۱ـ اینکه گفته یا نظر نادری را به عنوان باور یک مذهب در نظر گیریم . ۲ـ تصورات و دیدگاه های یک مذهب را از زبان دشمنان آن جویا شویم. ۳ـ افراد فاقد صلاحیت را وارد روند گفتگو کنیم. ۴ـ از شیوه های پیچ و خم دار برای چیره شدن بر طرف مقابل ، بهره گیریم.
آیت الله محمد علی تسخیری
تقریب زمانی تحقق می یابد که علما و اندیشمندان در وهلهء نخست ، خود این ایده را کاملا پذیرفته باشند و در وهلهء دوم تاریخچه و پیامدهای آن را در روند تاریخی و تمدنی امت ، مورد بررسی و مطالعه قرار داده باشند و در وهله سوم توجه توده ها را به آن و آثاری که در پی دارد ، جلب کنند و از آنجا ایده را تبدیل به حرکتی عملی و روزمره و مستمر نمایند.
این مسئله نیازمند اجرای پروژه های اجتماعی مشترکی در عرصه های پژوهشی، اجتماعی است. در این میان شاید مهمترین مواردی که باید بر آنها انگشت گذارد عبارتند از :
الف : بررسی انگیزه های دینی و اجتماعی و حتی سیاسی به عنوان لازمه های حرکت به سمت تقریب در اندیشه و وحدت در عمل .
ب : شناخت موانع و دشواری های موجود در برابر آن
مورد نخست به رغم اهمیتی که دارد ، فعلا مورد نظر ما نیست ، در این باره می توان از شیوه های متنوع قرآن کریم در برانگیختن به وحدت از طریق فراخوان مستقیم و تأکید بر برخورد عقلانی و گفتگوی منطقی با دیگران و یادآوری اتحاد دشمنان ـ به رغم تناقض هایی که با هم دارند ـ در جبهه رویارویی با امت اسلامی و نیز نتایج سازنده وحدت و پیامدهای منفی تفرقه و امثال آن ـ که در جای خود حدیث مفصلی است ـ یاری گرفت .
موانع و دشواری های تقریب :
شاید بتوان مهمترین آنها را بدین قرار برشمرد :
یکم ـ عامل خارجی :
کاملاً روشن است که دشمنان همه گونه زمینه و شرایط تفرقه و پراکندگی این امت را فراهم می آورند و در برابر تمامی کوشش های وحدت آفرین می ایستند. دیده ایم که استعمار غرب طی دوره اشغال جهان اسلام و بویژه در دورانی که تقریباً تمامی جهان اسلام را به اشغال خود درآورد و در ربع اول قرن بیستم میلادی آخرین دولت سراسری اسلامی از سر راه برداشت، سیاست سه گانه ای با اهداف زیر ، در پیش گرفته بود :
۱ـ ابقای امت بر عقب ماندگی علمی ، اقتصادی ، فرهنگی ، آموزشی و... .
۲ـ گستراندن فضای لائیسم غربی بر روح اسلام در جوامع اسلامی و برانگیختن گرایش های ملی گرایانه و نژادپرستانه ؛ گو اینکه این پروژه خیلی زود به شکست انجامید و یکی از نویسندگان معاصر را بر آن داشت تا از آن به عنوان "پیروزی سریع الزوال لائیسم" سخن به میان آورد.
۳ـ پاره پاره کردن جهان اسلام و تبدیل آن به کشورها و ملل پراکنده و برانگیختن نعره های مذهبی ، جغرافیایی ، قومی ، نژادی و حتی تاریخی به دلیل وحشت از وحدت اسلامی.
اینک نیز ما شاهد نقش دست های بیگانه ای هستیم که در پی تحریک درگیری های فرقه ای در پاکستان ، عراق ، افغانستان ، لبنان و دیگر کشورهایی است که در آنها پیروان مذاهب مختلف با یکدیگر همزیستی دارند و ای بسا رسانه های گروهی و قلم ها و زبان های مزدور نیز برای تحقق همین هدف ، به کار گرفته شده اند.
دوم : منافع شخصی برخی رهبران و حاکمان
این چیزی است که ما در روزهای تاریک گذشته دیده و امروزه نیز شاهدیم که چگونه برخی از نفوذ خود برای برانگیختن توده های مردم و حتی برخی وابستگان به اهل علم برای تحریک درگیری های فرقه ای سوء استفاده می کنند.
کتاب های بسیاری از جمله : مقدمه ابن خلدون و ... وجود دارد که از این پدیده سخن به میان آورده اند. کافی است به نقش درگیری های عثمانی ـ صفوی در ایجاد فتنه های طایفه ای داخلی و تضعیف امت اسلام اشاره کنیم که ضربه های بس سنگینی به شوکت و عظمت امت وارد کرد و آن را در برابر چالش ها ، کاملاً ناتوان ساخت .
سوم : تکفیر
این پدیده از جمله مهمترین مانع در تقریب مذاهب است و به رغم اینکه اسلام ، مرزهای میان کفر و ایمان را کاملاً روشن ساخته و به دقت مشخص کرده ، چنین وضع شگفتی به شدت مطرح شده است.
قرآن کریم ، پیامبر اکرم(ص) و پیروانش را به برخورد عقلانی و گفتگوی منطقی و پذیرش چندگونگی اجتهادی ـ در صورتی که بر پایه های شرعی مشخصی صورت گرفته باشد ـ پرورش داده است .
با این حال ، این پدیده در پرتو شرایط دشوار و بسیار پیچیده و آغازین خود چون ظهور و مطرح شدن مسئله خوارج ، شکل گرفت و به رغم اینکه امت آن وضع دشوار را پشت سر گذارد و در دوره ائمه مذاهب مختلف اسلامی ، به برخورد منطقی خود بازگشت و ائمه مذاهب ، زیباترین صحنه های برخورد منطقی را ارایه دادند و پیروانشان را بر آن پرورانیدند ، عوامل بسیاری باعث بازگشت مجدّد آن گردید .
پس از دوره ائمه مذاهب ، این حالت گسترش بیشتری یافت و مواردی چون اختلاف در خصوص "افزودن صفات بر ذات الهی" و "حسن و قبح عقلی" را نیز در برگرفت و طرفین متنازع ، بر آن بودند که نظرات طرف مقابل او را به کفر رهنمون می شود و بدین ترتیب ، این پدیده در مسایل فراوانی از جمله : "توسل" ، "شفاعت" ، "بداء" و حتی در مواردی چون : "استحسان" ، "قیاس" ، "مصالح مرسله" و غیره مطرح گردید حال آن که اگر همگان گفتگوی منطقی را پیش می گرفتند ، دست کم متوجه می شدند که طرف دیگر هم دلایلی برای ایمان به این یا آن مسئله دارد و ای بسا به این نتیجه می رسیدند که نزاع آنها نه حقیقی ، که لفظی است .
جهل و تعصب ها نیز در این میان ، مزید بر علت گردید ؛ کسانی وارد پروسه فتوا شدند که اهلیتی برای این کار نداشتند و فتوایی مخالف با حکم خدا صادر کردند و این در حرکت های تکفیری عصر ما نیز که به نام دفاع از دین و امت ، به ریخته شدن خون های ناحق بسیاری منجر شده کاملاً مشهود است .
چهارم : تردید در منویات طرف های گفتگو
تردید در منویات طرف های گفتگو مسلماً فضایی آرام و مطلوب برای گفتگو را فراهم نمی سازد و به نوعی گریز یا بهانه جویی و وقت کشی می انجامد و مانع از تحقق نتایج مطلوب می گردد.
توجه به آموزه های روشنگر اسلامی ـ که به حسن ظن نسبت به برادر مسلمان فرا می خوانند ـ مانع از آن می شود که این عامل ، نقش خود را در پیشگیری از تقریب ، ایفا نماید. به ویژه اگر این امر میان علمای عاملی صورت گیرد که در عرصه های مختلف علم و اخلاص و عمل در راه امت ، برترین ها بشمار می روند.
پنجم : بزرگ نمایی ، مبالغه ، یادآوری گذشته ، بی حرمتی به مقدسات و بی احترامی به یکدیگر
هریک از اینها به تنهایی می تواند مانعی بر سر راه تحقق گفتگوی مطلوب و در نتیجه رسیدن به تقریب باشد. متون اسلامی ، سرشار از هشدار نسبت به این موارد در ممانعت از تحقق آنهاست :
آیهء : « قل إنما أعظکم بواحدة أن تقوموا لله مثنى وفرادى ثم تتفکروا ما بصاحبکم من جنة» (سوره سبأ ـ ۴۶) ( بگو : تنها شما را به سخن یگانه ای اندرز می دهم و آن اینکه : دوتن دوتن و تک تک برای خداوند قیام کنید ، سپس بیندیشید در همنشین شما دیوانگی نیست ...) ما را از گفتگو در فضای متشنج و ساختگی باز می دارد .
و آیه :« قل لا تسألون عما أجرمنا ولا نسأل عما تعملون » (سوره سبأ ـ۲۵) (بگو: نه آنچه ما گناه کرده ایم ، از شما می پرسند و نه آنچه شما می کنید ، از ما پرسیده می شود.) نیز ما را از یادآوری گذشته بازمی دارد و به احترام به دیگری وامی دارد. در آیه دیگری که ما را از دشنام گویی حتی به خدایان مشرکان نهی کرده است نیز این گرایش کاملاً مشهود است.
ششم : اختلاف روش های استدلال
علاوه بر همهء اینها ، اختلاف روش های استدلال و شیوه های استنباط نیز مانع از همسویی نتیجه گیری هاست و بنابراین باید در راستای تحقق موارد زیر کوشش کرد :
۱ـ رهایی از هرگونه پیش داوری، پیش از آغاز گفتگوها .
۲ـ توافق بر شیوة واحدی برای استنباط ، که البته کار چندان دشواری هم نیست .
۳ـ تعیین دقیق مسئله مورد گفتگو تا چنان نباشد که هرطرف به مسئله یا مفهومی نظر داشته باشد که دیگری را با آن کاری نیست .
علاوه بر موارد فوق الذکر ، موانع دیگری از قبیل :
۱ـ اینکه گفته یا نظر نادری را به عنوان باور یک مذهب در نظر گیریم .
۲ـ تصورات و دیدگاه های یک مذهب را از زبان دشمنان آن جویا شویم.
۳ـ افراد فاقد صلاحیت را وارد روند گفتگو کنیم.
۴ـ از شیوه های پیچ و خم دار برای چیره شدن بر طرف مقابل ، بهره گیریم.