گویی قرار است وقتی ایشان ظهور می کنند، به شیعیان حقوق خاصی اعطا کنند و ظلم های تاریخی که در حق یک مذهب خاص یعنی تشیع شده است را جبران کند. اینگونه القا می کنند که قبل از ظهور ایشان، شیعیان تحت ستم هستند و ظهور ایشان سبب انتقام شیعه از مذاهب و ادیان می شود! اما این تفسیر از مهدویت، مطابق با تفسیر اهل بیت «ع» از آن نیست.
استاد حسن رحیم پور ازغدی
مستشرقین میگفتند که انتظار موعود، اختراعی شیعی است. بعضی حتی فراتر از این رفته و آن را به ارث گرفته شده از ادیان دیگر مانند مسیحیت و یهودیت دانستهاند. ولی اعتقاد به موعود آخرالزمان ایدهای صرفا شیعی نیست و اجماعی اسلامی روی آن وجود دارد. این اعتقاد نه تنها صرفا شیعی نیست، بلکه صرفا اسلامی هم نیست. ادیان قبل از اسلام هم به ظهور یک منجی در آخرالزمان اعتقاد دارند.
در منابع درجه اول شیعه و سنی اعتقاد به موعود آخرالزمان وجود دارد. بین قدمای شیعه و سُنی در سه، چهار قرن اول هیچ کس مهدویت را انکار نکرده است. البته در چند قرن اخیر عده ای گفته اند مهدویت دروغ است. انکار مهدویت بدعتی است که بعدها پیش آمد. خیلی از این انکارها هم تحت تاثیر مستشرقین شکل گرفت.
کتاب های زیادی درباره مهدویت توسط بزرگان اهل سنت نوشته شده است. از اصحاب درجه یک پیامبر که مورد احترام اهل سنت هستند، در این باره حدیث نقل شده است. همه زوجات پیامبر «ص» نیز احادیث مربوط به مهدویت را نقل کرده اند. به حدی که این احادیث به حد تواتر رسیده است. در برابر احادیث بسیاری که در تایید مهدویت در منابع اهل سنت آمده، فقط یک روایت در انکار مهدی «عج» وارد شده که می گوید: «لا مهدی الا العیسی». سند این حدیث ضعیف است و اغلب بزرگان اهل سنت این حدیث را رد می کنند از جمله ابن قیم جوزی.
مهدویت فرقه ای و شیعی نیست!
اختلاف بین شیعه و سُنی در قضیه مهدویت در مسائلی مانند اینکه ایشان دقیقا چه کسی است یا آیا به دنیا آمده است یا نه، است ولی در اصل موضوع اختلافی نیست. بالای 80 -90 درصد اعتقادات شیعه و سنی در باب مهدویت یکی است، ولی در افکار عمومی طوری بحث می شود که انگار این موضوع کاملا فرقه ای و شیعی است.
عده ای از شیعیان به دلیل ظلم هایی که به اهل بیت «ع» در طول تاریخ شده است، خواسته اند یک تلقی صرفا شیعی از
مهدویت ارائه دهند. گویی قرار است وقتی ایشان ظهور می کنند، به شیعیان حقوق خاصی اعطا کنند و ظلم های تاریخی که
در حق یک مذهب خاص یعنی تشیع شده است را جبران کند. اینگونه القا می کنند که قبل از ظهور ایشان، شیعیان تحت ستم هستند و ظهور ایشان سبب انتقام شیعه از مذاهب و ادیان می شود! اما این تفسیر از مهدویت، مطابق با تفسیر اهل بیت «ع» از آن نیست.
مهدی برای همه بشریت است نه مذهب خاصی
در همه منابع شیعه و سنی و حتی دیگر ادیان به صراحت آمده که مسئله مهدی «عج» مسئله عدالت جهانی است. یعنی «همه بشریت» به «همه حقوق مادی و معنوی» خود برسند.
عرفای شیعه و سُنی وقتی درباره آیات خلقت و خلافت الهی حضرت آدم «ع» صحبت می کنند، می گویند درست است که شخص حضرت آدم «ع» مسجود فرشتگان قرار گرفت ولی در واقع اولا ایشان یک نشانه بود. فرشتگان در واقع به خدا سجده کردند. همانطور که ما به طرف کعبه به عنوان یک نشانه از خداوند نماز می خوانیم نه به خاطر خود کعبه. ثانیا سجده در واقع بر آدمیت بود نه شخص حضرت آدم«ع». سجده بر شخصیت حقوقی انسان است نه شخصیت حقیقی حضرت آدم«ع». آن کسی که نماد کامل کمالات انسانی است پیامبر اکرم «ص» و اهل بیت «ع» هستند. امروز نیز این ویژگی در امام زمان «عج» متجلی شده است. مفسرین و عرفان سنی و شیعه در این موضوع متفق القول هستند.
ابن عربی: مهدی خلیفة الله است
ابن عربی که از عرفای بزرگ اهل سنت است، درباره امام زمان «عج» می گوید که او خلیفة الله است و همان مقامی که حضرت آدم «ع» داشت، امروز حضرت مهدی «عج» دارد و تمام عالم تکیه به ولایت او دارد. او می گوید: « سجده فرشتگان بر آدم مخصوص همان زمان نبوده و همیشگی است. خلیفه الله همیشه مسجود فرشتگان است و قرن هاست که مسجود فرشتگان امام زمان «عج» است... سجده تکریم و تعظیم را به امام زمان «عج» تقدیم می کنم و این سجده کم اهمیت تر از سجده بر آدم «ع» نیست، بلکه ممکن است بااهمیت تر هم باشد. چراکه سجده فرشتگان بر آدم «ع» هم به حرمت نور پیامبر «ص» و اهل بیت «ع» بوده است.»
جناب صنعانی، ابن ابی شیبه، احمد بن حنبل، ابن ماجه، ابی د اود، ترمذی، طبرانی، حاکم نیشابوری، ابن اثیر، سبط بن جوزی، ابن کثیر دمشقی، هیثمی، سیوطی، ابن حجر، متّقی هندی و... حتی ابن تیمیه کاملا از مسئله مهدویت دفاع می کنند.
«باب المهدی» در کتب اهل سنت
همچنین در سنن ابن ماجه، جامع حدیث ترمذی، مصنف ابن ابی شیبه، مستدرک حاکم نیشابوری، سنن ابی داود، المصنف صنعانی و کتابهای مهم دیگر اهل سنت باب هایی وجود دارد به نام «باب المهدی» که روایات مربوط به حضرت حجت «عج» در آنها آمده است. در بعضی دیگر از کتاب های اهل سنت بابی برای حضرت مهدی «عج» باز نشده ولی درباره نشانه های قیامت باب خاصی دارند که در ذیل علائم آخرالزمان روایاتی راجع به حضرت مهدی «عج» آورده اند.
مثلا در مسند جناب احمد بن حنبل نزدیک به 140 حدیث با سند راجع به حضرت حجت «عج» آمده است. حدود 30 – 40 حدیث راجع به خلفای اثنی عشر می آورد که پیامبر فرمود دوازده خلیفه بعد از من خواهند آمد. البته در مورد اینکه مراد از این 12 نفر چه کسانی هستند بحث های متفاوتی شده است. جناب احمد بن حنبل خلفای اثنی عشر را به حضرت مهدی «عج» ختم می کند. 34 حدیث درباره علائم ظهور در مسند ابن حنبل آمده است. 17 حدیث تحت عنوان خاص «ظهور المهدی»، 6 حدیث با عنوان «المهدی من عترت رسول الله» و اثبات اینکه مهدی از فرزندان علی «ع» و فاطمه «س» است، 4 حدیث با این عنوان که مهدی هم نام رسول الله «ص» است، 14 حدیث با عنوان « نزول العیسی والامام هو المهدی» یعنی حضرت عیسی «ع» هم با امام زمان ظهور می کنند ولی امام مهدی «عج» است، 26 حدیث هم با این مضمون که درگیری ادامه دارد تا اینکه امر خدا اتفاق افتاده و ظهور شکل بگیرد.
حاکمیت مهدی حاکمیت اهل بیت است
در سنن ابن ماجه بابی به عنوان «خروج المهدی» وجود دارد. در سنن ابی داود که از صحاح ستة اهل سنت است، بابی با عنوان «کتاب المهدی» وجود دارد. در این باب حتمی بودن ظهور مهدی «عج»، ویژگی های ایشان، اینکه ایشان از اهل بیت پیامبر «ص» است، شرایط پیش از ظهور، مخالفان ایشان و ... در این کتاب آمده است. در صحیح ترمذی نیز همین طور. بابی در کتاب «فتن» وجود دارد به نام « ما جاء فی المهدی». روایاتی از پیامبر در این باره ذکر می کند. البته نامی از مهدی «عج» در آنجا نمی آورد، اما از اینکه ایشان منجی بشریت بوده و حاکمیت او حاکمیت اهل بیت «ع» و هم نام رسول الله «ص» است، سخن می گوید. ترمذی این حدیث را صحیح می داند. در مستدرک حاکم نیشابوری 17 حدیث راجع به حضرت حجت «عج» ذکر شده است که می گوید اسناد این روایات را طبق سندشناسی جناب بخاری و جناب مسلم ذکر می کنم.
در کتاب های علمای شافعی مانند «مصابیح السنة» محمد بن حسین بن مسعود شافعی نیز این احادیث در ذیل باب نشانه های قیامت احادیثی درباره حضرت مهدی «عج» ذکر می کند. ابن اثیر نیز همین طور. «مطالب الصدور فی مناقب آل رسول» از محمد بن طلحه شافعی نیز احادیث خلفای اثنی عشر و نام حضرت مهدی «عج» را ذکر می کند. ابن کثیر دمشقی که از بزرگان اهل سنت است و حتی وهابیون خیلی به ایشان ارجاع می دهند در کتاب «النهایة فی الفتن والملاهم» ، فصلی دارد به نام «فصل فی ذکر المهدی».
هیچ روایتی از شیعه درباره مهدی نیاوردم!
ابن قیم جوزی نیز که از افراد مورد استناد وهابیون است، کتابی دارد به نام «المنار المنیف» که در آن می گوید اکثر روایات مربوط به مهدی «عج» صحیح است. ابن حجر کسی است که علیه شیعه کتاب نوشته است. وی آیاتی که در شان اهل بیت «ع» نازل شده است را تفسیر کرده و تایید می کند که این آیات در شان اهل بیت «ع» است. همچنین ده ها حدیث از بزرگان اهل سنت در شان اهل بیت «ع» نقل می کند. ایشان حتی آیاتی را نقل می کند که منحصرا در شان حضرت حجت «عج» است. در مسند ابویعلی و ملاحم ابن منادی، معجم طبرانی، ، نیز احادیثی راجع به حضرت مهدی «عج» آمده است.
فقط یک نمونه از کتاب هایی که اهل سنت مشخصا درباره امام زمان «عج» نوشته اند، کتاب «البیان فی اخبار صاحب الزمان» است. نویسنده در بیست و پنج باب احادیث راجع به حضرت حجت «عج» را نقل کرده و می گوید من هیچ روایتی از روایات شیعه را - حتی اگر سندش درست بوده - نیاوردم و تمام احادیث از منابع اهل سنت است. نویسنده از جمله اهل سنتی است که معتقد است حضرت مهدی «عج» به دنیا آمده و در باب آخر کتابش اثبات می کند که چطور می شود مهدی «عج» چنین عمر طولانی ای داشته باشد.
آلودگی مردم سبب انکار مهدی شده است
کتاب دیگری هست از یوسف بن یحیی شافعی به نام «فی اخبار المنتظر» که در آن می گوید گسترش فساد و آلودگی ها سبب شده که مردم به بودن یا نبودن مهدی «عج» شک کنند! برای مسلمانان صدر اسلام وجود مهدی «عج» کاملا مسلم بود و به همین دلیل است که هرکس که روی کار می آمد ادعای مهدی بودن می کرد! ایشان هم به اثبات امکان عمر طولانی حضرت حجت «عج» می پردازد.
جناب سیوطی با نقل احادیث بسیاری درباره امام عصر «عج» می گوید فقط چهل حدیث از جناب حافظ ابونعیم نقل کردم و آنچه او نیاورده را اضافه کردم. سیوطی مجموعا دویست حدیث از منابع اهل سنت در این باره ذکر می کند و می گوید با وجود این همه روایت، اگر بشود مهدویت را انکار کرد پس می توان در تمام اعتقادات اسلامی تردید کرد. سیوطی می گوید مهدی «عج» از خلفای اثنی عشر است. همچنین او از فرزندان علی «ع» و فاطمه «س» است. حتی بعضی از بزرگان اهل سنت عقیده شیعه را راجع به حضرت حجت «عج» قبول دارند که ایشان فرزند امام حسن عسکری «ع» است. البته اینها بین اهل سنت در اقلیت هستند.
گفتارهایی دیگر از استاد رحیم پور ازغدی:
اهل سنت بلوچستان علیرغم فشار امویان علی «ع» را لعن نکردند