در حال بارگذاری ...

مطالعه متون اصلی دین اسلام نشان می دهد که تدیّن صرفاً یک وظیفه فردی نیست و با دلبستگی و پایبندی به آن چه در اصطلاح حقوقی احوال شخصیّه نامیده می شود، پایان نمی پذیرد؛ بلکه همان گونه که فرد مسلمان موظّف است خود را به فضایل، آراسته و از رذایل پیراسته سازد، یک جمع مسلمان نیز باید

اشاره: استاد جلیل بهرامی نیا از اعضای جماعت دعوت و اصلاح بزرگترین تشکل اهل سنت ایران است. وی از معروف ترین فعالین سیاسی و مذهبی اهل سنت ایران بوده و مقالات بسیاری در این موضوعات به رشته تحریر درآورده است. چند کتاب نیز از آثار ترجمه ای ایشان است. متن پیش رو نوشته ایشان درباره اخوت و اتحاد اسلامی در نگاه پیامبر (ص) است که برای مجله الکترونیکی اخوت نگاشته شده است.
 
 
مطالعه متون اصلی دین اسلام نشان می دهد که تدیّن صرفاً یک وظیفه فردی نیست و با دلبستگی و پایبندی به آن چه در اصطلاح حقوقی "احوال شخصیّه" نامیده می شود، پایان نمی پذیرد؛ بلکه همان گونه که فرد مسلمان موظّف است خود را به فضایل، آراسته و از رذایل پیراسته سازد، یک جمع مسلمان نیز باید به برخی نشانه های معیّن، آراسته و از بعضی رذایل اجتماعی پیراسته باشد وگرنه خداپسندانه نخواهد بود؛ چنان که مطابق حدیث نبوی، اگر در جامعه ای ساختار قضایی چنان امیدبخش و عدالت محور نباشد که ناتوانان بتوانند حقّ خود را بدون ترس و نگرانی از توانمندان بستانند، آن جامعه اسلامی و دین پسندانه نخواهد بود: "کَیْفَ تُقَدَّسُ أُمَّةٌ لا تَأْخُذُ لِضَعِیفِهَا مِنْ شَدِیدِهَا حَقَّهُ وَهُوَ غَیْرُ مُتَعْتَعٍ؟" (بیهقی،السنن الکبری،ش ۱۰۶۴۶)
یکی از اصلی ترین لوازم و نشانه های اسلامی بودن یک جامعه، حاکمیّت فضای محبّت و صمیمیّت بر آن است؛ تدبّر در قرآن مجید نشان می دهد که جدایی قلبها و بیزاری از یکدیگر، علامت محرومیّت از عنایت پروردگار و همگرایی و همدلی، نشان بهرهمندی از نوازش و مهربانی خدای متعال است " لایزالون مختلفین إلّا مَن َرحِمَ ربّک و ِلذلک خلقهُم " (هود:۱۱۸و۱۱۹) یعنی: «انسانها همواره در اختلاف و همستیزی خواهند بود مگر کسانی که مشمول عنایت و رحمت پروردگارت شده اند و برای همین، خلقشان کرده است». یعنی فقدان کینه در یک جمع مؤمن، دلیل بهره مندی آنان از عنایت ربّانی است و با هم مهربان بودن نیز همچون عبادت، یکی از اهداف خلقت است و خدای متعال، ما را برای توزیع مهر و وفا آفریده است نه برای ترویج قهر و جفا! چنان که حافظ نیز به زیبایی گفته است: مهر و وفا اگر بیاموزی نکوست/ور نه هر که تو بینی، ستمگری داند!
اساساْ ایمان با اخوّت، هم زاد و هم عنان است و مسلمانی، سرچشمه مِهر و مادر دوستی است و هر که ایمانش بیشتر باشد، مهر ورزتر و دلگشاتر خواهد بود. چنان که در حدیث صحیح آمده است": ما تحابّ رَجُلانِ فی اللهِ إلّا کانَ أحبَّهُما إلی اللهِ عزّ و جلّ أشدُّهُما حُبّاْ لصاحِبهِ "(مُنذری،الترغیب و التّرهیب،ش۴۴۳۳(: «یعنی هیچ دو فردی نمی توان یافت که به خاطر خدا یکدیگر را دوست بدارند، مگر این که آن که باتقواتر و نزد خدای متعال، محبوب تر است، محبّتش برای دوستش بیشتر است»! آری، چهره از مؤمنان برتافتن، خلاف خواسته یزدان و نشان پشت به دین داشتن است و قبل از هر چیز، فقر معنوی اهل قهر و کین را باز می تاباند:" نسوا حظّاْ ممّا ذکّروا به فأغرینا بینهم العداوة و البغضاء ... " (مائده:۱۴) یعنی: «بخشی از فرمانهایی را که بدیشان داده شده بود،پشت گوش انداختند. به همین سبب، میانشان دشمنی و کینه برافروختیم»! مطابق این آیه وجود کینه و خصومت میان اهل کتاب، محصول طبیعی ترک بخشی از فرامین الهی معرفی شده است؛ پس می توان گفت که کین آلود بودن روابط اجتماعی مسلمین نیز، نتیجه سردی رابطه آنان با آفریدگار است و هر جا رابطه ما مسلمانان کین آلود است، قبلاً رابطه مان با خدایمان گناه آلود بوده است؛ بر همین مبناست که مولوی بلخی با استادی تمام، اهل کین را از اهل دین جدا می داند و می گوید: اهل دین را بازدان از اهل کین/همنشین حق بجو، با او نشین!
پیامبر گرامی اسلام(ص)نیز، دوست داشتن یکدیگر را شرط ایمان دانسته و فرموده اند:"وَالَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لا تَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى تُؤْمِنُوا , وَلا تُؤْمِنُوا حَتَّى تَحَابُّوا , اَوَلا اَدُلُّکُمْ عَلَى شَیْءٍ إِذَا فَعَلْتُمُوهُ تَحَابَبْتُمْ أَفْشُوا السَّلامَ بَیْنَکُمْ " (صحیح مسلم،ش 84) :«سوگند به آن که جانم در دست اوست وارد بهشت نخواهید شد مگر این که ایمان داشته باشید و ایمان نخواهید داشت مگر این که یکدیگر را دوست بدارید! آیا برایتان معرّفی نکنم چیزی را که با انجام آن دوستدار یکدیگر خواهید شد؟! سلام و آشتی را در میان خود گسترش دهید.»
اسلام همچنین در کنار تأکید بر وجوب همدلی و همگرایی، وجود کینه و دشمنی در میان یک جمع مسلمان را، نشانه شیطان پسندانه بودن آن جمع می داند؛ زیرا یکی از کارآمدترین ابزارهای شیطان برای رسیدن به اهداف خویش، ایجاد کینه و دشمنی میان مؤمنان است: " إنّما یُریدُ الشیطانُ أن یوقِعَ بَینَکُمُ العَداوةَ و البَغضاءَ"(مائدة:۹۱):« شیطان همواره در صدد است که میانتان کینه و دشمنی بیفکند» .پیداست که شیطان خودش برای عملی ساختن اهدافش دست به کار نمی شود؛ بلکه با فریفتن آدمیان، آنان را به خدمت و عبادت خویش در می آورد و از اعضا، امکانات و مهارت های آنان برای تحقّق خواسته هایش بهره می گیرد. شخصی که مانع شکل گیری فضای مهرآمیز می شود یا مهربانی و همدلی یک جمع مسلمان را بر هم می زند، چه بداند و چه نداند خلاف مسلمانی رفتار کرده و به تحقق اهداف شیطان کمک کرده است! در منطق تجارت ایمانی و در نظر کسانی که از فهم عمیق قرآن و ارتباط وثیق با یزدان برخوردارند، گسترش صفا و آشتی و آراستن یک جمع مسلمان به زیور محبّت و شفقت، چنان ارزشمند و دین پرور است که حتّی اگر به قیمت وانهادن مسند فرمانروایی نیز تمام شود، چنان که امام حسن، رضی الله عنه، چنین کرد، معامله ای ارزیدنی و پرسود است!
البته همه مسلمانان در وجوب اخوّت و همگرایی، همصدا هستند و کسی نیست که هم ستیزی و نزاع میان برادران دینی را توجیه و ترویج کند؛ مشکل آنجاست که ما غالباً اسلام را در عمل، به مذهب و گروه خویش تقلیل می دهیم و شعاع مسلمانی را تا دایره اندیشه و هویّت خویش می گسترانیم و افراد و جوامع خارج از محدوده مذهبی/هویّتیِ خویش را از شمول محبّت و شفقت خویش محروم می دانیم! یعنی معیارها و ضوابط اصلی مسلمانی یا همان اقرار به شهادتین را برای هم دینی کافی نمی دانیم و دیگران را جز در صورت گردن نهادن به تعریف ما از اسلام، به عنوان برادر دینی خود نمی پذیریم؛ چه خوب است ما نیز کسی را که با معیارهای زمان پیامبر(ص)، مسلمان دانسته می شد مسلمان و برادر خویش بشناسیم ودلسوزی برای او را لازمه دینداری و شرط نجات بدانیم.
 
     




نظرات کاربران