در حال بارگذاری ...

در شرایط حساس فعلی این سؤال مطرح است که آیا می توان از «بهار عربی» استشمام شرایطی جدید در منطقه و جهان را نمود؟ آیا این تحولات چنانچه برخی می گویند جهت گیری اسلامی دارند و به قدرت یافتن مسلمانان، پس از یک قرن افول منجر خواهند شد؟ اینک برای بررسی بهتر این پدیده نیم نگاهی به تحولات قرون اخیر می کنیم و رشد و افول جریانات مختلف را مورد توجه قرر می دهیم و نهایتا برخی مخاطرات و فرصتهای شرایط موجود را مورد بررسی قرار خواهیم داد.

 علیرضا کمیلی

 فلسفه بعثت آخرین پیامبر خدا، حضرت ختمی مرتبت آن بوده که از آن پس، فقط «اسلام»، سامان دهنده زندگی بشریت باشد و سعادت دنیا و آخرت را برای جهانیان تامین کند ولی اینک، در کمال تاسف همچنان شاهد ضعف مسلمانان و وجود فساد و ثنویت و الحاد در غرب و شرق عالم هستیم! طبیعی است که رشد اسلام با «عزت و قدرت مسلمانان» رابطه مستقیم دارد. عزتی قرآنی که مؤمنان باید از آن بهره مند باشند: «ان العزة لله و لرسوله و للمؤمنین» اما متاسفانه حدود یک قرن است که دیگر حتی نمادی هم برای این عزت باقی نمانده و در این مدت، استعمار و استکبار غربی، بارها و بارها، وقیحانه، کشورهای اسلامی را مورد حمله و چپاول مستقیم یا غیرمستقیم خود قرار داده است و نسل جدید هم این حملات را به یاد دارد! 

 کلیپ صوتی تاریخچه بیداری اسلامی - دانلود
در شرایط حساس فعلی این سؤال مطرح است که آیا می توان از «بهار عربی» استشمام شرایطی جدید در منطقه و جهان را نمود؟ آیا این تحولات چنانچه برخی می گویند جهت گیری اسلامی دارند و به قدرت یافتن مسلمانان، پس از یک قرن افول منجر خواهند شد؟ اینک برای بررسی بهتر این پدیده نیم نگاهی به تحولات قرون اخیر می کنیم و رشد و افول جریانات مختلف را مورد توجه قرر می دهیم و نهایتا برخی مخاطرات و فرصتهای شرایط موجود را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
تشکیل و زوال امپراطوری های اسلامی 
مسلمانان پس از افول عباسیان به ضعف گراییدند و با حمله مغولها به اغما رفتند. پس از چند قرن بار دیگر قدرتهای مسلمان، در قالب سه امپراطوری بزرگ صفوی، گورکانی و عثمانی تشکیل شد. همین ایام، هم زمان با رنسانس و رشد قدرت علمی و صنعتی غرب، بعنوان رقیب دیرینه مسلمانان بود. نفوذ امپراطوری عثمانی تا جنوب اروپا و درگیری های پیشین اسلام و غرب، کینه ای دیرینه را در نهان زنده نگاه داشته بود. از پیوند «فرهنگ جدید غرب» که از آسمان روی گردان شده بود، با رشد تکنولوژیک ناشی از «صنعتی شدن»، پدیده شوم «استعمار» متولد شد. انقلاب فرانسه در 1789 رخ داد و چهره ای جدید در غرب بوجود آورد. 
با وجود رشد تکنولوژی نظامی غرب، اما هنوز قدرت سربازان امپراطوری های اسلامی هراس در دل سربازان غربی می انداخت لذا آنان کمر همت بر زوال این قدرتهای بزرگ اسلامی بستند. در این سو نیز متاسفانه، این قدرتها دچار نقاط ضعف متعددی بودند تا جایی که افرادی چون سیدجمال الدین افغانی معتقد بودند ما باید به سیره سلف صالح اسلام برگردیم و آنچه امروز میان ما جاری است با حقیقت اسلام فاصله بسیار دارد. شاید بتوان ادعا کرد که دعواهای میان شیعه و سنی از درگیری های خونین صفوی و عثمانی که با تحریک خارجی صورت می گرفت، رشد یافت. 
رفتارهای تبعیض آمیز ترکهای عثمانی در برخورد با اقلیتها از جمله عربها و شیعیان و... نارضایتی را در میان آنان گسترش داده بود. انگلیس و فرانسه از همین نارضایتی وارد شده و ابتدا با تشکیل فرقه های وهابیت و سنوسیه در عربستان و شمال آفریقا که خود را نوعی رویکرد اصلاح مذهبی می دانستند و سپس با دادن وعده به «شریف حسین» مبنی بر دادن مدیریت شبه جزیره عربستان به او در صورت همکاری با آنان، زمینه نفوذ در امپراطوری عثمانی که در آن زمان بزرگترین قدرت مسلمان محسوب می شد را مهیا نمودند. این ارتباطات در شرایط بحرانی ایام جنگ جهانی اول که از سال 1914 آغاز شد خود را نشان داد و متاسفانه شریف حسین، بخشی از عربها را در سال 1916 علیه عثمانی شوراند.
 
برای دیدن نقشه در ابعاد بزرگتر روی آن کلیک کنید
در این میان اما، بسیاری از علمای اهل سنت و نیز علمای دربار عثمانی حکم جهاد با دشمن غربی دادند. جالب اینکه علمای شیعه ساکن عراق نیز با وجود برخوردهای ناشایستی که از عثمانی دیده بودند اما تباین کلی شان با دشمن غربی را فدای اختلاف جزئی با مسلمانان نکردند و بر خلاف انتظار انگلیسی ها، حکم جهاد علیه آنان را صادر کردند. 
با این حال، متاسفانه بخاطر ناکارآمدی ها و ضعفهایی که روی هم تلنبار شده بود و دسیسه دشمن، نهایتا عثمانی در سال 1918 شکست خورده و دچار فروپاشی گردید. قبل از آن نیز گورکانیان در 1875 با دخالت مستقیم انگلیسی ها منقرض شده بود و بدین ترتیب فضایی پر از یاس و خلأ هویتی در میان مسلمانان ایجاد شد. در همان اثنای جنگ جهانی اول یعنی در سال 1917 انقلاب کمونیستی روسیه رخ داد که چند دهه بعد به گسترش آن گفتمان در جهان انجامید. 
تحقیر هویتی و سه پاسخ به یک پرسش 
فروپاشی عثمانی همه متفکران مسلمان را به طور جدی به فکر فرو برد که چرا ما به این وضعیت گرفتار شده ایم و غربی ها از ما پیشی گرفته اند؟ چیزی که به مساله «علل عقب ماندگی مسلمانان» یا «تحقیر هویتی» مشهور شده است. در پاسخ، سه رویکرد جدی در جهان اسلام شکل گرفت. عده ای ترک دین توسط اروپاییان را عامل پیشرفت آنان دانسته و نسخه های غربگرایی مشابهی پیچیدند که از دل آن به حاشیه راندن دین و تخصیص آن به حوزه فردی در می آمد. از «سر احمد خان» هندی و «میرزا ملکم خان» ایرانی تا «ضیا گلوپ» ترکی و «طه حسین» مصری و ... را می توان صاحب چنین اندیشه و نظری دانست. عده ای دیگر ناسیونالیزم اروپایی را عامل رشد غرب تصور کرده و نسخه ناسیونالیزم سکولار را برای مسلمانان پیچیدند که از دل آن پان عربیزم محمدعلی در مصر، پان ترکیزم آتاتورک در ترکیه و پان ایرانیزم رضاخان در ایران و سایر اماکن و رشد روزافزون عصبیت های قومی و نژادی بیرون آمد. نقطه اشتراک این دو جریان نفی مدیریت دین در عرصه اجتماع بود هر چند تمایزاتی نیز با یکدیگر داشتند. 
اما جمعی بابصیرت نیز وجود داشت که عامل ضعف مسلمانان در مقابل دشمن و فلاکت آنان را عدم رعایت آموزه های اصیل دین و دور شدن از سیره سلف صالح می دانست و نسخه «بازگشت» را پیچید. این جریان از سیدجمال و عبده و رشیدرضا تا اقبال لاهوری و امام خمینی و... قابل رصد است. تداوم فکری همین جریان با محوریت بزرگمردی بنام حسن البناء به شکل گیری «اخوان المسلمین» در 1928 منجر شد که بدلیل نگاه روشن و عمل جمعی منظم خود، در عرض چند دهه رشد اجتماعی خوبی یافت، هر چند مجال تصدی حکومت را نیافت. ناگفته نماند که در کنار این جریان عقلگرای اسلامی، همواره جریانی ظاهرگرا و ارتجاعی و تکفیری نیز وجود داشته که وجه تمایزش با این جریان را باید جزئی نگری و پرداختن به مسائل حاشیه ای و نداشتن نگرش تمدنی دانست. 
دو اقدام مهم استعمار برای تثبیت ضعف در جهان اسلام 
سه جریان مذکور در میان مسلمانان زنده بوده و به گسترش اندیشه خود مشغول شدند. در این میان غربی ها که اینک خود را صاحب جان و مال و ناموس مسلمانان می دیدند برای حذف همیشگی خاطره امپراطوری های قدرتمند اسلامی به دو اقدام شوم دست زدند. اول تجزیه کشورها به ابعاد کوچک و کوچکتر و دوم، تشکیل رژیم صهیونیستی مجهز به ارتشی مدرن در قلب کشورهای مسلمان که مانعی جهت اتحاد آتی آنان باشد. چنانچه می بینیم متاسفانه هر دوی این اقدامات هوشمندانه تا امروز، آثار شوم خود را در کشورهای اسلامی بروز داده اند. همزمان در پی سیاست انگلیسی تفرقه بیانداز و حکومت کن، انواع و اقسام اختلافات قومی و مذهبی مورد بزرگنمایی و توجه قرار گرفتند! 
دومین ضربه تحقیرآمیزی که مسلمانان پس از فروپاشی عثمانی احساس کردند اشغال مستقیم فلسطین، توسط انگلیسی ها و ساکن کردن یهودیان تندروی اروپا – که در آنجا نیز مشکل ساز بودند- در قلب کشورهای اسلامی بود. این اقدام تحرکی جدید را در میان مسلمانان ایجاد کرد تا جایی که می توان ادعا کرد پس از 1948 مساله «فلسطین»، مهمترین عامل صعود و افول جریانات فکری مختلف در میان مسلمانان بوده است. اولین درگیری مسلمانان با اسرائیلی ها در همین سال شکل گرفت و تا کمپ دیوید که سلاحها بر زمین افتاد و صلح با دشمن اشغالگر جایگزین آن شد ادامه یافت. 
رشد و افول جریان چپ عربی 
جنایات غرب در فلسطین در کنار چپاول و غارت اقتصادی و فرهنگی و تاریخی کشورهای اسلامی و تحقیر و کشتار روزانه مسلمانان، به طور طبیعی نفرت از آنان را در منطقه افزایش داد و جریان غربگرا را به انزوا کشاند. 
همزمان، در 1956 جمال عبدالناصر توانست به کمک شوروی، به انگلیس، فرانسه و اسرائیل که در صحرای سینا و کانال سوئز مستقر بودند حمله کرده و توفیقاتی را به دست آورد. این اثبات کارآمدی در عرصه عمل، جریان ناسیونالیزم عرب را به الگوی مبارزه و استقلال بدل کرد و به تکثیر فوری آن در کشورهای سوریه، عراق و... انجامید. تحت تاثیر این پیروزی، بتدریج، استعمار مستقیم اروپایی از منطقه رخت برچید و کشورها یک به یک استقلال یافتند. نبرد الجزایری ها با فرانسوی ها با بیش از 1.5 میلیون شهید نهایتاً به استقلال این کشور منجر شد. ناگفته نماند که اخوانی ها و اسلامگرایان با وجود اختلاف نظر با ناصریست ها و در حالی که ناصر، آنها را چند بار سرکوب کرده بود در جنگهای ضداسرائیلی همراه بوده و شهدای بسیاری را تقدیم نمودند. 
جریان ناسیونالیزم عرب که اینک با نزدیکی به شوروی «چپ عربی» یا «ناصریست» خوانده می شد بار دیگر در 1967 به همراه چند ارتش عربی دیگر به جنگ اسرائیلی ها رفت. جنگ شش روزه اما به شکست تحقیرآمیز عربهای حامی این جریان انجامید و همین، نقطه آغاز افول ناسیونالیزم را رقم زد. با افول جریان چپ عربی و انزوای شوروی، تحرک آمریکایی ها در منطقه فزونی یافت و سادات با وعده های آنان، جریان مبارزه با رژیم صهیونیستی را با کمپ دیوید، به صلح و سازش بدل نمود. در این زمان، اوج ذلت را در جریان مقاومت عربی شاهد بودیم! 
 
فیلم مراسم امضای توافق نامه کمپ دیوید - دانلود
 
انفجاری در جهت تقویت جریان اسلامگرایی 
از آن پس و با حذف دو گفتمان غربگرا و ملی گرا، زمینه اجتماعی گرایش به جریان اسلامگرا فزونی یافت تا جایی که حتی سران کشورهای اسلامی، شروع به تظاهر به اسلامگرایی کردند. این مساله تا جایی بالا گرفت که سادات از سوی برخی علما به عنوان خلیفه پنجم معرفی شد! 
آنان هر چند بیش از گذشته در حج و نمازهای جمعه حضور می یافتند، اما هم زمان به آمریکا و اسرائیل نیز نزدیک می شدند و همین شاخص شناخت خوبی بر تزویر آنان بود. در این شرایط مستعد، به یکباره انفجاری عظیم رخ داد و در مهمترین پایگاه آمریکایی ها در منطقه، یعنی ایران - ژاندارم وقت منطقه و دوست صمیمی اسرائیل- انقلاب اسلامی به پیروزی رسید. این پیروزی جریان اسلامگرا، همچون سیلی عظیم، به کالبد سرد جریان اسلامگرایی امیدی دوباره بخشید. از این پس به طور روزانه اخبار تحرکات اسلامگراها از تونس و مراکش و مصر و الجزایر تا ترکیه و بحرین و کویت و عربستان را شاهد هستیم که تقریبا همگی به سد حاکمان دیکتاتور و دست نشانده خورده و ناکام ماندند! 
ادامه دارد... 
 
اینفوگرافی سیر تحولات بیداری اسلامی - دانلود
  

  




نظرات کاربران