در حال بارگذاری ...

امام علی «ع» خطاب به فرزندشان امام حسین «ع» می فرمایند: « ای پسرم! نفس خود را میزان خود و دیگران قرار ده! پس آنچه را که برای خود می پسندی، برای دیگران نیز بپسند وآنچه را که برای خود نمی پسندی، برای دیگران نیز مپسند» به نظر می رسد اگر به همین یک جمله در مباحث اخلاقی بسنده می شد، بخش عظیمی از کژرفتاری های مسلمانان اصلاح می گردید.

قاسم جوادی (صفری)
 عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب
 
نکات کلی 
از آغاز یکی از مهمترین اهداف انبیا اصلاح اخلاق در سطح جامعه بوده است. متاسفانه بخشی از رهبران مذاهب و نیز پیروان ایشان، در مواجهه با دیگران اخلاق حسنه را رعایت نمی کنند. بررسی تاریخی مواجهه مذاهب با یکدیگر، تصویر مقبولی از این موضوع به دست نمی دهد. غالبا مطالعات ادیان، با نوعی بدبینی، بدفهمی و گاه اهانت به دیگران همراه بوده است. 
نخستین هدف انبیا پس از توحید، اخلاق بوده است. پیامبر اسلام «ص» دعوت خود را با عبارت «قولوا لا اله الا الله تفلحوا» آغاز کردند. پس از این فرمودند: «بعثت لاتمم مکارم الاخلاق». تمام مدعیان پیروی از پیامبر اسلام در صورتی که در ادعای دینداری شان صادق اند باید به این دو اصل ملتزم باشند. 
امام علی «ع» خطاب به فرزندشان امام حسین «ع» می فرمایند: « ای پسرم! نفس خود را میزان خود و دیگران قرار ده! پس آنچه را که برای خود می پسندی، برای دیگران نیز بپسند وآنچه را که برای خود نمی پسندی، برای دیگران نیز مپسند» به نظر می رسد اگر به همین یک جمله در مباحث اخلاقی بسنده می شد، بخش عظیمی از کژرفتاری های مسلمانان اصلاح می گردید. 
زمانی را فرض کنید که قرار است فردی مذهب ما را مورد بررسی قرار دهد. ما دوست داریم که او به همه جوانب مذهب توجه کند و نگاهی منصفانه داشته باشد. اما چگونه است که وقتی خودمان می خواهیم مذهبی دیگر را بررسی کنیم، هرچه را که دوست داریم به آن مذهب نسبت می دهیم؟ 
خداوند در قرآن می فرماید: «وَلاَ یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى». بر اساس آیات قرآن حتی دشمنی هم ضابطه دارد. دشمنی نه مجوز نفی عدالت است و نه مجوز تعدی و تجاوز. 
این ها توصیه قرآن کریم درباره مشرکان است. فرض کنیم مسلمانان دیگر فرقه ها در حد مشرکان هستند. وقتی لازم است عدالت را در مورد مشرکان رعایت کنیم، به طریق اولی درباره ایشان نیز باید عدالت پیشه کنیم. 
در حالی که یکی از تکالیف تعیین شده قرآنی این است که از دشمنان، دوست بسازیم، عکس این عمل فراوان اتفاق افتاده و دوستان را گروه گروه به دشمن تبدیل کرده ایم! 
اخلاق نقد مذاهب 
نخستین نکته ای که لازم است در اخلاق نقد مذاهب رعایت شود، عمل نکردن بر اساس ظن است. چنان که قرآن می فرماید:« وَلاَ تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ»، « وإن الظن لا یغنی من الحق شیئا»، « إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ». 
قرآن می فرماید باید از علم پیروی کنید. بنابراین لازم است هنگامی که می خواهیم به نقد مذهبی بپردازیم، اولا یقین کنیم چنین نکته ای واقعا به آن مذهب مربوط است. با «گفته اند» و «نوشته اند» نمی توان به چیزی اعتماد کرد. 
صرف اینکه من در کتابی از یک فرقه مطلبی را دیده ام، مجاز نیستم که آن را به کل آن فرقه نسبت بدهم. زیرا چه بسا خود پیروان آن فرقه این مطلب را قبول نداشته باشند. 
زمانی می توانیم چیزی را به فرقه ای نسبت دهیم که یکی از این دو کار را انجام بدهیم: 1 – احراز کنیم که فلان کتاب، از کتابهای پذیرفته شده فلان فرقه است. البته ممکن است اصل کتاب مورد قبول باشد اما همه مطالب آن را در آن فرقه نپذیرند. مثلا کتاب «کافی» از کتب مقبول شیعه است، اما هرگز همه علمای شیعه همه مطالب آن را نپذیرفته اند. پس با رعایت همه ضوابط، اولا بیان کنیم که در فلان کتاب فلان مطلب را دیده ایم. و ثانیا مطلب را در حد همان کتاب نقد کنیم نه اینکه آن را به کل فرقه نسبت دهیم. 
2 – برای اظهار نظر و نقد، تمام کتابها و نوشته های یک مذهب را ملاحظه کنیم. البته چون این کار سخت است، همان راه اول بیشتر پیشنهاد می شود. 
یکی دیگر از مباحث اخلاقی که رعایت آن در حوزه نقد لازم است و عدم رعایت آن به نسبت های ناروا به افراد خواهد انجامید، اطمینان به فهم دقیق سخنان یک فرد است. در بسیاری از موارد،پس از بررسی روشن می شود که فرد نقد کننده عبارت مورد بحث را درست نفهمیده است. 
یکی از علل اصلی در این برداشت های غلط و عدم فهم درست مطالب، آن است که بسیاری از افراد هنگام مطالعه آثار مخالفان خود، کمتر به فهم حقیقی کتاب می اندیشند و غالبا از همان ابتدا به دنبال یافتن نقاط ضعف آن هستند. 
آگاهی از مذهب خویش 
در مواردی ما مذهب دیگران را نقد میکنیم در حالی که آن موارد، در مکتب خود ما وجود دارد. اگر با آگاهی از ضعف خویش، به نقد دیگران می پردازیم، از وصف اخلاقی صداقت بی بهره ایم. یکی از مهمترین اصول اخلاقی در نقد، صداقت است. 
ابتدا موظف به شناخت خود و ضعف های خویش هستیم و باید به اصلاح خویش بپردازیم. اساسا اگر هریک از مذاهب به جای پرداختن به اصلاح دیگران، به اصلاح خود می پرداختند، اوضاع امروز جامعه بشری بهتر از این بود. 
شناخت هر مذهب 
بسیاری از خطاهای غیراخلاقی که در نقد مذاهب شکل می گیرد، ناشی از خلط بین مذاهب است. مثلا ما چند نوع شیعه و نوع اهل سنت داریم. در درون این مذاهب، تنوع عقاید و افکار وجود دارد. 
گاهی مذهب را به جای مذهب دیگر نقد می کنند و نقدهای این مذهب را به مذهب دیگر نسبت می دهند. ما نباید به این بهانه که همه اهل سنت یکی هستند، نقدی که مثلا بر مذهب مالکی وارد می دانیم را بر مذهب شافعی هم وارد کنیم. 
تفکیک مباحث نظری از ضروری 
اگر حوزه مباحث نظری باشد، زمینه ایجاد دیدگاه های متعدد وجود دارد و اختلاف استعدادها و فهم ها طبیعی است. من نباید پیش فرض ذهنی خود را نسبت به دیگر مذاهب ضروری بدانم و بعد آنها را به انکار ضروری متهم کنم. 
علامه طباطبایی معتقد است که هر مذهبی، ضروریات مذهب را خود تعیین می کند. از این منظر «کسی که شهادتین را بر زبان جاری کند و منکر چیزی که به عقیده خودش ضروری دین است نباشد، مسلمان است و کافر نیست.» 
نحوه مواجهه با مخالفان 
تا این جا بحث ما مربوط به اصل فهم مذاهب و تفکیک مباحث از یکدیگر بود. حال نوبت به چگونگی مواجهه می رسد: 
اگر هدف من هدایت باشد، باید این نقد به گونه ای صورت بگیرد که فرد هدایت شود. آیا تاکنون کسی با نوشته های سراسر توهین هدایت شده است؟ 
فرض آن است که صاحب فلان مذهب، راه خطایی پیموده و لازم است از آن راه برگردد. من نیز احساس وظیفه کرده ام که باید او را اصلاح کنم. آیا انجام این کار با سخنان ناروا و زشت امکان پذیر است؟ 
هدف نقد می تواند تحقیق صحیح باشد که قطعا در تحقیق هیچ نیازی به تندی و ناسزا نیست. شاید هدف نه هدایت باشد نه تحقیق که بسیاری از موارد این گونه است. به گونه ای که فرد قلم را در دست گرفته، در اتاق خویش نشسته و هرچه دلش تمنا می کند می نویسد. نگاشته هایی که شعله های حقد و کینه را در دل پیروان مذاهب دیگر بر می افروزد و در بسیاری از مواقع بخشی از جنگ های مذهبی برخاسته از همین نوشته هاست. 
این نوشته ها فرصت ها را در بالاترین سطح نابود می کنند، ثروت های مسلمانان را بر باد می دهند و آنان را به خود مشغول می سازند. به گونه ای که ایشان از ناحیه غیرمسلمانان آسوده خاطر می شوند، اما به ناگاه متوجه می شوند که بسیاری از مصیبت ها بر سرشان آمده است که ایشان از آن غافل بوده اند.  

 




نظرات کاربران (1)