اینکه مثلا فرمانده سپاه در میان آنها حضور پیدا کرده و خیلی صمیمانه و خاکی با آنها برخورد می کرد، خیلی روی تالیف و نزدیکی قلب ها به هم و ایجاد احساس برادری تاثیر داشت.
حجت الاسلام والمسلمین سید محمد موسوی
در سال ۱۳۶۲مشغول تحصیل در حوزه بودم که توسط یکی از رفقا پیشنهاد ایجاد یک اردوی سه ماهه برای علمای اهل سنت کردستان در تهران به من ارائه شد. مدیریت اردو به عهده من بود. بیش از 50 نفر از علمای بزرگ اهل سنت کردستان که از ائمه جمعه آن مناطق بودند، در این اردو شرکت داشتند. در آن زمان کردستان توسط گروهک های ضدانقلاب دچار ناامنی بود. بسیاری از علمای اهل سنت این منطقه توسط ضدانقلاب ترور شده بودند. سایر علمایی هم که ترور نشده بودند، این خطر را حس می کردند که خود و خانواده شان مورد حمله این گروهک ها قرار بگیرند. بعضی از آنها رسما تحت تعقیب حزب کومله و دموکرات بودند. لذا شرکت این افراد در اردویی که وابسته به نظام جمهوری اسلام بود، ممکن بود برای آنها حتی هزینه جانی داشته باشد اما مشکلی با این موضوع نداشتند.
شخصیت های بزرگی را در آن دوره آوردیم. مانند آیت الله مهدوی کنی، آقای فلسفی، آقای قرائتی، آیت الله تسخیری، آیت الله مصطفی محقق داماد، محسن رضایی و ... اینکه مثلا فرمانده سپاه در میان آنها حضور پیدا کرده و خیلی صمیمانه و خاکی با آنها برخورد می کرد، خیلی روی تالیف و نزدیکی قلب ها به هم و ایجاد احساس برادری تاثیر داشت.
در آن ایام بحث ها و گفتگوهای بسیاری با هم انجام می دادیم. حشر و نشرهای ما با علمای اهل سنت صمیمیت زیادی میان ما ایجاد کرده بود. سه ماهی که من با علمای کردستان از نزدیک آشنا شدم و ارتباط پیدا کردم، خاطره بسیار شیرینی برای من بود. در آن ایام آنقدر با هم صمیمی شده بودیم که شب ها با هم درددل می کردیم. آنقدر رفاقت مان زیاد شده بود که حتی بعضی از مشکلات شخصی را برای همدیگر مطرح می کردیم.
در ارتباط نزدیک با علمای اهل سنت کردستان، آنها را انسان های بسیار پاک، صاف و صادقی یافتم. بعضی از آنها در آن زمان در نهایت فقر زندگی می کردند ولی دل شان بسیار پاک بود. الفت و دوستی ایجاد شده بین ما به قدری شدید بود و آنقدر به هم وابسته شده بودیم که در روز آخر اردو که از هم خداحافظی می کردیم، بسیاری از این علمای اهل سنت گریه می کردند. در حالی که سن آنها بالا بود.