کار تشکیلاتی در حوزه ضعیف است. از طرفی نیروهای کارآمد و مستعد شناسایی نمی شوند. لذا در بعضی زمینه ها دچار موازی کاری شده و بعضی مسائل به کلی رها می شود.
حجة الاسلام سجاد ناظمیان
به عنوان مقدمه باید گفت که اولا پایه نگاه کلان و تمدن سازی اتفاقا مسائل جزئی است. ستون های کنار هم هستند که ساختمان های بزرگ را می سازند. تا تک تک آجرها و ستون ها محکم نباشند، ساختمان مستحکمی نخواهیم داشت.
ثانیا حوزه تا حدی معذور است. چرا که حوزه بعد از انقلاب یک سر دارد و هزار سودا! نظامی اسلامی تشکیل می شود. این نظام نیاز شدید به اسلام شناس های عمومی و متخصص در عرصه های مختلف پیدا می کند. در حالی که نیروی انسانی کارآمد به مقدار کافی ندارد. عرصه هایی مثل :
- حوزه های تبلیغی (امامت جمعه و جماعات، منبرها و جلسات مذهبی، کلاس های عقیدتی، مدارس و دانشگاه ها و ...)
- قضاوت
- تدریس در رشته های مرتبط دانشگاهی
- تحقیق و پژوهش و تولید علم (که خود عرصه بسیار پهناوری است)
- عرصه های اجرایی ( که در بسیاری موارد به دلیل عدم وجود نیروهای متخصص و متعهد غیرحوزوی است)
- نیازهای تبلیغی و تدریس در خارج از کشور ( در حال حاضر در مناطق شیعه نشین جهان گاهی به علت نبود روحانی شیعه مردم تغییر مذهب می دهند و یا در دانشگاهها کرسی شیعه شناسی را یهودیان و ... به عهده دارند.)
در چنین فضایی حوزه به خود می آید که حتی نیروی کافی برای خودش نداد و باید برای حوزه مدرس و مشاور پرورش دهد.
پس تا حدی به حوزه حق بدهیم که فراغ بالی برای پرداختن به مسائل کلان و تمدن سازی نداشته باشد. ولی تا حد زیادی هم غفلت شده است. کارهای خوبی که انجام شده و مراکز علمی و پژوهشی ای که ایجاد شده، هنوز به بلوغ مطلوب خود نرسیده است.
ثالثا با توجه به گستره علوم اسلامی و تخصصی شدن علوم نباید از هر مجتهدی توقع داشت که در تمام مسائل صاحب نظر باشد. اساسا هرکسی توانایی ورود به حوزه کلان نگری، تفکر سیاسی و تمدن سازی را ندارد. لذا یک تقسیم کار طبیعی باید شکل بگیرید ولی حدی از آن به صورت فراگیر باید مطرح باشد.
برای ایجاد این دغدغه و تبدیل آن به گفتمان فراگیر راهکارهای ذیل ضروری به نظر می رسد:
- قضاوت
- تدریس در رشته های مرتبط دانشگاهی
- تحقیق و پژوهش و تولید علم (که خود عرصه بسیار پهناوری است)
- عرصه های اجرایی ( که در بسیاری موارد به دلیل عدم وجود نیروهای متخصص و متعهد غیرحوزوی است)
- نیازهای تبلیغی و تدریس در خارج از کشور ( در حال حاضر در مناطق شیعه نشین جهان گاهی به علت نبود روحانی شیعه مردم تغییر مذهب می دهند و یا در دانشگاهها کرسی شیعه شناسی را یهودیان و ... به عهده دارند.)
در چنین فضایی حوزه به خود می آید که حتی نیروی کافی برای خودش نداد و باید برای حوزه مدرس و مشاور پرورش دهد.
پس تا حدی به حوزه حق بدهیم که فراغ بالی برای پرداختن به مسائل کلان و تمدن سازی نداشته باشد. ولی تا حد زیادی هم غفلت شده است. کارهای خوبی که انجام شده و مراکز علمی و پژوهشی ای که ایجاد شده، هنوز به بلوغ مطلوب خود نرسیده است.
ثالثا با توجه به گستره علوم اسلامی و تخصصی شدن علوم نباید از هر مجتهدی توقع داشت که در تمام مسائل صاحب نظر باشد. اساسا هرکسی توانایی ورود به حوزه کلان نگری، تفکر سیاسی و تمدن سازی را ندارد. لذا یک تقسیم کار طبیعی باید شکل بگیرید ولی حدی از آن به صورت فراگیر باید مطرح باشد.
برای ایجاد این دغدغه و تبدیل آن به گفتمان فراگیر راهکارهای ذیل ضروری به نظر می رسد:
1- ایجاد فضای سیاست پژوهی در مدارس علمیه
دید رهبر انقلاب به فعالیت های سیاسی خیلی جالب و کم نظیر است. ایشان فعالیت های سیاسی را یک محور خودسازی در کنار درس و اخلاق و عبادت معرفی می کنند. این دید در مقایسه با بعضی مدیران مدارس که اجازه فعالیت سیاسی و حتی روزنامه خواندن به طلبه نمی دهند بسیار متفاوت است. وقتی می خواهیم طلبه تربیت کنیم باید بدانیم که سیاست جزئی از اسلام است و آشنایی با مبانی نظری و موضوعات آن برای طلبه ضروری است. بالاخره اگر اسلام در زمینه حکومت اسلامی، سبک زندگی، فرهنگ سازی و ... نظر دارد، این ها در کجا باید تامین شود؟!
دید رهبر انقلاب به فعالیت های سیاسی خیلی جالب و کم نظیر است. ایشان فعالیت های سیاسی را یک محور خودسازی در کنار درس و اخلاق و عبادت معرفی می کنند. این دید در مقایسه با بعضی مدیران مدارس که اجازه فعالیت سیاسی و حتی روزنامه خواندن به طلبه نمی دهند بسیار متفاوت است. وقتی می خواهیم طلبه تربیت کنیم باید بدانیم که سیاست جزئی از اسلام است و آشنایی با مبانی نظری و موضوعات آن برای طلبه ضروری است. بالاخره اگر اسلام در زمینه حکومت اسلامی، سبک زندگی، فرهنگ سازی و ... نظر دارد، این ها در کجا باید تامین شود؟!
2 اعتدال در عزلت
بزرگان حوزه در بدو ورود طلاب به حوزه آنها را به پرداختن به خود و فرورفتن در درس توصیه می کنند تا طلبه بیاموزد که اول باید عیبهای خود را برطرف کند و با درس مانوس شود و موانع خارجی را کم کند: یک غار حرای مقدس قبل از رسالتی بزرگ!
اما بعد از چند سالی که وقت رسالت اوست، او دیگر نه فضای بیرون را می شناسد، نه نیازها را، نه راه ارتباط با جامعه تغییر کرده را!
الان دیگر زمانه ای نیست که طلبه گوشه حجره عالم شود و بعد بشود عالم شهر! باید یک آب باریکه ای از تبلیغ و ارتباط با فضای بیرون را از همان اول حفظ کرد. از جهتی باید الگوگیری صحیح را به طلبه ها آموزش داد و اینکه « امام سیاسی بودند و آیت الله بهجت سیاسی نبودند» نباید ملاک باشد.
بزرگان حوزه در بدو ورود طلاب به حوزه آنها را به پرداختن به خود و فرورفتن در درس توصیه می کنند تا طلبه بیاموزد که اول باید عیبهای خود را برطرف کند و با درس مانوس شود و موانع خارجی را کم کند: یک غار حرای مقدس قبل از رسالتی بزرگ!
اما بعد از چند سالی که وقت رسالت اوست، او دیگر نه فضای بیرون را می شناسد، نه نیازها را، نه راه ارتباط با جامعه تغییر کرده را!
الان دیگر زمانه ای نیست که طلبه گوشه حجره عالم شود و بعد بشود عالم شهر! باید یک آب باریکه ای از تبلیغ و ارتباط با فضای بیرون را از همان اول حفظ کرد. از جهتی باید الگوگیری صحیح را به طلبه ها آموزش داد و اینکه « امام سیاسی بودند و آیت الله بهجت سیاسی نبودند» نباید ملاک باشد.
3 - تحول در متون درسی و برنامه آموزشی
مهمتر از همه، تحول در متون فقهی است. باید ابواب جدید فقهی مثل فقه حکومت، فقه تربیت، فقه هنر و... در متون آموزشی قرار بگیرد. ابواب جدید فقهی پایه تمدن سازی اسلامی است. هر طلبه نیز باید در کنار فقه یک رشته تخصصی در علوم انسانی را کار کند.
همچنین مصداق شناسی و اصطلاحا «موضوع شناسی» به صورت برنامه آموزشی در حوزه رواج پیدا کند. این مثلث « فقه فردمحور، آشنا نبودن با مسائل روز، عدم آشنایی با مبانی علوم جدید» طلبه را در مسائل جزئی متوقف می کند.
مهمتر از همه، تحول در متون فقهی است. باید ابواب جدید فقهی مثل فقه حکومت، فقه تربیت، فقه هنر و... در متون آموزشی قرار بگیرد. ابواب جدید فقهی پایه تمدن سازی اسلامی است. هر طلبه نیز باید در کنار فقه یک رشته تخصصی در علوم انسانی را کار کند.
همچنین مصداق شناسی و اصطلاحا «موضوع شناسی» به صورت برنامه آموزشی در حوزه رواج پیدا کند. این مثلث « فقه فردمحور، آشنا نبودن با مسائل روز، عدم آشنایی با مبانی علوم جدید» طلبه را در مسائل جزئی متوقف می کند.
4 – هدایت تحصیلی و پژوهشی
متاسفانه کار تشکیلاتی در حوزه ضعیف است. از طرفی نیروهای کارآمد و مستعد شناسایی نمی شوند. لذا در بعضی زمینه ها دچار موازی کاری شده و بعضی مسائل به کلی رها می شود. حوزه باید یک سیستم مشاوره ای قوی داشته باشد که هم نیازها را بشناسد و هم آنها را خوب تبیین کند و ضرورتها را بشناساند و طلاب مستعد را برای نیازها به کار بگیرد و آنها را در این جهات تشویق کند.
متاسفانه کار تشکیلاتی در حوزه ضعیف است. از طرفی نیروهای کارآمد و مستعد شناسایی نمی شوند. لذا در بعضی زمینه ها دچار موازی کاری شده و بعضی مسائل به کلی رها می شود. حوزه باید یک سیستم مشاوره ای قوی داشته باشد که هم نیازها را بشناسد و هم آنها را خوب تبیین کند و ضرورتها را بشناساند و طلاب مستعد را برای نیازها به کار بگیرد و آنها را در این جهات تشویق کند.
5- اصلاح در رویه دروس اخلاق
اصلا مهمترین نقش کلاسهای اخلاق ایجاد دردمندی و دغدغه و انگیزه برای حرکت جهادی در زمینه علمی و عملی است. اما اگر این ایجاد انگیزه منحصر به نگاه فردی شود خودسازی صحیحی شکل نمی گیرد. باید آبروی مکتب و دغدغه گسترش و پیاده سازی آن در طلبه نهادینه شود. این دغدغه ها از شئون ایمان است و اگر به آن پرداخته نشود، درس اخلاق ناقص است. «من اصبح و لم یهتم بامورالمسلمین فلیس بمسلم»
اصلا مهمترین نقش کلاسهای اخلاق ایجاد دردمندی و دغدغه و انگیزه برای حرکت جهادی در زمینه علمی و عملی است. اما اگر این ایجاد انگیزه منحصر به نگاه فردی شود خودسازی صحیحی شکل نمی گیرد. باید آبروی مکتب و دغدغه گسترش و پیاده سازی آن در طلبه نهادینه شود. این دغدغه ها از شئون ایمان است و اگر به آن پرداخته نشود، درس اخلاق ناقص است. «من اصبح و لم یهتم بامورالمسلمین فلیس بمسلم»