پس از گذشت چند ماه از وقوع کودتای نظامی در مصر، امروز بدترین شرایط از نظر حقوق بشر در مصر حکمفرما شده است و جای بسی تاسف است که شاهد سکوت دولتمردان و دستگاه دیپلماسی نسبت به این اتفاقات هستیم.
سران اخوان المسلمین و نیز بسیاری دیگر از فعالان اسلامگرا یا ملی گرا که حتی از مخالفان اخوان بودند، اعم از دختر و پسر و پیر و جوان، زندانی شده اند و برای آنها احکامی بس عجیب و سنگین بریده شده است! بیدادگاههای مصر، هیچ ابایی ندارند که برای دانشجویان معترض مصری نیز احکامی سنگین ببرند و در این میان نه تنها سکوت محض کشورهای عربی خصوصا عربستان و کویت و امارات و... را نیز شاهد هستیم که با کمال تعجب خبر از کمکهای چندین میلیاردی این کشورها به حاکمان نظامی و کودتاگر مصر می شنویم!
سکولاریزم آشکار تحلیلگران ایرانی
آنچه انگیزه اصلی نگارنده در نوشتن این یادداشت کوتاه شد، گرچه ظلم هایی بود که اینک بر برادران مسلمان و انقلابی ما می رود ولی بیش از آن اعتراضی بود به روند عملکرد برخی «باصطلاح تحلیلگران ایرانی» در قبال مصر و خصوصا اخوان المسلمین! نگارنده قائل است که این نوع عملکرد ناشی از نوعی سیاست زدگی، جزمی گرایی و سکولاریسم آشکار است والا با داشتن شعار «تمدن اسلامی» و حمایت از مسلمانان و مستضعفان جهان نمی توان و نباید چنین مواضعی در قبال اسلامگرایان داشت.
متاسفانه شاهد بودیم که از همان ابتدای آغاز رقابت اسلامگرایان با سکولارها، برخی از ترجیح سکولارها سخن می گفتند و کم نبودند کسانی که جریانات ناصریست را بر اخوانی ترجیح می داند و حتی برخی از روی کار آمدن جریان سکولار غربگرا نیز نگران نبودند!
مشکلات اقتصادی اجازه انقلابی بودن به اخوان نمی داد
پس از روی کار آمدن اسلامگرایان همه انرژی معارضان داخل و دشمنان خارجی به فشار بر آنها متمرکز شد. مشکلات اقتصادی مصر و وابستگی این اقتصاد به آمریکا و اتباعش چیزی نبود که اجازه اقدامات انقلابی را در حوزه سیاست خارجی به اخوانی ها بدهد. همین مساله زمینه نوشتن دهها مطلب علیه آنان شد. با اینکه دیدیم مرسی با سفر به دول بریکس یعنی برزیل، روسیه، هند و چین قصد جایگزینی تدریجی شرکای اقتصادی خود را داشت و این را آمریکایی ها زودتر از همه فهمیدند! با این همه، اخوانی ها در حمایت از مقاومت فلسطین آنچه در توان داشتند را به میدان آوردند.
در فضای داخلی نیز تیم امنیتی و ارتش و قضایی که سالها با تیمهای آمریکایی و اسرائیلی کار کرده بود، مانع اقدامات انقلابی بود و معارضان نیز با وجود اختلافات شان در مقابل اخوان یک صدا شده و کار کشور را فشل کرده بودند. در اینجا نیز برخی همسو با آنان حرفهای آنها را علیه دولت مرسی تکرار می کردند!تا اینکه با وجود همه نوع فشار، وقتی سرنگونی این دولت میسور نشد، کودتاچیان سلاح به دست وارد میدان شدند!
سکوت مرگبار تحلیلگران!
از همه عجیب تر اینکه در این شرایط هم برخی «باصطلاح تحلیلگران» که متاسفانه هر روز در چند رسانه مصاحبه می کنند یا می نویسند این اقدام را خواست مردم مصر دانستند و اگر نبود اعتراض شدید رهبری به کودتا علیه دولت منتخب مردم در مصر، اینان پای را فراتر نیز می گذاشتند! پس از سرکوب وحشیانه برادران و خواهران مسلمان ما در رابعه و کشته شدن هزاران نفر هم گرچه فضا چنان بهت آور شد که خیلی ها جرات تایید آن را نداشتند ولی سکوتی معنادار و مرگ بار حاکم شد! اینک هم همان ها در قبال این بیدادگاهها و احکام ظالمانه شان همان سکوت را پی گرفته اند!
آمریکایی ها و سعودی ها، دشمنان اصلی اسلام سیاسی، اینک خود را پیروز میدان یافته اند و از همین روست که حتی برای حذف اردوغان، که حامی اخوانی ها بود نیز با وجود همه همراهی که با آنان کرد روی آورده اند و به کمک یاران معلوم الحال خود یعنی جریان گولن و... در صدد حذف او هستند! باز هم سکوتی تلخ و خوشحالی مبطونی در دلهای این «تحلیلگران بی تقوا و سیاست زده» دیده و حس می شود که مایه شرمساری ماست و روسیاهی به زغال مانده است! نمی دانم این حضرات واقعا ترجیح شان همینهاست که امروز روی کار آمده اند و آیا سکولارهای لائیک را فقط بخاطر چند اختلاف سیاسی بر اخوانی ها ترجیح می دهند؟!