در حال بارگذاری ...

اشغال نظامی عراق در سال 2003 یک نقطه تحول در منطقه بود که اهمیت آن با تحولاتی چون انقلاب اسلامی در ایران و جنگ عراق و کویت در سال های 1979 و 1991 از نظر بر هم زدن نظم سابق و ایجاد شکل جدید روابط سیاسی میان کشورهای خاورمیانه و به طور ویژه حوزه خلیج فارس قابل قیاس است.

 *حمید رضا کاظمی

 

- عراق که از سال 1991 تحریم های شدید بین المللی را به بهانه سلاح های کشتار جمعی متحمل شد در سال 2003 مورد حمله آمریکا قرار گرفت که در این حمله انگلیس نیز نقش همراه را داشت. 
-اشغال عراق از آن جهت که سیادت 100 ساله اقلیت سنی ها را گرفت و باعث شد اکثریت شیعه و کردها از قدرت عمل بیشتری در عراق جدید بهره مند شوند در سطح داخلی مهم بود. 
-این تحول در ساختار قدرت عراق باعث شد تا جناح اهل سنی خود را شکست خورده ببیند و تلاش کند تا دوباره به جایگاه برتر خود به ویژه در سیستم نظامی امنیتی که اکنون شیعیان در آن دست بالا را دارند، بازگردد. 
-از سوی دیگر این علاقه برای بازیابی جایگاه گذشته در کنار مقابله با اشغالگران مبارزه علیه وضع کشور را به یک ارزش مبدل کرد که این مسئله منجر به رشد افراط گرایی و زمینه ای برای تقویت تفکرات القاعده شد.
-با حمایت کشورهای عربی منطقه نیز همراه بود چرا که عراق همیشه مدعی دروازه شرقی عربی مقابل ایران بود و عامل موازنه قدرت در خلیج فارس بود. کشورهای عربی که از قدرت جمهوری اسلامی ایران نگران بودند همیشه تلاش کرده اند تا از یک موازنه گر علیه ایران استفاده کند و در این میان عراق به دلیل جمعیت بیشتر و قدرت نظامی بهتر گزینه اصلی برای این موازنه سازی بود و رژیم صدام به دلیل ماهیت افسار گسیخته حکومتی که داشت برای این هدف حاکمان کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس بسیار مناسب بود. 
-در این میان آمریکا نیز که با ورود به عراق به مقابله با بعث و پس از آن با افراط گرایان سنی می پرداخت بر اساس ایده دیوید پترائوس ژنرال 4 ستاره پنتاگون تمرکز از مقابله پرهزینه با القاعده و دیگر گروه های تندرو به سوی این سیاست متمرکز شد که القاعده در نبرد با شیعیان متمرکز شوند تا از این طریق هم قدرت شیعه در منطقه خاورمیانه مهار شود و هم اشتغال آنها باعث می شود تلفات نیروهای آمریکایی کاسته شود و دو طرف بیش از پیش تضعیف شوند.
-عراق تا قبل از تمدید برای ماندن نیروهای اشغالگر در چنین شرایطی قرار داشت و کشورهای عربی منطقه و آمریکا و جناح ها داخلی عراق که از بازماندگان بعثی و نیروهای سیاسی اهل تسنن بودند به شدت از قدرت شیعیان در این کشور نگران بودند. 
-اهل تسنن به رهبری ایاد علاوی، طارق الهاشمی و صالح المطلک که در انتخابات با لیست العراقیه وارد میدان شدند یکی از اهداف خود را تمدید حضور نظامی آمریکا در عراق عنوان می کردند. 
-سه جریان داخلی، منطقه و بین المللی در مورد پرونده ادامه حضور نظامیان اشغالگر تلاش داشتند با تمدید این حضور مانع از قدرت گیری شیعه در عراق شوند. آنها برای اینکه به این هدف دست پیدا کنند تلاش می کردند تا عراق را وارد ناامنی کنند و به بهانه نا امنی حضور بیشتر اشغالگران را تمدید کنند. عربستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس با پرورش دوباره نیروهای القاعده در یمن و اعزام آنها به عراق این کشور را ناامن کردند تا از این طریق شرایط را برای ادامه حضور فراهم کنند. 
-این کشورها تلاش کردند با دامن زدن به ناامنی در عراق زمینه را برای تضعیف دولت عراق و فراهم کردن شرایط برای ادامه حضور نیروهای غربی فراهم کنند.اما خروج نیروهای آمریکایی پس از وارد شدن تلفات زیاد به آنها و تمرکز دولت برای تامین امنیت عراق به شکل بومی میسر شد.
-نوری مالکی نخست وزیر عراق برای تامین امنیت تلاش کرد ابتدا ارتش را مجهز کند تا آلترناتیو نیروهای خارجی فراهم باشد و از سوی دیگر نیروهای مخالف این طرح موج حملات خود را افزایش دادند به طوری که هر هفته عراق شاهد یک حمله بود و سری انفجارها در یک یا چند شهر به طور همزمان تلفات بالایی را برای جای می گذاشت که تا از این طریق مردم به این نتیجه برسند که دولت از تامین امنیت ناتوان است ولی به مرور با استحکام مرزها و افزایش اقدامات اطلاعاتی تلاش کرد اوضاع را تحت کنترل درآورد. همچنین دولت با رایزنی با حامیان بعثی ها و افراط گرایان در دمشق و ریاض در سطح دیپلماتیک نیز تلاش کرد شرایط را بهبود دهد و با دادن فضای بیشتر به جناح های سنی از نظر داخلی نیز مشروعیت دموکراتیک خود را افزود و به این طریق مسیر برای خروج را فراهم کند.. 
-درگیری طولانی مدت در عراق، ناکامی های سیاسی و امنیتی در این حوزه و عدم پیشبرد برنامه های سیاسی، شرایط جدیدی را به آمریکا تحمیل نمود که در توافق برای خروج نیروها نمود یافت. علاوه بر تحولات خاورمیانه، ناکامی های آمریکا و خلاء سیاسی – ایدئولوژیک حاصل شده، عوامل داخلی آمریکا نیز در تصمیم برای خروج نیروها از عراق نقش داشت.
-برآورد تلفات و خسارت های ناشی از جنگ، وزارت دفاع آمریکا به طور رسمی تعداد کشته های آمریکا تا اوت 2010 را 4421 نفر اعلام کرد و تعداد کشته شدگان انگلستان نیز 179 نفر اعلام شده است. بقیۀ کشورهای شرکت کننده در جنگ نیز 139 کشته داشته اند. تعداد کشته شدگان عراقی از سوی هیچ منبع مستقلی ثبت نشده است و اختلاف نظرهایی در خصوص آن وجود دارد که از 100 هزار تا 600 هزار نفر بین سال های 2003 تا 2010 ذکر می شود. در خصوص هزینه ها نیز آمریکایی ها برآورد کرده اند که تا سال 2011 و زمان خروج نیروها، هزینه های این کشور در عراق بالغ بر 802 میلیارد دلارخواهد شد. هزینه انگلستان در جنگ عراق نیز 14 میلیارد دلار برآورد می شود. اعلام تلفات و هزینه های جنگ عراق در سپتامبر 2010، باعث طرح این مسئله شده است که آیا جنگ با هزینه ها و تلفات مذکور نتایج و پیامدهای ملموس و قابل توجهی داشته است. 
-آمریکایی ها این نکته را در نظر داشتند که ادامه حضور نیروهایشان می تواند موجب شعله ور شدن آتش انتقام علیه آمریکا و دولت عراق شود. با این وجود، این موضوع همچنین می تواند مأموریت پیمان کاران امنیتی را محدود و به آموزش نیروهای امنیتی عراقی کمک حیاتی کند، مبارزه با شورشیان و همچنین تنش های داخلی در عراق را ممکن سازد و به عراق زمان کافی را بدهد تا مشکلات سر راه پیشرفت در بخش نفت و ایجاد تنوع اقتصادی را حل نماید. البته گفتگوی دوباره پیرامون «قرارداد امنیتی» که تعداد نیروهای آمریکایی [در عراق] را بسیار پایین مقرر می کند، منجر به محدود شدن ظرفیت های آنان نیز خواهد شد. 
-اندیشکده «مرکز مطالعات راهبردی و بین الملل» آمریکا در گزارشی با عنوان "رقابت راهبردی آمریکا و ایران در عراق" به قلم «آنتونی اچ. کوردزمن»، «ادم ماسنر»، «چارلز لوی» و «پیتر آلسیس» به بررسی ابعاد رقابت راهبردی میان ایران و آمریکا در عراق می پردازد و چنین می نویسد: « اکنون که آمریکا آماده می شود تا نیروهای نظامی اش را از عراق خارج کند و برنامه های حمایتی خود را [در عراق] به شدت کاهش داده؛ رقابت میان آمریکا و ایران به نقطه ای حساس رسیده است. پیشروی اهداف ایران [در عراق] پس از عقب نشینی نیروهای آمریکایی به این وابسته است که تلاش های آمریکا در ساختن یک اتحاد راهبردی پایدار با عراق چه قدر موفق بوده است؛ بخش عمده ای نیز به این بستگی دارد که آمریکا از این پس در زمینه های دیپلماتیک، مشاوره ای، نظامی و آموزش پلیس چه اندازه حضور فعال خواهد داشت و توانایی ایران در استفاده از حضور کمرنگ شده آمریکا در عراق چه قدر خواهد بود.» 
-در پایان می توان گفت که کشورهای عربی منطقه که تلاش داشتند با ناامن کردن عراق زمینه حضور بیشتر امریکا در خاک عراق در راستای منافع جریان ارتجاع را اجرا کنند شکست خوردند و تلاش آنها برای افغانیزه کردن عراق منهی به نتیجه نشد.کشورهایی همچون عربستان و قطر با وجود سرمایه گذاری و اعزام بسایر از زندانیان القاعده ای به عراق نتوانستند شرایط را به سود خود تغییر دهند.اکنون با خروج نیروهای خارجی و تثبیت حاکمیت عراق مشروعیت دولت نیز افزایش یافته است به طوری که مردم اکنون پس از اشغال با امید بیشتری به آینده چشم دارند. 
  




نظرات کاربران