اخوان، تمام فرقه های اسلامی را از اختلاف های بیهوده برحذر می داشت و آنان را حول محور اصول اساسی اسلام که همواره در طول تاریخ سبب پیروزی شان بوده، متحد می ساخت.
وطن ما: هرجایی که مسلمانی وجود دارد
از نظر اخوان اسلام مرزهای جغرافیایی و تفاوت های قومی و نژادی را به رسمیت نمی شناسد. آنان به «امت اسلامی ایمان داشته و برای وحدت کلیه مسلمانان و استوار کردن برادری اسلامی تلاش نموده و اعلام می کنند که وطن آن ها همه جا و در همان جایی است که یک مسلمان وجود دارد.»(1)
حسن البنا در کتاب خاطرات خود می نویسد: اخوان به هیچ گروه و فرقه خاصی تعلق ندارد و تنها روح و جوهر اسلام را مبنای عمل قرار می دهد. بدین ترتیب درصدد پرهیز از درگیری های بیهوده بود. اخوان، تمام فرقه های اسلامی را از اختلاف های بیهوده برحذر می داشت و آنان را حول محور اصول اساسی اسلام که همواره در طول تاریخ سبب پیروزی شان بوده، متحد می ساخت.(2)
در قسم نامه یا آیین جماعت اخوان المسلمین آمده: پیمان می بندم کوشش خود را در راه تقویت پیوندهای برادرانه میان تمامی مسلمانان و محو اختلافات جوامع و فرق و از میان بردن بی تفاوتی های آنها به یکدیگر به کار بندم.(3)
اگر حسن البنا ترور نمی شد ...
موسس اخوان المسلمین یعنی حسن البنا از بنیانگذاران دارالتقریب مذاهب اسلامی بوده است. او با مرحوم آیت الله قمی در این راه همکاری داشت. عمر التلمسانی مرشد عام اخوان در کتاب «حسن البنا، الهام گر هدیه داده شده» می گوید:« اصرار او (حسن البنا) در زمینه وحدت به حدی رسید که به دنبال اجلاسی بود که تمام فرق اسلامی را دربرگیرد تا اینکه خداوند همه را به سمتی هدایت کند که از تکفیر یکدیگر اجتناب کنند مخصوصا که قران ما واحد است و دین ما واحد است و رسول ما واحد است و خدای ما واحد است» (4). وی همچنین برای این هدف برای مدتی نه چندان کوتاه در مرکز عمومی میزبان شیخ محمد قمی یکی از بزرگان علمای شیعه بود. همچنانکه معروف است امام البنا در خلال حج سال 1948 با آیت الله کاشانی مرجع شیعی دیدار کرد که استاد عبدالمتعال الجبری یکی از شخصیت های امروز اخوان المسلمین و از شاگردان شهید در کتاب خود «چرا حسن البنا کشته شد» به آن اشاره می کند و از روبین جکسون نقل می کند:« اگر زندگی این مرد (حسن البنا) ادامه داشت ممکن بود اتفاقات زیادی در این کشورها رخ دهد و خصوصا اگر حسن البنا و آیت الله کاشانی پیشوای ایرانی با هم متفق می شدند که اختلافات شیعه و سنی را برطرف کنند. اگر ترور البنا انجام نمی شد به نقطه ی مهمی رسیده بودند.»
تو معذوری، بعضی از ما مقصرند!
شیخ محمد الغزالی از رهبران بزرگ اخوان المسلمین می گوید: «به یاد دارم یکى از جاهلان با خشم و خروش از من پرسید: چگونه شیخ الازهر فتوى داده است که تشیع مذهبى اسلامى و مانند سایر مذاهب است؟ من در جواب گفتم: تو از شیعه اطلاع دارى؟ و از تشیع چیزى مى دانى؟ او اندکى سکوت کرد و آن گاه گفت: ایشان گروهى از پیروان دینى غیر از دین ما هستند. گفتم: ولى من دیده ام که ایشان درست به مانند ما نماز مى گذارند و روزه مى گیرند. مرد با تعجب گفت: چگونه چنین چیزى ممکن است؟ گفتم: عجب تر اینکه ایشان درست مانند ما قرآن مى خوانند و پیامبر خدا را بزرگ مى دارند و فریضه حج را به جا مى آورند. گفت: شنیده ام آنها قرآنى دیگر دارند و با این اندیشه آهنگ کعبه مى کنند که آن را مورد توهین قرار دهند.
در این هنگام از سر ترحم به او نگریستم و گفتم: تو معذورى، زیرا بعضى از ما چیزهایى درباره آنان مى گویند که منظورى جز هتک حرمت ایشان ندارند.»
خلافت نماد وحدت اسلامی
تشکیل دولت اسلامی فراگیر به رهبری یک فرد تحت عنوان خلیفه، جزو آرمان های اصولی اخوان است. اما تشکیل چنین دولت بزرگی، زمینه ها و شرایطی را می طلبد که از جمله آنها همکاری کشورهای اسلامی در سطوح گوناگون اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است.
آنان از خلافت به عنوان نماد وحدت اسلامی یاد می کنند. برای رسیدن به چنین حکومتی، نخست باید از همکاری کامل اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی آغاز نمود. سپس اتحادیه ها و بلوک بندی ها میان آنان ایجاد شود. پس از آن با برگزای اجلاس ها و نشست ها، جامعه ملل اسلامی تشکیل گردد تا مسلمانان بتوانند حول محور «امام» گرد هم آیند.(5)
یک نمونه از رویکرد تقریبی اخوان المسلمین
از قدم های عملی اخوان در راستای وحدت اسلامی می توان به ارتباط این جنبش با شهید نواب صفوی در ایران اشاره کرد. آغاز این همکاری ها از زمان تشکیل کنگره اسلامی حمایت از مردم فلسطین در سال 1350 قمری بود. پس از سخنرانی نواب در این کنگره، رهبران اخوان از او دعوت کردند تا به مصر برود. نواب به مصر رفت و در دانشگاه الازهر سخنرانی حماسی در باب وحدت اسلامی و اجرای احکام الهی ایراد نمود.
زمانی که خبر دستگیری نواب در ایران منتشر شد، اخوان گروهی از حقوقدانان را برای انجام وکالت او از راه عراق به ایران فرستادند. که در عراق برای آنها ویزا صادر نشد. اخوان پس از اعدام نواب او را «شهید اخوان» نامید.
جالب اینکه آیت الله کاشانی یکی از بزرگان شیعه بعد از ترور حسن البنا یکی از مهمترین گزینه های مرشد اخوان المسلمین بود و در مورد وی گفتگو و بحث زیادی داخل جماعت انجام شد. اما کفه حسن الهضیبی سنگینی کرد و وی مرشد شد.
علامه دکتر اسحاق موسی الحسینی در کتاب خود «اخوان المسلمین، بزرگترین جنبش اسلامی معاصر» می گوید: «برخی دانشجویان شیعه که در مصر درس می خواندند به جماعت اخوان ملحق شدند. البته مذهب خود را تغییر ندادند. آنها به این دلیل به اخوان پیوستند که جنبشی اسلامی بود.» همچنین استاد عبدالحمید الزندانی دبیرکل اخوان در یمن - برای سالهای کوتاه - شیعه زیدی بوده است. معروف است که تعداد زیادی از احوان المسلمین در یمن شمالی از شیعیان هستند.
ارتباط نواب و اخوان دوطرفه بود. شهید فتحی شقاقی در کتاب «شیعه و سنی، غوغای ساختگی» می نویسد: «وقتی نواب صفوی در دمشق با دکتر مصطفی السباعی، رهبر اخوان المسلمین سوریه دیدار کرد و از او شنید که بعضی جوانان شیعه به جای همکاری با حرکت اسلامی سوریه، به سازمان های قومی و لائیک می پیوندند در سخنرانی خود در جمع کثیری از شیعیان و اهل سنت فریاد زد: هرکس می خواهد یک شیعه جعفری راستین باشد، باید در کنار حرکت اخوان المسلمین قرار گیرد.»(6)
پانوشت:
1 – السلمان، علی، رویارویی مسلک ها و جنبش های سیاسی در خاورمیانه عربی تا سال 1976، ترجمه حمیدنوحی، ص 54
2- البنا، حسن، خاطرات زندگی حسن البنا، ترجمه ایرج کرمانی، ص 213
3 - دکمجیان، هرایر، جنبش های اسلامی در جهان عرب، ترجمه حمید احمدی، ص 124
4 - عمرالتلمسانی، حسن البنا، الهام گر هدیه داده شده، ص78
5 – موسی الحسینی، اسحاق، اخوان المسلمون، ترجمه سیدهادی خسروشاهی، ص 82 – 84
6 – شقاقی، فتحی، شیعه و سنی غوغای ساختگی، ص 20