنت به پیغمبر خدا، به کتاب الله و به اهل الله ایمان دارند. امام رضا(ع) هم عترت پیغمبر است، نوۀ حضرت زهراست. اهل سنت اینجا به حضرت زهرا می گویند بی بی فاطمۀ زهرا؛ خاتون محشر. احترامی که به پیغمبر خدا دارند به امام رضا(ع) هم دارند. ایشان صاحب کرامت هستند و مایۀ فیض و رحمت. مردم به فیض و رحمت رجوع می کنند. تشنه ای که در بیابان است، صد فرسنگ به طرف آب می دود. امام رضا(ع) همان آب حیات است و مردم تشنه اند.
هر کسی به الفاظ خودش با آقا صحبت می کند. یکی بلوچی، یکی زابلی، یکی عربی، یکی فارسی. آنچه در دل دارند به امام رضا(ع) می گویند. از دل هر کس هم فقط خدا خبر دارد. هر کس فراخور فهم خودش خدمت آقا می رسد.
قصه ای از زیارت رفتن شیخ احمد جامی
شیخ احمد جامی، عارف بزرگ خراسان که آرامگاهش در تربت جام است؛ می خواست به زیارت امام رضا(ع) بیاید. خانمش می گوید برای ما هم یک قیچی از مشهد بخر. شیخ احمد پیاده به مشهد می آید، قیچی را می خرد و به تربت برمی گردد. خانمش می گوید زیارت قبول. ایشان می گوید من خدمت امام رضا(ع) نرفتم! چون شما سفارش کرده بودی قیچی را بخر، برای شما قیچی را خریدم و آمدم. من برای زیارت نرفته بودم، برای قیچی رفته بودم. اما دوباره برمی گردد برای زیارت امام رضا(ع) و در «تپه سلام» به امام رضا(ع) سلام می دهد: السلام علیک ای فرزند پیغمبر. حضرت امام رضا(ع) جواب می دهند: زیارتت قبول شد ای شیخ جام.
اول برو زیارت بعد برو دکتر
پدرم به من می گفت وقتی مریضی یا حاجتی داری، اول برو زیارت امام رضا(ع)، بعد برو دکتر. من هم این جمله را به فرزندم سفارش می کنم. امام رضا(ع) مثل ابر رحمت است. شما حساب کنید اگر باران در یک زمینی نبارد خشکسالی می شود، نه گندمی می روید نه گیاهی. امام رضا(ع) در ایران مثل ابر رحمت است. اگر وجود امام رضا(ع) نباشد ایرانی هم نیست، اسلامی هم نیست، امام رضا(ع) در اینجا حجت خدا است. شما ببینید در زمانی که روس به این منطقه از ایران حمله کرد نتوانست کاری کند. پشتیبان ملت و دین اسلام امام رضا(ع) است. امام رضا(ع) خودش نگه دار ماست. منظور بارگاهش نیست، وجود خودش است.
با دست نمی شود نور خورشید را پوشاند!
آیا ما می توانیم با دست نور خورشید را بپوشانیم؟ امام رضا(ع) و اولاد پیغمبر همان خورشید تابان هستند. مردم در زیر نور آن ها جلوه می کنند. اگر نور آن ها نباشد، جلوه ای هم در ما نیست. ما با تفرقه مخالفیم. دین اسلام از وقتی که بوده تابع خدا و پیغمبر و اهل بیت پیغمبر بوده. این دست هایی که به قصد تفرقه افکنی آمده، خارجی است. این ها از اسلام نیستند، تا وقتی مردم با هم پیوسته باشند آنها نمی توانند تفرقه بیاندازند.
شیعه و سنی با هم وصلت دار شده اند
سرخس یک خانوادۀ بزرگ است که همه مردم آن به هم وصل هستند. از همدیگر جدا نیستند. مثلاً پسر من با دختری شیعه ازدواج کرده است، همسرش شیعه است. خُب ما هیچ اختلافی با یکدیگر نداریم. در سرخس در مجالس دینی و تعزیه خوانی و... با یکدیگر می نشینیم. در مجالس عروسی، تعزیه، در ختم قرآن، با همدیگر جلسه دارند. ما دنبال این نیستیم که چه کسی شیعه است؟ چه کسی سنی است؟ همه یکی هستند. همه با هم برادرند و تفرقه ای هم در اینجا نیست. در اینجا نمی توانند تفرقه بیاندازند. همه با هم وصلت دار شده اند. در تمام ایران همین جور است. در همۀ شهرهایی که تسنن و تشیع با هم هستند، هم جواری خوبی است. با هم اشتراک دارند. در محرم سنی ها خرج می دهند. مثلاً من که اهل سنت هستم یک گوسفند می دهم، دیگری یک گاو می دهد، من هم دهۀ عاشورا برای رضای خدا خرج می دهم.
امید ما پیران به شما جوانان است، خداوند به شما توفیق دهد که در راه خدا و در راه پیغمبر و در راه اسلام و در راه وحدت قدم بردارید. مردم را با هم سر جمع کنید. این چراغ نورانی را در میان مردم روشن کنید.