«علنی کردن اختلافات، صریح کردن مخالفتهای اعتقادی، به زبان آوردن مطالبی که کینه ها را برمی افروزد، یکی از وسایلی است که دشمن ما از آن بیشترین استفاده را دارد می کند.»
*ناصر مشفق
چند روز پیش رهبر معظم انقلاب اسلامی تصریح کردند که :«علنی کردن اختلافات، صریح کردن مخالفتهای اعتقادی، به زبان آوردن مطالبی که کینه ها را برمی افروزد، یکی از وسایلی است که دشمن ما از آن بیشترین استفاده را دارد می کند.»
نگارنده معتقد است که «تحریک مذهبی فقط فحاشی نیست» و بر این باور بوده است که برخی اقدامات صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران و نیز برخی شبکه ها که در لیست شبکه های تکفیری نیستند نیز از مصادیق تحریک مذهبی است. از جمله آنها می توان به اینها اشاره کرد: دعوت از برخی تغییر مذهب دادگان و متشعین به صرف دارا بودن همین ویژگی، نقد و بررسی برخی عقاید برادران اهل سنت و منتسب کردن آنها به جریانات افراطی همچون وهابیت، لحن تحریک آمیز در نقد و عدم مراعات ادب، استفاده از مصادر و احادیثی که عامه بدانها اعتقاد ندارند به صرف وجود آنها در برخی کتب اهل سنت و...
در این میان «شبکه ولایت»، با این تصور که وحدت گرابودن فقط به معنای عدم توهین صریح یا لعن مقدسات اهل سنت است، در حال انجام برخی اقدامات است که قطعا از مصادیق تحریک مذهبی و وحدت شکنی می باشند. گفتنی است در این مجال از ذکر مصادیق خودداری شده ولی اگر عزیزی بخواهد همه موارد ذیل با چندین مورد مصداق قابل استناد می باشند و متاسفانه با جستجویی ساده نیز قابل دسترسی هستند.
1. این عزیزان ادعا می کنند که صرفاً در حال نقد وهابیت هستند حال آنکه بسیاری از موضوعاتی که بدانها پرداخته اند از مشترکات است که این کار قطعا یک خطای استراتژیک می باشد و زمینه جذب را برای تفکرات افراطی مهیا می سازد.
2. اینان ادعا می کنند که در حال دفاع از عقاید تشیع هستند حال آنکه اکثر موارد، رویکرد تهاجمی و ایجاد شبهه در طرف مقابل دارد و کمتر به تبیین محترمانه عقاید تشیع اهتمام دارد که اگر اینطور باشد طبعا اقدامی ایجابی و مطلوب است.
3. لحن برخی گویندگان این شبکه همچون جناب آقای قزوینی، شاید بدلیل روحیه تندی که دارند، در بسیاری از موارد به تندی می گراید که قطعاً مصداق جدل است و مخاطب را از یافتن حق دور می سازد.
4. برخی گویندگان متاسفانه از برخی طعنه ها و تیکه انداختن ها به مقدسات اهل سنت ابایی ندارند و این طبعا خلاف ادعای مراعات اخلاق اسلامی است.
5. استناد به احادیثی که جنبه ناخوشایندی دارند و طبعا قاطبه اهل سنت آنها را با وجود ذکر در برخی کتب خودشان مرفوض می دانند به کرات رخ می دهد که خلاف انصاف و اخلاق است.
6. استفاده از کسانی که تغییر مذهب داده اند برای اثبات حقانیت خویش یا نقد نظرات مخالفان، خلاف اصل وحدت و از مصادیق تحریک مذهبی است.
طبعا برای ادراک بهتر این موارد خیلی خوب است که لحظه ای جای خودمان را با مخاطب عوض کنیم. برای مراعات بیشتر انصاف باید رفتارمان را با سیره ائمه اطهار علیهم السلام و قانون طلایی مولای متقیان بسنجیم که فرمود:«هر آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران نیز مپسند»
در پایان نیز جا دارد که به سخنی از رهبر حکیم انقلاب اسلامی اشاره نمائیم: «این را باید ما و نخبگان ما و مردم ما بفهمند. ما افتخار مى کنیم که پیرو مکتب اهل بیت هستیم، شیعه هستیم، پیرو امامت امیر المؤمنین و خلافت بلافصل او هستیم؛ به این افتخار مى کنیم، اما جاى اثبات این مطلب کوچه و خیابان نیست؛ جاى اثبات اینگونه مطالب در میان اهل فن، در میان متخصصین و در میان نخبگان است. تازه بحث در اینگونه موارد باید بحث کلامى و بحث منطقى باشد؛ بدگویى و عیبجویى و فحاشى و شمشیر بر روى هم کشیدن، کمک کردن به دشمنان اسلام است که هم دشمن شیعه و هم دشمن سنى هستند. ما این را به عنوان پرچم وحدت اسلامى در انقلاب اسلامى بلند کردیم. ملت ایران این را مىخواهد، این را مىگوید.» 01/ 01/ 87