محمد امین شریفی، فوق لیسانس علوم اسلامی از دانشگاه پنجاب پاکستان، دانش آموخته خارج فقه و اصول در قم عضو شورای ایدئولوژیک پاکستان(معادل شورای نگهبان)گفتگوی است درباره امام خمینی(ره)
آشنایی شما با امام خمینی(ره) از کجا آغاز شد؟
من نوجوان بودم حدود سالهای ۵۵و۵۶ برای زیارت به ایران آمدم! اسم و وصف امام را شنیدم و رساله شان را گرفتم و ایشان را به عنوان مرجع تقلید برای خانواده مطرح کردم و رساله ایشان را چون علاقمند بودم به خانه آوردم درحالی که نوجوان بودم.
امام در پاکستان قبل از انقلاب هم شناخته شده بود؟
به جهت افکارش و مبارزه ای که علیه شاه انجام داده بود و حریت و شجاعتی که از خود بروز داد، آشکار کرد روحی که در امام هست نشانگر روح کربلاست و لذا هرکس که فطرت بیدار داشته باشد جذب چنین شخصیتی خواهد شد، در نتیجه کسانی که در رابطه با انقلاب و روندش در ایران مطالعه داشتند و یا اخبار را پیگیری می کردند و دغدغه مند بودند، برایشان امام کاملا شناخته شده بود.
آیا این آشنایی رو به گسترش بود؟
از تظاهرات مردمی ایران فیلم هایی تهیه می شد و در جاهایی که مردم علاقمند به انقلاب و امام بودند پخش می شد، در آن زمان متدینین پاکستانی اهل فیلم نبودند و تلویزیون نگاه نمی کردند؛ در چنین فضای اجتماعی همین فیلم های تظاهرات یا صحبت های امام در حسینیه ها و مساجد پخش می شد و هزاران نفر محیط مساجد یا حسینیه ها را پر می کردند و شب ها تا دیر وقت این ها را نگاه می کردند، اگرچه مردم فارسی متوجه نمی شدند اما شعارهای مردم ایران را می فهمیدند و اصلا این شعارها افتاده بود بر سر زبان ها و بچه های کوچک و نوجوانان آن ها را تکرار می کردند، و این نشانه عشق روز افزون مردم پاکستان به امام بود.
این عشق به امام از کجاشروع شد؟
کسی که خودش را به خدا بسپارد، خدا هم قلبهای مردم را به او می سپارد.کسی که همه هم و غمش برای خدا باشد خدا هم عشق او را در دل مردم زنده می کند. مردمی که اطراف ما بودند همه عاشق ارزش ها بودند و عاشق این بودند که پرچم مکتب اهل بیت(ع) در دنیا بر فراز قله ها برافراشته شود و لذا وقتی می دیدند شخصیتی دینی مثل امام با رژیمی که سابقه٢۵٠٠ساله دارد به مبارزه برخاسته و او را از کشور بیرون کرده و به عنوان ولی فقیه، انقلابی را به جریان انداخته، مردم ارزشی عاشق او خواهند شد و مردم پاکستان هم مردمی ارزشی و ارزش گرا هستند، به نظرم این عشق کاملا خدادادی بود و خدا در دل مردم انداخته بود.همچنین امام دارای ویژگی های خاص بودند که بقیه آن ویژگی ها را نداشتند یا کم داشتند و آن ویژگی ها از جمله این بود که خودش را سپرده بود به خدا و شجاع بود، مردم بر اساس فطرت خودشان آدم شجاع را حتی اگر بی دین باشد دوست می دارند چه رسد به اینکه مثل امام تمام وجودش برای خدا باشد! به نظر من اصلا مردم با عرفان امام و یا با علم ایشان آشنایی چندانی نداشتند، فقط می دانستند که این فرد در مقابل شاه ایستاده و شجاع و اهل استقامت است.
در بین اهل سنت پاکستان جایگاه امام چطور بود؟
نکته ای عجیب و تاریخی را عر ض می کنم، علمای بزرگ پاکستان قبل از انقلاب و یا اوایل انقلاب با امام نبودند لذا در خیلی جاها شاهد بودیم که علما و ائمه جمعه شیعه علیه امام صحبت می کردند، می گفتند چون این آدم سیاسی شده و سیاست یک شجره ممنوعه است و آلودگی می آورد پس نباید از ایشان تقلید کرد. من خودم شاهد این سخنرانی ها بودم! اما این حرف کسانی بود که نه اسلام را می شناختند نه امام را ! اما مردمی که فطرت پاک داشتند زیر بار این تبلیغات منفی نرفتند و مستقیما وصل شدند به امام و در این فضا اولین حزب سیاسی که از انقلاب امام تبلیغ کرد جماعت اسلامی پاکستان بود که خودش یک حزب سیاسی مذهبی اهل سنت است و تقریبا مشابه اخوان المسلمین است یعنی همان فکر وایدئولوژی را زیر نظر سید ابو الاعلی مودودی دنبال می کند.
این نکته را عرض کنم که وقتی امام به پاریس تبعید شد، این آقای مودودی بود که از امام دعوت کرد بیایند به پاکستان و مهمان ایشان باشندلذا امام بعد از انقلاب هیأتی را به پاکستان نزد جماعت اسلامی و پیش مودودی فرستادند ولی نزد علمای شیعه نفرستادند و این اولین هیأت رسمی ایران به پاکستان بود بعد از انقلاب !
این موضع علمای پاکستان تا چه مدت ادامه داشت ؟وقتی پیام انقلاب در بین مردم پخش شد و عده ای از دانشجویان از جمله دانشجویان امامیه که انقلابی و روشنفکر بودند از امام در جامعه تبلیغ کردند و زمینه پذیرفته شدن امام ایجاد شد، کم کم علما هم روی آوردند. علمای پاکستان اسلام سیاسی را قبول نداشتند و آن را رقیب اسلام ناب می دانستند. اما کم کم این فضا عوض شد و شاید آن را مرهون همین دانشجویان بودیم و هم چنین مسافرت های زیادی از پاکستان به ایران انجام شد و از ایران هم علما به پاکستان آمدند و خیلی از جوان ها تحت تأثیر امام به ایران آمده و وارد حوزه شدند. البته این طور نبود که همه علما مخالف امام باشند بنه حالت غالب را عرض می کنم علمای شیعه مبلغ امام هم بودند، مثلا سید صفدر حسین نجفی و سید علی موسوی که از نجف با امام آشنا بودند و شهید عارف حسینی که بعدا رهبر شیعیان پاکستان شد.
امروز جایگاه امام در پاکستان چگونه است؟
امام الگویی است که همیشه زنده می ماند. روزی که امام فوت کردایران یک پارچه عزادار بود! در پاکستان هم مردم از حسینیه ها و مساجد به کوچه ها و خیابان ها ریختند و مثل عاشورا مراسم عزا بر پا کردند و بر سر و سینه زدند. این نشانگر این است که امام در دل مردم زندگی می کرد و آن عشق و علاقه الان هم هست و کهنه نشده! و هر چه از ابعاد معنوی و عرفانی امام پرده برداشته می شود مردم بیشتر جذب امام می شوند و یکی از نواقص ما در تبلیغ از امام این بود که شخصیت سیاسی اجتماعی امام مطرح شد اما شخصیت معنوی امام کمتر مورد تبلیغ قرار گرفت. حالا وقتی از شخصیت معنوی امام حرف می زنیم مردم اشک می ریزند. من به یاد دارم اولین بار که سید حسن(نوه امام)به پاکستان آمد، استقبال مردم باورکردنی نبود. ایشان در یکی از مساجد جامع صحبت کرد و از امام چند جمله گفت؛ از جمله درباره عشق امام به امام حسین(ع)گفت: وقتی امام اسم امام حسین(ع) را می شنید اشک می ریخت و شانه هایش می لرزید؛ تا این جمله را گفت مردم شروع کردند به گریه کردن!
خاطره ای از عشق مردم پاکستان به امام دارید؟
شبی که امام مریض بود و خانواده امام گفتند برای امام دعا کنید شاهد بودم که مردم برای شفای امام چقدر گریه می کردند اما این گریه ها عادی و بی روح نبود، دعایی از ته قلب بود؛ اشک می ریختند و صدای گریه شان بلند بود و من این را از نزدیک مشاهده می کردم و این عشق توصیف ناپذیر بود.
جایگاه امام در مراکز آکادمیک و دانشگاه ها و در بین نخبگان چطور است؟ امام به عنوان یک رهبر سیاسی در شبه قاره خیلی مطرح است، مردم پاکستان پا برهنه هستند و زیر چکمه ظلم زندگی کرده اند؛ الان اگر بپرسید چه کار کنیم تا از این وضعیت خارج شویم همه مردم کوچه و بازار خواهند گفت ما یک خمینی لازم داریم. من از سیاسیون بزرگ هم شنیده ام که ما در اینجا خمینی نیاز داریم که بیاید و ملت ما را نجات دهد! این ها معتقدند امام کاری کرد که کس دیگری نمی تواند انجام دهد. اما خواص علمی به رسالت خودشان عمل نکردند و خود جمهوری اسلامی هم کم کاری کرده باید این کار(معرفی افکار و اندیشه های امام) توسط جمهوری اسلامی و با روحیه انقلابی انجام می شد ؛ ولی کم کم روحیه انقلابی از دست رفته و کارها ومناسبات به سبک اداری انجام می شود.
حرف آخر
امام خمینی را نباید به عنوان ایرانی نگاه کنیم اگر این طور نگاه کنیم ایشان را محدود کرده ایم؛ امام خمینی الهی است، امام آسمانی است. امام نماینده خداست برای مخلوق خدا. پیام امام هم پیام قرآن است، همان پیامی است که انبیا آورده اند، انبیا مرز نمی شناسند، دین مرز نمی شناسد. قرآن در مرزها محدود نمی شود. امام خمینی چون نماینده خداست، و رسول قرآن است و رسالت قرآنی دارد. وقتی از این دیدگاه نگاه می کنیم پی می بریم که باید مثل امام باشیم و دانشجویانی که امروز از امام عقب بمانند هیچ گاه به مقصد خودشان نخواهند رسید؛ باید با امام حرکت کنند، نه عقب بمانند، نه جلو بیفتند، و امروز پرچم دار نهضت امام، رهبر معظم انقلاب است؛ نمی شود گفت امام خمینی را قبول دارم ولی رهبر معظم را نه، و عاشقان خمینی امروز باید پیرو رهبر انقلاب باشند و سعی کنند بصیرتی را که رهبر انقلاب مطرح می کنند به دست بیاورند. دشمن شناس باشند تا بتوانند انقلاب و ارزش هایی را که امام دوباره احیا کرد حفظ کنند