اگر عقلای شیعه و سنی برای نزدیک شدن بیشتر به یکدیگر تلاش کنند، طبعا افراطیون طرفین بدنه اجتماعی خود را از دست خواهند داد و وقتی بدنه اجتماعی در مقابل آنان موضع داشت آنگاه برخورد نظامی با آنان هم جواب می دهد.
برای رویارویی با یک پدیده قبل از هر کار باید آن را به درستی شناخت. در این مجال بطور خلاصه به ریشه های شکل گیری و تقویت این جریان اشاره می کنیم تا بشود از دل آن راهکارها را شناخت.
ریشه های تاریخی
جریانات تکفیری گرچه ریشه های ضعیف تاریخی هم دارند و برخی آنها را به ابن تیمیه (قرن هفتم) منتسب می کنند لیکن واقعیت آن است که اصل شکل گیری آنها را باید مربوط به دوران نفوذ استعمار در کشورهای اسلامی و مخصوصا امپراطوری عثمانی دانست.
وهابیت به عنوان شاخص این جریان، پس از کشتار برخی از اهل سنت و شیعیان در سعودی و کربلا توسط سران عثمانی سرکوب شد تا اینکه با فروپاشی عثمانی و حضور مستقیم انگلستان در منطقه، با انتقال هاشمی ها به اردن، حضور این جریان در سعودی تثبیت گردید.
در سده اخیر که بخشی از آن با حضور مستقیم استعمار و بخشی از آن با حضور دست نشاندگان آنان در منطقه ما همراه بوده، متاسفانه نیروهای اجتماعی تقویت شده و «شکاف های اجتماعی» ایجاد گردیدند. در نتیجه همین سیاست های خطرناک، از تعارضات قومی تا مذهبی، همگی امروز در کشورهای منطقه مانند آتش زیر خاکستر هستند که به سرعت قابلیت تبدیل شدن به جریانات اجتماعی را دارند. وضعیت کنونی سوریه، عراق، افغانستان، پاکستان و... نشانه ای روشن از این ماجراست.
اسلام، دشمن جدید غرب
وقوع انقلاب اسلامی در ایران شیعی نیز بهانه را به دست دشمن داد تا از تحقیر قومی(عربی) و مذهبی(اهل سنت) بهره برده و بخشی از بدنه را نسبت به آن بدبین نماید. از همین رو بود که خصوصا پس از پایان جنگ سرد، یعنی از اوایل دهه نود، موج «اسلام هراسی» تقویت شد. یکی از بهانه های خوب این جریان، گروههایی بودند که از جنگ مجاهدان مسلمان با شوروی، مسلح شده بودند. اینان امروز در اندیشه مبارزه با دشمن بزرگی به نام آمریکا بودند و غرب باید تلاش می کرد تا این جهت را به سمت داخل جهان اسلام تغییر دهد و چه زمینه ای بهتر از زمینه اختلافات قومی – مذهبی که در صد سال اخیر تعمیق شده بودند.
لذاست که از پس اتفاق یازده سپتامبر، همزمان با تقویت موج اسلام هراسی، تقویت درگیری های داخلی نیز مد نظر غربی ها قرار گرفت.
تغییر جهت درگیری به داخل
از این پس بود که رسانه های افراطی مورد حمایت مالی قرار گرفتند و در گروههای مسلح تکفیری نیز نفوذ خوبی صورت گرفت. القاعده که اینک بخاطر حملات آمریکا شاخه های منطقه ای مستقل تشکیل داده بود یکی از آنها بود. دشمن به راحتی توانست جهت برخی از این شاخه ها را به سوی دشمنی که خطرناک تر از آمریکا و اسرائیل نشان داده بود بکشاند، یعنی شیعیان!
روی کار آمدن شیعیان در عراق بهانه خوبی بود که اولا شیعه را متهم به همدستی با آمریکایی ها کنند و از این طریق آنهایی را که ماهیت ضداستکباری داشتند را ضدشیعه کنند و ثانیا تئوری ایجاد هلال شیعی با مدیریت ایران را مطرح کنند که بهانه خوبی برای ایجاد ضدیت با ایران و شیعیان باشد.
در این بستر است که کشورهای چندپاره - از منظر قومی مذهبی- مثل سوریه، لبنان، افغانستان، پاکستان، عراق، یمن و... مستعد درگیری می شوند و در دهه گذشته زمینه این درگیری ها به انحاء مختلف ایجاد می گردد. عمده این کشورها هم متاسفانه از توسعه فرهنگی اقتصادی و ثبات لازم برخوردار نیستند و در آن بلبشوی اجتماعی، امکان جولان سرویس های امنیتی بسیار است!
اقداماتی که نکردیم
بنا بر آنچه گفته شد، تنها راه حفظ شاکله جهان اسلام و جلوگیری از تخریب بیشتر آن خصوصا به دست خود مسلمانان که یک بازی برد-برد برای دشمنان است، اقدام در مقابل استراتژی مذکور است. یعنی اگر دشمن سعی دارد ایران هراسی، شیعه هراسی و اختلافات قومی را تقویت کند ما علاوه بر انکه بهانه ها را می ستانیم همه تلاش مان را برای تقویت وحدت مذهبی و ملی انجام دهیم. این آن نقطه ای است که متاسفانه ما در آن دچار ضعف هستیم. یعنی گرچه برخی شیعیان افراطی بهانه هایی را به دست دشمن داده و او نیز به خوبی آنها را بزرگنمایی کرده است لیکن بدنه شیعیان نقشی در
شرایط کنونی نداشته و دل شان با افراطیون نبوده است ولی اقدام ایجابی درخوری نیز در جهت کاستن از دوری ها و کوتاه کردن دیوارهای بی اعتمادی نکرده اند!
چنانچه می دانیم بدنه اهل سنت نیز بشدت از جریانات تکفیری نگران است لیکن در شرایطی که چنین جوی ایجاد شده، اگر شیعیان نیز برخورد فعالی نداشته باشند، اقلا می تواند ایشان را بی طرف و ساکت در این جدال قرار دهد و این همان هدف واقع بینانه ای است که دشمن برای اهل سنت می خواهد. اگر عقلای شیعه و سنی برای نزدیک شدن بیشتر به یکدیگر تلاش کنند، طبعا افراطیون طرفین بدنه اجتماعی خود را از دست خواهند داد و وقتی بدنه اجتماعی در مقابل آنان موضع داشت آنگاه برخورد نظامی با آنان هم جواب می دهد.
یک راهکار عملیاتی
در همین راستا بنظر می رسد تشکیل گروههای صلح و دوستی بتواند در همه کشورهای اسلامی منطقه اجرا گردد. شیعیان باید تلاش کنند تا تصویر ذهنی ساخته رسانه ها را از طریق حضور در مساجد و مراکز اهل سنت و گفتگو و تعایش و همدلی و همراهی با سایر مسلمانان جهان برطرف کنند و به ملزومات وحدت عملی که همانا عدم توهین به مقدسات یکدیگر و طرد تندروهاست پایبند باشند. طبعا حضور در این میدان با توجه به فعالیت دشمنان و نیز ریشه های تاریخی سخت است و صبر و سعه صدر می طلبد ولی راهکاری است که جز آن چیزی در میان نیست و اگر آن را نپوئیم آینده ما قطعا تاریک تر از امروز خواهد بود...