اقبال اما در آرای سیاسی و اجتماعی خود پیرو سید جمال الدین اسدآبادی (افغانی) بود. اقبال وی را به عنوان مرشد و استاد خود قلمداد می کند
تولد در خانواده ای مذهبی
دکتر محمد اقبال لاهوری در 22 فوریه 1872 میلادی در شهر سیالکوت از ایالت پنجاب دیده به جهان گشود. خانواده اقبال خانواده ای متدین بود. به همین دلیل وقتی اقبال چهار سال و چهار ماه داشت، پدرش او را به تعلیم قرآن و علوم دینی تشویق کرد. اقبال تحصیلات مقدماتی خود را در خانه پدری و دبستان سیالکوت و در محضر دوستان فاضل پدرش چون شیخ میرحسن شمس العلما به پایان رسانید. سپس برای ادامه تحصیل راهی لاهور شد. زمانی که در کالج این شهر تحصیل می کرد به سرودن شعر و غزلیات و ارائه نظریات اجتماعی و اصلاحی و سیاسی خویش نیز می پرداخت. تا این که در سن 22 سالگی وارد اورینتال لاهور شد و تحصیلات دانشگاهی خود را شروع کرد. اقبال در دانشگاه فلسفه آموخت.
از فلسفه تا اقتصاد
اما فعالیت وی و ذوق و قریحه اش فقط در عالم شعر و شاعری و فلسفه محدود نبود بلکه در عالم اقتصاد نیز حرفی برای گفتن داشت، تا جائیکه در سال 1901 میلادی کتابی در همین زمینه به زبان اردو نوشت.
اقبال برای ادامه تحصیلات عالی عازم اروپا شد. او دو رشته فلسفه و حقوق را همزمان با هم خواند. تز دکتری خود را تحت عنوان « توسعه و تکامل ماوراءالطبیعه در ایران» با عالی ترین درجه گذرانید. سپس وارد دانشگاه مونیخ آلمان شد و به سبب تالیفات ارزنده خود درجه استادی فلسفه را اخذ کرد.
اقبال در زمان اقامت در اروپا از نزدیک با افکار اندیشمندان و فلاسفه اروپایی آشنایی یافت. اقبال که تحت رهبری و تعلیم شیخ میرحسن شمس العلماء مولوی با فرهنگ اسلامی آشنایی پیدا کرده بود، طریق جدید بحث و مطالعات اندیشه غربیان را نیز در دانشگاه نزد سر توماس آرنولد آموخت. او در آثار خود بعضی از این تفکرات را قبول و بعضی دیگر را به شدت رد می کند. اقبال در میان متفکران غربی، بیشترین علاقه را به گوته شاعر و فیلسوف آلمانی داشت. ایشان مدتی نیز در دانشگاه لندن به تدریس زبان و ادبیان فارسی پرداخت.
شیفته مولانا
اما از میان شعرای ایرانی بیشتر از همه به مولانا ارادت ورزیده است. این علاقه تا جایی بود که کتاب مثنوی او را قرآن عجم معرفی می کند:
روی خود بنمود پیر حق سرشت
کو بحق حرف قرآن نوشت
مثنوی مولوی معنوی
هست قرآن در زبان پهلوی
او بعد از اتمام تحصیلات خود به وطن خود بازگشت و به عنوان استاد فلسفه وارد دانشگاه دولتی لاهور شد اما پس از مدتی از استادی در این دانشگاه انصراف داد.
اقبال اما در آرای سیاسی و اجتماعی خود پیرو سید جمال الدین اسدآبادی (افغانی) بود. اقبال وی را به عنوان مرشد و استاد خود قلمداد می کند و در مثنوی جاویدنامه می سراید:
سیدالسادات مولانا جمال
زنده از گفتار او سنگ و سفال
گفت مشرق زین دو کس بهتر نزاد
ناخن شان عقده های ما گشاد
او در برهه ای از تاریخ کار خود را آغاز کرد که جهان اسلام از نظر سیاسی مغلوب غرب گردیده و از نظر فرهنگی و فکری نیز «هویت» و «شخصیت» خویش را در مقابل غرب به تدریج فراموش می کرد. در جهان اسلام از قرن نوزدهم میلادی نفوذ استعمار به سرعت افزایش یافت و به سختی می توان یک سرزمین اسلامی را پیدا کرد که به طور مستقیم یا غیرمستقیم زیر یوغ استعمار کهن یا استعمار نو قرار نگرفته باشد. لذا دغدغه اصلی اش مواجهه با غرب بود.
پایه گذار کشور پاکستان
اقبال در سال 1927 به عضویت مجلس قانونگذاری و شورای ایالتی پنجاب رسیده بود. او همچنین در حزب مسلم لیگ عضوی برجسته و صاحب نظر بود و ریاست شعبه این حزب در شهر الله آباد را به عهده داشت.
اقبال پیشنهاد تشکیل دولت پاکستان را برای اولین بار در جلسه سالیانه حزب مسلم بیگ در الله آباد ارائه داد. او در این کنگره گفت: در هندوستان بنا به اختلافات مذهبی و تشتت آراء و عقاید موجود نباید انتظار داشت که هندو و مسلمان به اتحاد برسند و تحت رژیم واحدی قرار بگیرند. تنها علاج این نابسامانی این است که به جامعه مسلمین این شبه قاره خودمختاری داده شود و مسلمانان در ایالتی از شمال غربی یا غرب این سرزمین حکومت مستقل و جداگانه ای داشته باشند. او در سال 1932 در کنفرانسى که در لندن براى بنیان گذارى قانون اساسى شبه قاره هند و پاکستان ترتیب داده شده بود شرکت نمود.
اقبال برای اینکه مسلمانان بتوانند از ضعف و زبونی رها شوند و از تفرقه و تشتتی که آن ها را به پرتگاه زوال کشانیده است نجات یابند، فکر ملیت را در جامعه دینی واحد را پیشنهاد داد. ملیت مسلمان جامعه اسلامی اوست. اقبال به مسلمانان پیام می داد که ملیت منطقه ای و قومی را از خاطر بزدایند و وحدت دینی را ملاک تشکیل جامعه بدانند.
او نمایندگی مردم مسلمان شبه قاره را در اولین موتمر اسلامی فلسطین در بیت المقدس را به عهده داشته است. اقبال در نهایت در 21 آوریل سال 1938 به دلیل بیماری از دنیا رفت.
آثار اقبال
کتاب عمیق و فلسفى علامه اقبال «احیاى فکر دینى در اسلام» است، که در سال 1930 در لاهور به چاپ رسیده و در سال 1336 هجرى شمسى توسط دکتر احمد آرام، به فارسى ترجمه شده است. آثار منظوم علامه محمد اقبال، به فارسى عبارتند از:
اسرار خودى / رموز بیخودى / پیام شرق / زبور عجم / جاویدنامه / مسافر / چه باید کرد؟
آثار او به زبان اردو عبارت است از:
بانگ درا / خضر راه / طلوع اسلام / بال جبرئیل / ضرب کلیم / شکوه / جواب شکوه / سیر فلک / ارمغان حجاز به فارسى و اردو.