در حال بارگذاری ...

در قرن اول هجری و پس از شهادت امام حسین (ع) عده ای از شیعیان کوفه به امامت امامی معین و منصوص باور نداشتند و معتقد بودند امامت از آن فرزندانی از حضرت فاطمه(س) است که شرایط خاصی را داشته باشد از جمله اینکه مردم را به امامت خود دعوت کند و علیه ظلم و ستم قیام نماید. لذا این عده پس از قیام زیدبن علی بن حسین(ع) در دوران هشام بن عبدالملک به امامت ایشان معتقد شدند و زیدیه نام گرفتند.

*محمد سرکشیکیان
بخش جریان شناسی فقهی و کلامی جهان اسلام از پرطرفدارترین بخش های مجله الکترونیکی اخوت است. این بخش دارای سیر خاصی است که از کلیات تقسیم بندی های فقهی و کلامی شروع و به جزئیات هریک از مذاهب ختم می شود. لذا برای فهم بهتر و عمیق تر مطالب جریان شناسی ناگزیر از خواندن مطالب پیشین هستیم: 


در این قسمت از سلسله مطالب جریان شناسی به قسمت دوم(زیدیه)میپردازیم.

حکومت های زیدیان
1- دولت ادریسیان(مغرب)
ادریس بن عبدالله بن حسن مثنّا یکی از برادران محمد نفس زکیه که بعد از قیام شهید فخ به شمال آفریقا گریخته بود، در سال 172 ه.ق توانست دولت ادریسیان را در مغرب پایه گذاری کند. این دولت، تا سلطه دولت فاطمیان بر مغرب دوام یافت و از سال 305 ه.ق تحت الحمایه دولت فاطمی شد و بالاخره در سال 375 ه.ق کاملا منقرض گردید.
2- طبرستان و دیلم
در قرن دوم با آمدن یحیی بن عبدالله به دیلم و تبلیغ امامت خویش دیلمیان و مردم طبرستان با علویان آشنا شدند و بعد از شهادت او توسط عباسیان حسین بن علی (داعی کبیر) در سال 250 ه.ق با دعوت وبیعت مردم طبرستان، آمل و ساری را تصرف کرد و بیست سال بر شمال ایران حکومت کرد و سپس برادرش محمدبن زید حکومت کرد.
بعد از او در سال 301 هجری ناصر اطروش به حکومت زیدیه در شمال ایران حیاتی دوباره بخشید و از قرن چهارم، به تدریج از قدرت زیدیان در شمال ایران کاسته شد و سلسله حکومت آن ها برچیده شد و با ظهور صفویه در قرن دهم کاملا از بین رفته و همه زیدیان به مذهب امامی گرویدند.
(برای آشنایی با "تاریخ زیدیه در گیلان و مازندران " به پیوست مراجعه نمایید)
3- یمن
دولت اول زیدیه در یمن
هادی یحیی بن حسین در سال 280 ه.ق. در صعده یمن حکومت زیدی را تشکیل داد. بعد از درگذشت او در سال 298 ه.ق دو فرزند او(محمد و احمد) راهش را ادامه دادند و پس وفات احمد تفکر زیدیه دچار افول شد و نوادگان هادی بصورت پراکنده و بدون اینکه به مقام بالای امامت دست یابند حکومت کردند و در سال 444 ه.ق. با کشته شدن امام آنها، ناصرالدین ابوالفتح دیلمی بدست
اسماعیلیان حکومت زیدی از بین رفت. در اوایل قرن پنجم فرقه ای به نام مطرفیه (منسوب به مطرف بن شهاب) در یمن پدید آمدند که اگرچه خود را پیرو مکتب عقیدتی هادی میدانستند ولی در مسائل کلامی متاثر از ابوالقاسم بلخی(م 319ه.ق) یکی از سران معتزله در بصره بودندو بر این اساس معتقد بودند که خداوند با آفرینش عناصر اربعه دیگر دخالت مستقیمی در آفرینش دیگر اجسام ندارد و این عناصر اربعه هستند که با احاله و استحاله، اجسام را پدید می آورند. همچنین برخی عقاید خاص دیگر را نیز به آنها نسبت میدهند.
دولت دوم زیدیه در یمن
بار دیگر در سال 532 ه.ق. احمد بن سلیمان از نوادگان هادی بار دیگر قیام کرده و به حرکت زیدیه جانی دوباره بخشید و پس از مبارزات فراوان توانست بر مناطق شمالی یمن تسلط یابد. بعد از او عبدالله بن حمزه در سال 566 هجری حکومت را بدست گرفت و علاوه بر گسترش اقتدار زیدیه با تالیف آثار علمی به مبارزه قاطع با مطرّفیه پرداخت که موجب حذف همیشگی انها از صحنه گردید که به همین علت او را مجدد زیدیه در قرن ششم می نامند. حکومت امامان زیدی تا قرن دهم با فراز و نشیب هایی ادامه یافت.
دولت سوم زیدیه در یمن
در قرن یازدهم یمن به دست عثمانی ها افتاد. در سال 1006 ه.ق امام منصوربالله قاسم بن محمد از نوادگان هادی امامت زیدیه را بدست گرفت و به مبارزه سختی با عثمانی پرداخت و این آغازی بر رهایی یمن از سیطره عثمانی بود. اما پس از او دوباره حکومت زیدیه افول کرد و گاهی چند امام زیدی مدعی امامت می شدند تا اینکه این ضعف و انحطاط به جایی رسید که مجددا در اواخر قرن سیزدهم عثمانی ها یمن را به تصرف کردند.
زیدیه در عصر حاضر
در اوایل قرن چهاردهم برجسته ترین امامان زیدی محمد بن عبدالله وزیر(م1307ه.ق) و مهدی لدین الله محمد بن قاسم حوثی(م1310ه.ق) بودند. در اواسط قرن چهارده برای بار دوم یمن از سلطه عثمانی ها خارج شد. در این دوره و در فاصله جنگ جهانی اول و دوم یمن نیز دست خوش تحولات شد و به انقلابی داخلی در سال 1367 هجری(1948م.) علیه حکومت زیدی و ترور امام یحیی انجامید. ولی انقلابیون بی درنگ در تسلط بر اوضاع یمن شکست خوردند و فرزند امام یحیی، ناصرلدین الله احمد به منصب امامت رسید.
تحولات سریع جهانی و منطقه ای همچنان ادامه داشت و حکومت امامان زیدیه که شکل موروثی و سلطنتی به خود گرفته بود، توان خود را دربرابر موج جمهوری خواهی از دست داد و در سال 1382هجری(1962 م) وقتی احمد از دنیا رفت و فرزندش محمد بدر به جانشینی او رسید، با کودتای نظامی عبدالله سلال که از پشتوانه های خارجی نیز بهره می برد، امامت زیدی در یمن از بین رفت و حکومت جمهوری بر پا شد.
اکنون از نظر جمعیتی حدود نیمی از مردم یمن، اهل سنت شافعی هستند. پس از آنان، جمعیت شیعیان زیدی بیشترین آمار(حدود40درصد) را به خود اختصاص داده است. همچنین منطقه نجران در جنوب عربستان مذهب زیدیه پیروانی زیادی دارد.
۵ میلیون نفر از جمعیت یمن از سادات هستند که ۹۰٪ آن ها سادات حسنی و ۱۰٪ از سادات حسینی هستند. بیشتر سادات یمن از فرزندان «یحیی قاسم الرسی» از نوادگان حسن بن علی هستند.
گرایشات فکری زیدیه در یمن
یکی از پیامدهای جریان مطرفیه در میان زیدیه، نشر وسیع کتب و افکار معتزله در میان زیدیه یمن بود. از آنجایی که مطرفیه ریشه های بحث های خود را از برخی مکاتب معتزله گرفته بودند، در قرن ششم امامان و عالمان زیدیه برای مقابله با آنها به میراث فکری فکری و کلامی دیگر معتزله روی آوردند و اینگونه عقل گرایی افراطی و برخی دیدگاه های کلامی غیرشیعی در میان معتزله رواج یافت. ازطرف دیگر برخی دیگر از عالمان زیدیه برای مقابله با این عقلگرایی افراطی معتزله به گرایشی مشابه گرایشات اهل حدیث روی آوردند که سرآمدان این تفکر امام احمد بن یحیى المرتضى معروف به ابن مرتضى (763ـ840)، محمدبن ابراهیم وزیر(م 840ه.ق) و در قرون بعدی محمدبن اسماعیل صنعانی(م1128 ه.ق) و محمدبن شوکانی(1173-1250 ه.ق) بودند. روشنفکران یمن از سه نام برده اخیر به عنوان سرمداران حرکت نوگرایى و نماد اصلاح طلبى از درون زیدیه نام مى برند، که به موازات مصلحان خارجى چون سید جمال و... در تحول و تحرک جامعه معاصر یمن نقش داشته اند.
بدین ترتیب خط اصیل زیدیه در میان دوجریان متمایل به تفکر غیرشیعی ولی متفاوت از هم، یعنی جریان عقل گرای متمایل به معتزله و جریان نقل گری متمایل به اهل حدیث قرار گرفت. در دوران معاصر نیز جریان حدیث گرای(سلفی) متاثر از شوکانی را میتوان در درون زیدیه مشاهده کرد که مهمترین خطر درونی برای جریان اصیل زیدیه بوده و هست. 
(برای آشنایی با "تاریخ سیاسی یمن" به پیوست مراجعه نمایید)
(جریان شناسی سلفی های زیدی و جریان حوثی های زیدی در مطالب بعدی منتشر میشود.) 
     




نظرات کاربران